فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #نماهنگ | یار بطلب، سید و مولا بطلب ...
🔹 شب جمعه، غروبش با همه ایام هفته تفاوت دارد؛ انگار سرختر از هر شب است، سرخی غریبی که آدم را در وطن خودش هم غریب میکند. غریب و دلتنگ برای مولایی که عطشش، دلیل شرمساری ابدی فرات است ...
لطفا دوستان خود را به کانال دعوت کنید.
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠به یاد سردار مهربانی
حاج قاسم سلیمانی گرچه جایش در این ماه خالی است اما یادش در قلبها برای همیشه باقی است
🎥نماهنگ لبخندان تو...
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 راز عکس معروف حاج قاسم
🆔 @Clad_girls
هدایت شده از ⛔ هوس/online ⛔
♥️
⚠️تو این فضـاے معنویِ رمضــان...
نکنـــــه فضایِ مجـازی !!
خـــدا رو ازت بگیــره ... !!
📛مـراقب بـاش دنیـایِ مجـازی؛
دنیایِ حقیقی آخرتت را خراب نکنه...
#التمآســ_دعآ_...
💠 @chat_tory
🌸🍃 #ریحانه
.
"حجابٺ" را محڪمـ نگھـ دار...
.
نگـاه نڪن ڪھـ اگـر
حجاب و فڪر درسٺ داۺٺھـ باۺے
مسخـره اٺ مےڪنند😒
آنھـا ۺیطـان هستند...
.
ۺُما👈🏻 بھـ حضرت زهـرا ( س ) 💚
نگــ👀ـاه ڪن ڪھـ
چگـونھـ زیسٺ و خودش را حفـظ ڪرد...😌
.
💠 فرازی از وصیٺ :
شھــید سیـد محـمد ناصـر علـوے بھـ خـواهرش😢
🆔 @Clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
🔺💠 عبارت جالب مرتبط با بلایا در دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان «خدایا مرا هدف بلاها و آفات قرار
✖️شب جمعهای که ۷ نقطه کشور لرزید | مرور کوتاه خبرهای بامداد ۱۹ اردیبهشت
▫️زلزله ۵.۱ ریشتری ۴۸ دقیقه بامداد تهران را لرزاند که به دنبال آن وضعیت نارنجی در پایتخت اعلام شد.
▫️این زلزله در مرز استانهای مازندران و تهران - حوالی دماوند اتفاق افتاد و دلیل آن تحرک گسل مشا عنوان شد.
▫️این زلزله در قم و البرز هم احساس شد.
▫️پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی این زلزله را به فعالیت آتشفشان دماوند مرتبط ندانست.
▫️پس از تهران، مازندران، قم و البرز این لرستان بود که ۴ ریشتر زلزله در خرم آباد و چند شهر دیگر را تجربه کرد.
▫️زلزله خفیفتری هم در کرمان به بزرگی ۳.۴ رخ داد.
▫️پس از آن اردبیل هم لرزید تا زلزله گيوي به بزرگی ۳.۱ ریشتر زلزله دیگر کشور در بامداد جمعه ۱۹ اردیبهشت باشد.
🆔 @Clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
😨🤝 #داستان_راستان ↓ .
#حوا_روبروی_آینه💄🙅♀💅
حوا از جاده سعادت منحرف شد و در پیچ لغزنده جاده، چشم های نقره فامش به بیلبوردهای تبلیغاتی افتاد؛ یک دختر با بارانی زرد که اشاره به بوتیک "جلوه" می کرد، توجهش را جلب کرده بود. نگاهش سر خورد به آن قسمت از بیلبورد که در اثر باران شدید دیروز پاره شده بود. جمله ای رنگ و رو رفته که معلوم نبود از دهه ی چند روی آن بیلبورد جا خوش کرده:
[پیغامی از امام علی به دختر حوا: وَإِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا... و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مىترسد...]
یک لحظه نفهمید چرا روی گاز فشار داد و با سرعت غیر مجاز شیب تند جاده را گذراند. ترسیده بود یا... با خودش گفت: «حوای ترسو باحیاست؟ پس امام علی بماند برای ترسوها!» نگاهی به روزنامه ای که روی داشتبورد ماشین ولو شده بود، انداخت؛ همان روزنامه ای که دیروز دور یکی از تبلیغاتش را رژ قرمز کشیده بود. مذکری خوش اشتها در منوی سفارش خود خانومی تحصیلکرده با روابط عمومی بالا و ظاهری آراسته می طلبید. قهقه ای سر داد و با خودش گفت: «بترس دختر! بترس از این مذکر! عفت و حیات صدمه نبینه یوقت، بترس دختر!» نگاهش به آینه جلوی ماشین افتاد، خواست پیچ و تاپ زلف هایش را مرتب کند که متوجه شد یک نفر در آینه به او خندید. لب هایش وا رفت، تحمل آن جوکر لعنتی درون آینه را نداشت؛ حوا از خودش ترسید، ناگهان ترمز را کشید!
| نویسنده: #فاطمه_قاف |
✅ @clad_girls 🌱