🍃امام صادق عليه السلام
🔺ثلاثةٌ مَكْسَبةٌ للبَغْضاءِ: النِّفاقُ، والظُّلمُ، والعُجْبُ
🔰سه چيز نفرت مى آورد:
دورويى، ستمگرى و خودپسندى.
📙تحف العقول : 316
🍃💠🍃💠🍃
امام كاظم عليه السلام
🔺بِئْسَ الْعَبـْدُ عَبـْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَذا لِسانَيْنِ يـُطْرى اَخـاهُ اِذا شاهـَدَهُ وَيـَأْكُلُهُ اِذا غابَ عَـنْهُ.
🔰بد بنده اى است، بنده اى كه دورو و دوزبان است، هرگاه برادر دينى اش را مى بيند، او را مى ستايد و تملّق مى گويد و پشت سرش (بابدگويى) او را مى خورد!
📙بحارالانوار، ج 75 ، ص 310
خط بزنيد از زندگیتان...
تمامِ آدمهاى بلاتكليفى كه غيرِقابلِ پيشبينیاند!!!!
تمامِ آدمهايى كه حرف میبرند و مىآورند
آدمهايى كه چون خودشان به جايى نرسيدند،
تو را هم متقاعد میكنند به درجا زدن
آدمهايى كه تخريب را از تعريف بهتر بلدند
آدمهايى كه با كنايه حرف ميزنند
"سَمى"اند...
آرام آرام تمامِ زندگیتان را به نابودى میكشند....
آرام آرام از شما فاصله میگيرند!!!!
و باخيالِ راحت، زمين خوردنتان را جشن میگیرن.🌸🌸🌸
پناه میبرم بخدا از عیبی که امروز در خود دیدم ودیروز دیگران را برای آن عیب ملامت کردهام ، در سرزنش کردن محتاط باشیم وقتی نه از دیروز کسی خبر داریم ونه از فردای خودمان...⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
کانال ما رو به دوستان خودتون معرفی کنید!🌸🌸🌸🌸🌸
کانالی برای ارائه مطالب متنوع سیاسی،اجتماعی ، مذهبی، ادبی و طنز.....
کپی از مطالب کانال آزاد است
https://eitaa.com/joinchat/1446576180C08cc5661cc
لینک کانال کمیل👆
خداوند کرم ابریشم را به پروانه
دانه ی شن را به مروارید
تکه زغالی را به الماس تغییر میدهد
اگر زمان به سختی گذشت
و تحت فشار بودی ؛
او بر روی تو نیز کار میکند ..👌👌👌
بنده خدا:
آورده اند که بخیلی به مهمانی دوستش
که او نیز از بخیلان بود رفت. به محض این
که مهمان وارد شد بخیل پسرش را
صدا زد و گفت:
پسرم امروز مهمان عزیزی داریم
برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی
که در بازار است برای او بخر.پسر رفت
و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت.
پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟!
پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد... با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده. او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده، او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کافی آب داریم ... این گونه بود که دست خالی برگشتم.
پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛
اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این
مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد.
پسر گفت:نه پدر، کفش های مهمان
را پوشیده بودم.😐😐😁😁😁