تمام ِشب تورا دیدم کههمچون ماھ میتابی ؛
من ازفکر ِتوبیدارم ، تو بافکر ِكه میخوابی ؟
کافهچَکامه .
- هشتصدتاییشدن ِچکامهی ِقشنگم ! ^^
- نهصدتاییشدن ِچکامهی ِقشنگم ! ^^
ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ ؟ ﺗﻮﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓﺩﺭ ﺁﻏﻮش بگیر ؛
ﺗﻦ ِتو ﻋﯿﻦ ِبهشت ﺍﺳﺖ ، ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ !
چهشد در من ؟ نمیدانم فقط دیدمپریشانم ؛
فقط یكلحظه فهمیدم کهخیلی دوستتدارم ..
نمیدانم چرا اما بهقدري دوستتدارم ،
کهاز بیچارگی گاهیبهحال ِخویش میگریم .