#یا_اله_العاصین 💔
-مغزم جواب نمیده صالح! پاره تنمون بود، خواهرمون بود. آیندشو تباه کرد! صالح این سکوتت داره آتیش میزنه جیگرمو... بیغیرت! پاشو به این دختر بفهمون عاقبت خوابیدن با پسر همسایه چیه! پاشو یه مشت بکار زیر چشماش تا هربار که دست میکشه رو صورتش، رو تنش بفهمه جسمش آلوده شده، نجسِ! بفهمه لکّه ننگ خانواده شده! آخ صالح! من که خواهرشم دارم گریبان پاره میکنم... پاشو صالح! جان رُباب!
-آروم باش رباب! تو از سوز سینه من چی میدونی؟ آقامون خدابیامرزو با دستای خودم خاک کردم، گفتم مثل شیر بالا سر ناموسمون هستم، گفتم نمیذارم کسی سمت حریم ناموسش بیاد، اما چی شد رباب؟ باید چه خاک توی سر بریزم؟ زخم زبون تو و ننه کارد میشه رو رگ گردنم! باشه، بزنید. قربونیم کنید اما به جون آقا... به جون آقا اگه کسی باعث بشه الهه فکر کنه باخته، اگه الهه فکر کنه دیگه فرقی نداره چه بد باشه چه خوب، به جون آقا اگه الهه به این نتیجه برسه که راه برگشت وجود نداره، با من طرفید! باشه پا میشم... برو بغچه ننه رو ببند. فردا راهی مشهدیم، پیش امام رضای الهه... میخوام بغض الهه بشکنه! گریه کنه..
| نویسنده: #میم_اصانلو |
✅ @clad_girls