eitaa logo
چشماتُ ببند :)
2.1هزار دنبال‌کننده
294 عکس
99 ویدیو
2 فایل
خداوند فرشته‌ای دارد؛ که هر روز بانگ میزند: بزایید برای مُردن! فراهم آورید برای نابود‌شدن و بسازید برای ویران شدن.... نهج البلاغه حکمت ۱۳۲ #عادت‌کنیدکه‌عادت‌نکنید. @az_del_bego گروه جهادیمون :) @sabeqon تبادل نه! چون دل ها رو نمیشه تبادل کرد :)
مشاهده در ایتا
دانلود
اجرنا من النار یا مجیر، بحق الحسین(ع)...
| انت کُل اَصدقائی | ‏تو تمامِ دوستانِ منی، حسین(ع)🤍
آرامش نگاه تو تا رو به من نمود، سویت گریخت این دل مردم‌گریز من حاجت نبود دل ببَری از من این‌چنین مال تو بود آنچه ربودی، عزیز من...
شاید باید دلم از همه آدم‌ها بگیره و خسته شم، که محکم‌تر به تو پناه ببرم. که بدونم جز تو پناهی نیست، حسین(ع)، که باقیِ آدم‌ها اذیت می‌کنن...
به قول قیصر امین پور: ای شما، ای تمام نام‌های هر کجا، زیرِ سایبانِ دست‌های خویش، جایِ کوچکی به این غریبِ بی‌پناه می‌دهید؟ حسین جان...
borna 1400_2.mp3
1.79M
پیامبر(ص) : هرکس این سه ویژگی را داشته باشد، به امام زمان خود سنگ می زند ⁉️
من نیستم نیستم نیستم تا اینکه یهو میام خوراک بهتون میدم :) چون واسم مهمید🌱
خُدایا خیلی شب است صُبح را لطفا برسان...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارتا گل زدن؟ اینا همه‌شون گروگان دارن پیشِ آخوندا.
چشماتُ ببند :)
چهارتا گل زدن؟ اینا همه‌شون گروگان دارن پیشِ آخوندا.
نوشته بود از سپاه پاسداران هم تشکر می‌کنیم که با گروگان گرفتنِ خونواده تیم ملی، باعث برد ایران شد😂
بیچارگیِ آدم از وقتی شروع میشه که یوآش یوآش فکر کنه خیلی میدونه :) -شیخ‌جعفری‌ناصری-
هدایت شده از دلــنامہ|قرآن
شبتون امن..🌙
"كلُّ مُرٍّ،سيمُرُّ" هر تلخی و مرارتی خواهد گذشت...
عنوان ما بود: عبدِ کرم‌خانه‌ی‌ ؛ عبدش شدیم، شُهرت‌مان را زیاد کرد...
شما را و تمام فرزندان و خاندانم، و کسانی که این وصیت به آن‌ها میرسد را، به: _ ترس از _ " نظم " در امور زندگی _ و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش میکنم. | نهُج‌البَلاغه،نامه۴۷ |
سلام خوبید :)؟
امشب اگر وقت شد میخوام براتون بنویسم... مهمان قلم من هستید🌱
چشماتُ ببند :)
امشب اگر وقت شد میخوام براتون بنویسم... مهمان قلم من هستید🌱
تصمیم گرفتم یه روز دیگه مهمونتون کنم در عوض براتون شعری رو بنویسم🙃...
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم
ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم!
زل زدی در آینه اما مرا نشناختی این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" :