هوس هرچند گستاخ است، عذرش صورتی دارد
به یوسف میتوان بخشید تقصیر زلیخا را
👤صائب تبریزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح پدرم شاد
که می گفت به استاد
فرزند مرا " عشق " بیاموز و
دگر هیچ...
منسوب به ملک الشعرای بهار
قیمت عشق همیشه بیش از تحمل آدمیزاد بوده است. باید، اما سخت است که زندگی را به یک عاشقانهی آرام تبدیل کنی...
استغفار_5.mp3
6.56M
#استغفار ۵ 📿
خط و نشانی که خدا برای شیطان میکشد👇
به عزّت و جلالم سوگند؛
تا زمانی که بندگانم اهل استغفارند،
تمام گمراهیهای تو را بیاثر کرده و از گناهانشان در میگذرم!
درس اخلاق جامعه کبیره👇🌹🦋
ما در جامعه کبیره فضايل اهل بیت را خوانديم (مُنْتَهَي الْحِلْمِ) و گفتيم شما اهل بيت رسول (علیهم السلام)داراي نهايت درجهي حلم و بردباري هستيد. در جواب ما جا دارد بگويند: بسيار خوب، ما منتهيالحلم هستيم؛ آيا شما چه كارهايد و چه بهرهاي از اين فضيلت ما بردهايد؟ در حال غضب،پرخاشگري نميكنيد و حقوق زن و فرزند و ديگر بندگان خدا را زير پا نميگذاريد؟ ما به قول شما:
(قادَة الْاُمَمِ وَ اَوْلِياءَ النِّعَمِ)؛
«زمامداران امّتها و صاحبان نعمتها هستيم».
آيا شما به راستي زمام زندگي خودتان را به دست ما سپردهايد و در همه جا و در همه حال به دنبال ما ميآييد؟
مثلاً در مورد همان صفت حلم، يكي از تعليماتشان اين است كه فرموده اند:
(اَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ)؛
«خشم و غضب كليد هر شرّ و فسادي است».
اگر جلو خشم خود را نگيريد، دچار فسادهاي فراوان ميشويد. ممكن است در خانه اندك بهانهاي پيش بيايد، با زن و فرزند خود تندي كنيد و با اعمال خشونت و حِدَّت، فسادي بر پا كنيد؛همان جا بايد به ياد زيارت جامعه بيفتيد و از جملهي (مُنْتَهَي الْحِلْمِ) كه خواندهايد و درس گرفتهايد، به خود تلقين كنيد كه اينجا وظيفهي من حلم است، نه اين كه به امام بگويم اي منتهيالحلم، و بعد بروم دنبال كار خودم و هرچه خواستم بگويم و بكنم؛ بلكه بايد در محيط خانه خود را امتحان كنم و خودم را با زيارت جامعه منطبق كنم. آنجا كه گفتهام شما (قادَة الْاُمَمِ) هستيد و زمام من دست شماست، آيا راست مي گويم؟ زمام من دست امام است و هرجا كه مرا ميكشد، دنبالش مي روم؟همين جا محلّ آزمايش است و بايد سعي كنم كه مردود نشوم.
(اَلْغَضَبُ يُفْسِدُ الايمانَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ العَسَلَ)؛
«غضب ايمان را فاسد ميكند؛ همانگونه كه سركه عسل را فاسد مي كند».
ما مردم با اينكه به معارف ديني خود معتقديم و اعمال عبادي را نيز انجام ميدهيم،روشني در خود نميبينيم و آن حلاوتي را كه بايد از عبادات خود بفهميم، نميفهميم. آن لطافت روحي شايستهي يك مؤمن را نداريم. براي همين است كه سركهي رذايل خُلقي، عسل ايمان ما را فاسد كرده است.