eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
358 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕 💕💕💕💕 💕💕💕 💕💕 💕 🥰 باهات حرف بزنم... ماجرا اونطوری نیست که تو فکر میکنی من فقط مجبور شدم... مجبور شدم که... حرفش و ادامه نداد، بغض راه گلوم و بست... چونم میلرزید و چشم هام مدام پرو خالی میشد با ترسی که تو وجودم رخنه کرده بود پرسیدم: _مجبور شدی که چی؟ طول کشید اما جواب داد: _حال پدرم اصلا خوب نیست و من تنها امید پدر و مادرمم،جانا ممکنه پدرم واسه همیشه خونه نشین بشه و اصلا بعید نیست اگه قلبش یه بار دیگه بگیره واسه همیشه از دستش بدم... چشم بستم و دوباره باز کردم: _مجبور شدی که چی؟ جواب من و بده! نه فقط صدام همه تنم میلرزید از پیش بینی حرفهایی که ممکن بود از معین بشنوم میلرزیدم که دوباره صداش گوشم و پر کرد: _جانا من... من به خاطر این چیزهایی که گفتم و به خاطر خیلی چیزهای دیگه که خودت کم و بیش میدونی مجبورم با رویا ازدواج کنم! شدت لرزش دستم انقدر زیاد بود که گوشی از دستم افتاد و دوباره برداشتمش، حرفهای معین همچنان ادامه داشت: