4_5848011291091796654.mp3
9.58M
وقتی دلت برای شهدا تنگ میشه 😔 و تو ڪارت گره می افته اونوقت تنها امیدت مدد شهداست.
#دلتنگی
#درد_دل
#آرزوی_شهادت
#التماس_دعا
#مناجات
حاج مهدی رسولی♥️
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور، ای دلشورهی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمیدانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
#قيصر_امين_پور
پ.ن: آخرین وداع #غاده_جابر همسر #شهید_مصطفی_چمران با پیکر مطهر شهید چمران
"......تا صبح در مسجد با او حرف زدم شب زیبایی بود و وداع سختی...."
#شبتان_آرام_با_یاد_شهدا
#میاندار
گفتيم امروز به ياد امام زمان(عج) به دنبال عمليات تفحص ميرويم اما فايده نداشت
خيلی جستوجو كرديم. پيش خود گفتيم يا امام زمان (عج) يعنی ميشود بی نتيجه برگرديم؟
در همين حين ۴ يا ۵ شاخه گل شقايق را ديديم كه برخلاف شقايقها، كه تكتك ميرويند، آنها دستهای روييده بودند.
گفتيم حالا كه دستمان خالی است شقايقها را ميچينيم و براق بچهها ميبريم.
شقايقها را كنديم. ديديم روی پيشانی يك شهيد روئيدهاند.
او نخستين شهيدی بود كه در #تفحص پيدا كرديم: #شهيد_مهدی_منتظر_قائم
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
"شـــــهادت در حـالت ســـــجده "
می گفت « دوسـت دارم شهـــادتم در
حالـی باشد که در سجـــده هستم »
یکی از دوستانش می گفت:
در حال عکـس گرفتن بودم که
دیدم یک نفر به حالت سجـده
پیشانــی به خاک گذاشته است .
فکر کردم نمــاز می خواند؛ اما دیدم
هوا ڪاملاَ روشـن است و وقت نماز
گذشته، هـمه تجهــیزات نـظامـی را
هم با خـــودش داشــت.
جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم. دستم را که روی کتف او گذاشــتم، به پـهلــو افتــاد.
دیدم گلولــهای از پشت به او اصــابت
کرده و به قلبــش رسیده، آرام بود
انگــار در این دنیا دیگــر کاری نداشت.
صورتــش را که دیدم زانوهایــم
سسـت شـد به زمین نشـستـم.
با خودم گفتـم:
«این که یوســف شریف است ».
#شهید_یوسف_شریف
#شب_خوش
💠زندگی من
💖به مصطفی می گفتم: «من نمی گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمان ها چیزی ندارند، بدبخت اند.»
💖مصطفی به شدت مخالف بود، می گفت: «چرا ما این همه عقده داريم؟ چرا می خواهیم با انجام چیزی که دیگران می خواهند یا می پسندند، نشان دهیم خوبيم؟ این آداب و رسوم ماست. نگاه کنید این زمین چقدر تمیز است؛ مرتب و قشنگ. این طوری زحمت شما هم کم می شود، گردوخاک كفش هم نمی آید روی فرش.»
💖او می گفت: «این ها برای چه؟ زینت خانه باید قرآن باشد به رسم و اسلام. به همین سادگی.»
وقتی مادرم گفت: «شما پول ندارید من برایتان
وسایل خانه می آورم»، مصطفی رنجید؛ گفت: «مسئله پولش نیست. مسئله زندگی من است كه نمی خواهم عوض شود.»
راوی: همسرشهید
#شهید_مصطفی_چمران🌷
#وزیر_دفاع_سابق
🍃🌹🍃🌹
💠گچ سالم، دست خونی
🌷حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🌷با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🌷سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹🍃🌹
Atre Baroon
13.39M
🍁پر بغض
🍀 #جمعه های ناگزیر و بی صدام
🍁خیلی خسته ام😔
🍀باورم کن دنیا #زندون برام
🎤با صدای #علی_لهراسبی
🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش همیشه در کنارت باشم
تا حادثه ی سحر، کنارت باشم!
ای کاش که من در این شبِ یلدایی
یک ثانیه بیشتر کنارت باشم!
#شهاب_گودرزی
پ.ن: این کلیپ تقدیم به کودکانی که پدر بالا سرشان نیست ولی یادشان همیشه با آنهاست.
#شب_یلدا جاشون واقعا خالیه
روحشان شاد یادشان گرامی
#پدران_آسمانی
🍂
🔻 #نکات_تاریخی_جنگ
🔅 فریب خوردن صدام در کربلای5
حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق میگوید:
«حمله (کربلای4) ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد. فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، آمار و ارقامی از تلفات فوق العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیر منطقی به نظر می رسید.
ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم هم میدانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند. او هم آمارهای غیر واقعی داد. آمارهایی که تقریبا خندهدار یود. اما صدام رضایت داشت چون پس از فاو، این دروغگویی ها تسکینش می داد.
فرماندهان می گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانی ها وارد شده، می توانیم همه نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده باش لغو شد.
مردم در جامعه هم آمارها را باور کردند و می گفتند تا ایرانیها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل شش ماه زمان میخواهند. ایرانی ها کمتر از دو هفته بعد حمله کردند و دروغها برملا شد. معلوم شد فرماندهان تلفات ایرانی را 10 برابر بیشتر اعلام کردهاند.»