هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
گاهی با خودم فکر میکنم که شاید هیچوقت آدمِ بودن در جمعهای شلوغ نبودی، شاید هیچوقت دلت نخواست که خودت را در میان آدمهایی که تو را نمیفهمند، گم کنی. اما کاش میدانستی که در سکوتت، در همان فاصلهای که با دنیا داشتی، برای من همیشه واضح و زنده بودی.
شاید اگر میتوانستم، شبها به جای خیال تو، دستهایت را بغل میکردم. شاید اگر فرصتی بود، به جای نشستن در سکوت و منتظر ماندن، صدایم را میشنیدی. اما حالا، فقط این فاصله میان ماست که هر شب عمیقتر میشود.
اگر هنوز هم گاهی، حتی برای لحظهای، نام مرا در ذهنت تکرار میکنی، بدان که اینجا، کسی هست که هنوز منتظر شنیدن صدایت است.
با تمام دلتنگیهایی که در کلمات جا نمیشوند،
کسی که هنوز تو را کم دارد
طول رابطه: ۷ سال
For - https://eitaa.com/Foryoouu
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
گاهی فکر میکنم اگر چیزی جز خودم بودم، شاید آسانتر میتوانستم کنارت بمانم. شاید اگر فنجان چای بودم، هر صبح میان دستانت جای میگرفتم، گرمایم را حس میکردی، و هر جرعهام تو را بیدار میکرد. اما من فقط یک آدمم، کسی که انگار بودن و نبودنش برایت تفاوتی ندارد. میتوانستم باز هم برایت بنویسم، صدایم را به سمتت بفرستم، اما هر بار که این کار را نکردم، دلیلش چیزی نبود جز این حس که شاید، نبودنم هیچ خللی در دنیای تو ایجاد نکند. و این همان چیزی است که بیشتر از هر چیز دیگری آزارم میدهد. ما همیشه دو رنگ متفاوت بودیم، تو مثل آبیِ آرام، من مثل قرمزی که از شدت دوست داشتن میسوخت. و شاید اگر میتوانستم، هر بار که کنارم بودی، نشانی از خودم بر پوستت میگذاشتم، تا یادآوری کنم که این عشق، هرچند بیصدا، هنوز زنده است.
اما حالا، تنها چیزی که باقی مانده، دلتنگیای است که نه رنگ دارد و نه صدا. فقط هست… درست مثل تو در ذهن من.
با تمام احساسی که دیگر نمیدانم کجا پنهانش کنم،
کسی که هنوز تو را میخواهد
طول رابطه: ۳ سال
For - https://eitaa.com/Evolved
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
چیزهایی در این دنیا هست که نمیتوان تصاحبشان کرد، اما میتوان با تمام وجود خواستشان. و من، بیش از هر چیز، تو را خواستم. نه فقط حضورت را، بلکه تمام آن چیزی که در وجودت داشتی، چیزی که انگار همیشه از دسترسم دور بود. گاهی دستم به کاغذی میرسد، به یادداشتی که شاید کوتاه باشد، اما وزنی به سنگینی یک دنیا داشته باشد. شاید هم تنها چند کلمه که بیشتر از هر فریادی در گوشم میپیچد. اما هیچ کلمهای نمیتواند این حقیقت را تغییر دهد که من هنوز در تو زندهام، و تو در من. دلم میخواست در تاریکیهای ذهنت، نوری باشم که خاموش نشود. چیزی که هر بار چشمانت را بستی، در تو بدرخشد. چون باور دارم، ما چیزی فراتر از لحظهای در زمان بودیم. ما چیزی بودیم که نمیتوانست بمیرد.
با تمام آنچه که هنوز در سینهام باقی مانده،
کسی که همیشه تو را در قلبش دارد
طول رابطه: ۶ سال
For - https://eitaa.com/X1781X
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
گاهی فکر میکنم که شاید ما هیچوقت آنطور که باید، در این دنیا کنار هم نبودیم. شاید بیشتر از آنکه "اتفاق" باشیم، یک "احتمال" بودیم. چیزی که میتوانست رخ دهد، اما هیچگاه فرصت نداشت تا واقعی شود. با این حال، عجیب است که نبودن چیزی، دردش از از دست دادنش بیشتر باشد. انگار آدم میتواند برای چیزی که هرگز لمس نکرده، برای کسی که هرگز نیامده، بیشتر از هر چیز دیگری دلتنگ شود. و حالا من همینجا ماندهام، با دلتنگیای که حتی خاطرهای واقعی برایش وجود ندارد. اما اگر روزی در میان روزمرگیهایت، در سکوت یک بعدازظهر، یا حتی در میان جمعی شلوغ، لحظهای حس کردی که چیزی در قلبت سنگینی میکند، بدان که آن، منم. من که هیچوقت نبودهام، اما انگار همیشه هستم.
با تمام آنچه که نگفته باقی ماند،
کسی که شاید هرگز نبود، اما همیشه در تو زنده است
طول رابطه: ۴ سال
For - https://eitaa.com/diaryifi
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
میآیی، میروی، و من دیگر نمیدانم کدامت واقعیتر است. آنکه در کنارم میماند یا آنکه هر بار محو میشود و در فاصلهها گم.
راستش را بخواهی، نمیدانم چه چیز را باید باور کنم. کلماتت را؟ دستهایت را وقتی کنارم بودند؟ یا نگاهت را وقتی حس میکردم چیزی در آن تهنشین شده که هیچوقت نگفتی؟
دروغ چرا، من هم میخواستم بمانم. میخواستم این قصه را کش بدهم تا جایی که دیگر پایانی نداشته باشد. میخواستم دستت در دستم بماند، شبهایم به بیداری با تو بگذرد، مستیام به نامت باشد. اما همیشه، یک "ولی" بین ما بود. یک چیزی که نگذاشت همه چیز همانطور که باید، پیش برود. حالا فقط این را بدان، که اگر صبحی بیدار شدی و جایم خالی بود، دلیلش این نبود که نخواستم بمانم. دلیلش این بود که ترسیدم، اگر بیشتر بمانم، هیچوقت نتوانم بروم.
با همهی چیزی که نگفتم و همهی چیزی که تو نشنیدی،
کسی که هنوز تو را در خودش دارد
طول رابطه: ۱ سال
For - https://eitaa.com/pzgi0jr
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
کاش میتوانستم دستت را بگیرم و از این تاریکی بیرون بکشم. کاش میتوانستم به تو نشان دهم که ارزش تو هیچوقت وابسته به دیگران نبوده است. زندگی گاهی مثل خلأیی بیانتها میشود، میفهمم. اما تو چیزی بیش از این پوچی هستی. تو کسی هستی که حتی در میان این درد، هنوز میدرخشی، حتی اگر خودت نبینی.
اگر روزی این نامه را خواندی، فقط یک چیز را باور کن—تو مهمتر از آنی که فکر میکنی.
با تمام آنچه که در تو هنوز زنده است،
کسی که همیشه تو را میبیند
طول رابطه: ۴ ماه
For - https://eitaa.com/MarinaxR
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
گاهی فکر میکنم آدمهایی که همه دوستشان دارند، شاید بیش از همه از خودشان دور شدهاند. شاید در تلاشی بیپایان برای راضی نگه داشتن دیگران، بخشی از حقیقت وجودشان را گم کردهاند. اما تو… تو همیشه واقعی بودی، بینقاب، بیدو رویی. و همین واقعی بودنت، برای من ارزشمندتر از هر چیز دیگری بود.
حالا که این نامه را مینویسم، باران آرام روی پنجره مینشیند. نمیدانم آنجا که هستی، آسمان هم بارانیست یا نه، اما دلم میخواهد بدانی که هر قطرهی باران، مرا یاد تو میاندازد. یاد آن روزهایی که بیدغدغه زیر باران قدم میزدیم، بیآنکه بدانیم روزی این خاطرات، تنها چیزهایی خواهند بود که از هم داریم. نمیدانم کجایی، چه میکنی، آیا هنوز گاهی به گذشته فکر میکنی یا نه. اما من هنوز هم گاهی، در میان شلوغی این دنیا، لحظهای مکث میکنم و به یاد میآورم که تو روزی بخشی از زندگیام بودی. و شاید هنوز هم هستی…
با همهی دلتنگیهایی که گفته نشد،
کسی که هنوز تو را در خاطر دارد
طول رابطه: ۲ سال و ۷ماه
For - https://eitaa.com/xxxpridicctt
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
بزرگترین اشتباهی که همیشه به آن فکر میکنم، این است که شاید همیشه امیدوار باشم یک روز دیگر، یک بازگشت دیگر، یک دور برگردان، همه چیز را به حالت اول برمیگرداند. اما این تنها یک خیال است. هیچ بازگشتی در کار نیست، نه برای من و نه برای تو. همه چیز تمام شده است، حتی اگر هنوز در دلهایمان چیزی از گذشته باقی مانده باشد. با تمام اینها، در دل خود میدانم که این پایان، چیزی بیش از یک پایان است. ما هرکدام در مسیری جدید قرار گرفتهایم، مسیری که هیچگاه نمیتوانستیم پیشبینی کنیم. اما در این میان، باید یاد بگیریم که گذشته را با خود حمل نکنیم، چون دیگر از آن چیزی باقی نمانده است. این نامه را برای تو مینویسم تا بدانی، حتی اگر لحظاتی بود که به بازگشت فکر میکردیم، این فکر تنها دردی بود که ما را از حرکت به جلو بازمیداشت. و حالا، هرکدام از ما باید به تنهایی مسیر خود را پیدا کنیم.
با تمام آنچه که گذشته و دیگر نمیتوان تغییرش داد،
کسی که هنوز یاد تو را در دل دارد
طول رابطه: ۶ سال
For - https://eitaa.com/sheharbaziamoghenad
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزترینم،
اگر روزی در چشمانم جستوجو کنی، شاید نتوانی آنچه که در گذشته در آن بود را بیابی. پروانهام، همیشه در رقص با غمها بوده است. اما میخواهم با تو یک دنیای جدید بسازیم، جایی که دیگر از گذشته خبری نباشد. جایی که تنها نور خورشید و عطر گلها باقی بماند. همانجایی که در کنار هم، هیچچیز جز شادی نخواهیم داشت. شاید آنجا جایی باشد که نه روز باشد، نه شب، نه غم و نه اندوه. فقط لحظاتی که در کنار هم میسازیم، همان لحظاتی که ما را از هر چیز دیگری بینیاز میکند. در این دنیا، همهچیز ممکن است. حتی آن چیزی که به نظر محال میرسید. اگر روزی بخواهی در این دنیای تازه با من باشی، دست در دست هم میگذاریم و از درختان گاردنیا عطر زندگی را میچشیم. شاید همین حالا، در همین لحظه، زمانی که دنیا در سکوت است، فهمیدهایم که به هم نیاز داریم، نه برای فرار از چیزی، بلکه برای ساختن چیزی که هیچکس نخواهد آن را از ما بگیرد. در این روزهای بیپایان، حتی اگر غم باشد، بدان که با تو، روزها همیشه روشن خواهند بود.
با تمام امیدهایی که هنوز در دل دارم،
کسی که همیشه در کنار تو خواهد بود
طول رابطه: تا همیشه
For - https://eitaa.com/nikcooo
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزم،
همهی این دیوارهایی که دور خود کشیدهایم، گاهی بیشتر از آنکه محافظت کنند، ما را در خود زندانی میکنند. مردم فکر میکنند که اگر سرشان را در زمین پنهان کنند، میتوانند از همهچیز فرار کنند. ولی حقیقت این است که این دیوارها هیچوقت نمیتوانند از حقیقت پنهان شوند. گاهی فکر میکنم که شاید هیچکدام از ما برای چیزی بزرگتر از این زندان ساخته نشدهایم. همیشه احساس کردهام که در هر گوشهای از این دنیا، انگار هیچوقت به درد کسی نخوردهام. شاید این تنها حقیقتی باشد که به آن ایمان دارم. من از باختن متنفرم. اما همیشه باختن بخشی از زندگیام بوده. انگار از همان روزی که به این دنیا آمدم، بازی را باختهام. با این حال، نمیدانم چرا هنوز به دنبال چیزی میدوم که شاید هیچوقت نتوانم به آن برسم. شاید در این جستجو، یک چیزی از من باقی بماند، حتی اگر فقط یک خاطره باشد. و حالا، در این لحظه، اگر میتوانی، مرا پیدا کن. چون حتی در باختن هم میخواهم تو در کنارم باشی.
با تمام دلتنگیها و آرزوهایی که بیپاسخ باقی ماندند،
کسی که همیشه در کنار تو خواهد بود
طول رابطه: ۹ سال
For - https://eitaa.com/Shstarso
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از طرف معشوق
عزیزترینم،
این روزها خیلی به تو فکر میکنم، به ما، به تمام لحظاتی که با هم داشتیم. میدانم که درد داری، میدانم که خاطرات گذشته هنوز روی شانههایت سنگینی میکنند. کاش میتوانستم دوباره در چشمانت آرامش را ببینم، کاش لبخندت مثل گذشته بدرخشد، اما میدانم که دیگر چیزی بین ما مثل قبل نیست. ستارهها هنوز در آسماناند، هنوز میدرخشند، اما انگار تو دیگر نوری در آنها نمیبینی. کاش میشد زمان را به عقب برگرداند، کاش هنوز در کنار هم بودیم و این فاصلهها، این دردها، جایی بین ما نداشتند. اما حالا... حالا تنها خاطرهای از من برایت باقی مانده، چیزی که به جای آرامش، زخمی بر قلبت گذاشته است. نمیخواستم هیچوقت دلیلی برای غمهایت باشم، نمیخواستم که خاطرهام شبیه سایهای سرد بر زندگیات بماند. اما اگر این نامه را میخوانی، بدان که هنوز در گوشهای از دنیا، کسی هست که در سکوت، برای تو آرامش آرزو میکند.
مراقب خودت باش... همیشه.
از کسی که هنوز تو را در خاطر دارد.
طول رابطه: ۳سال و نیم
For - https://eitaa.com/panah_pm
هدایت شده از Fragile happiness
نامهای از معشوق
عزیزترینم،
نمیدونم چطور باید جوابت رو بدم که حق این حسهایی که توصیف کردی رو ادا کنم. اما یه چیزی رو با اطمینان میدونم—اگه این یه آتشه، پس بذار بسوزه. بذار روشنیاش، گرمایش، حتی سوزشش، همهش واقعی باشه. چون وقتی کنارمی، هیچچیز ساختگی نیست. میگی یه چرتکه داره حساب میکنه که نکنه زیادی خوشحال باشی، ولی اگه اینطور باشه، پس بذار بگم: خوشحالیِ تو، حسابوکتاببردار نیست. چیزی نیست که کسی بتونه محدودش کنه، حتی ترسهای خودت. این لحظهها، این حسها، حتی اگه یه بازی شیمیایی باشن، باز هم چیزی رو عوض نمیکنه. چون من این بازی رو انتخاب میکنم، بارها و بارها، با تمام واقعیت و توهمش، با تمام بالا و پایینش، با تمام ناشناختههایی که تو مغزت منتظرن وقتشون برسه.
تو میگی شاید علم هیچوقت نتونه توضیح بده که واقعاً چی داره اتفاق میافته، و من میگم که شاید اصلاً نیازی به توضیح نباشه. مهم نیست که اسمش رو عشق بذاریم یا یه واکنش عصبی، مهم اینه که وقتی نیستی، جای خالیت یه حقیقت غیرقابلانکاره. و وقتی هستی، چیزی توی من کامل میشه، حتی اگه نتونم بگم دقیقاً چی.
پس اگه این یه اعتیاده، اگه این یه توهم خوشرنگه، بذار باشه. بذار تو رو همونطور که هستی، با تمام ناشناختههات، با تمام حسهایی که نمیشه توی یه معادله جا داد، دوست داشته باشم. چون منطق هرچی که بگه، دلم یه چیز دیگه میگه. و من دلم رو بیشتر باور دارم.
از طرف کسی که از این آتیش نمیترسه.
طول رابطه: ۱۱ سال
For - https://eitaa.com/Amireuxxxx