وایبی که باران بهم میده:
برای تنها پناهگاهِ آبی قلبم؛
اگه از من بپرسند شادی رو تو چه چیزی میبینی قطعا و بدون شک همون لحظه چشمای به رنگ اقیانوستو نشونشون میدادم،
با تو ، هرچند کوتاه، هرچند مسخره اما اون حس مهم بودن رو برای چند لحظه با تک تک سلولای بدنم احساس کردم
حالا که دیگه حرف نمیزنیم و دیگه قرار نیست هیچوقت ببینمت از همینجا که انگارخیلی ازت دورم، بخاطر تموم اون لحظه ها-هرچند بی ارزش برای تو-که تمام زندگی من بودن تشکر میکنم
از طرف بزرگترین دوستدار شما
نعنا به شازده ی آبیِ من
وقتی به صفحه گوشی زل زدی و لبخند میزنی و مامانت بجای اینکه بگه پسره کیه میگه میمش رو به منم نشون بده اگه باحاله:
🗯
آدم ضعیفی نبود
اما دگر حوصله سختی را نداشت
میل عجیبی به گریز پیدا کرده بود
به ندیدن ، ندانستن ، رفتن برای همیشه ..
برای او
هرگز نمیفهمی که چقدر عمیق و بیپایان در دل من
عشق تو جوشید و شعلهور بود.
برای ژولیت من
دو دلداده با ستارگان دیده بر حیات گشایند و رخداد شوم اقتبار هنگام مرگشان نزاع نیکان را بر خاک سپارد و لجاجت خشم پدرانی که جز با مرگ فرزندان به پایان نمییابد
از طرف رومئو عاشق
همیشه اولینا از یاد نمیرن ، تو اولین کسی بودی که واقعا دوسش داشتم ، اولین کسی که به اطرافیانش حسادت میکردم ، اولین کسی که شبا با امید اینکه بیای به خوابم سرمو رو بالش میذاشتم و صبحا به امیدِ دوباره دیدنت بیدار میشدم ، تو اولین کسی بودی که دلمو بهش دادم ، باهاش رویا سختم.ولی تو چی ؟ همشو خراب کردی . اولینِ من بودی ولی متاسفانه بودی و دیگه نیستی .