#فروق_اللغة
فرق دو واژۀ #صحّة و #سلامة
#جایگاه اصلی و مجازی
#روایت
واژۀ #سلامت نقیض #هلاک است و در برابر آن به کار می رود
در حالی که واژۀ #صحت نقیض #آفة است و منظور از آفت چیزهایی مثل مرض و شکستگی و امثال آن است که بر جسم انسان عارض می شود.
#جایگاه استعمال هر کدام از این دو واژه:
بنابراین،
1- جملۀ «سلم الرجل من علّته» زمانی به کار می رود که انسان مبتلا به مرضی باشد که خوف هلاکت و مرگ یا نقص عضو برود.
و اما زمانی که ترس مرگ یا نقص عضو نرود، می گویند: صحّ الرجل من علّته.
2- استعمال واژۀ #سلامت در جایی که خوف هلاک نمی رود، از باب مجاز شایع است.
3- دو واژۀ #صحیح و #سالم برای خداوند به کار نمی رود، زیرا این دو واژه نسبت به کسی کاربرد دارد که امکان ابتلا به هلاکت یا مرض را داشته باشد. و تعالی الله عن ذلک
#روایت:
در اینجا چند روایت برای درک بهتر فرق بین سلامت و صحت از کتاب شریف غرر الحکم از سخنان امیر المؤمنین علی علیه السلام ذکر می شود:
الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَم / صحّت بدن افضل نعمتها و افزونترين آنهاست.
الصِّحَّةُ أَهْنَأُ اللَّذَّتَيْن / صحّت گواراتر دو لذّت است يعنى همه لذّتها يك طرف است و صحّت يك طرف و آن گواراتر است از همه آنها، يا اين كه آن را با هر لذّتى كه بسنجند صحّت گواراتر است از آن.
بِصِحَّةِ الْمِزَاجِ تُوجَدُ لَذَّةُ الطَّعْم/ به صحت مزاج، لذّت مزه درک می شود.
كَيْفَ يَغْتَرُّ بِسَلَامَةِ جِسْمٍ مُعَرَّضٍ لِلْآفَات / چگونه فريب خورده شود به سلامتى جسمى كه در معرض آفتها قرار داده شده است؟! يعنى بدن هر چند سلامتى داشته باشد چون در معرض آفتهاست و هر لحظه احتمال اين هست كه آفتى عارض آن شود آن سلامتى قابل اين نيست كه كسى بآن فريب خورد و از ياد مرگ و تهيه آن غافل گردد، يا بآن سلامتى شادمان و فرحناك گردد، شادمانى در سلامتى أخروى باشد كه ديگر آفتى را بآن راهى نباشد.
لَا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ السَّلَامَة/ هیچ جامه ای زیباتر از سلامتی نيست.
#منبع:
فروق اللغة / أبوهلال عسکری
غرر الحکم / آمدی
@DUROUS_ALSHABAB
#لغت
#فروق_اللغة
سرف و تبذیر
«سَرَف» یعنی: تجاوز از حدّ. جوهری آن را ضد «قصد» یعنی اعتدال و میانه روی دانسته است.
نکته:
اسراف و سَرَف هر دو به يك معنى است
ولى به عقيده طبرسى:
اگر تجاوز در جانب افراط باشد اسراف گفته ميشود
و اگر در جانب تقصير باشد سرف (ذيل آيه 6 سوره نساء).
در قرآن:
استعمال آن در قرآن همه جا از باب افعال است. #أَسْرَفُوا (زمر: 53.) #لا_تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُ #الْمُسْرِفِينَ (اعراف: 31) #إِسْرافاً (نساء: 6)
#لَمْ_يُسْرِفُوا (فرقان:67)
بَذر: پاشيدن تخم
به اسراف كار مبذّر مي گويند زیرا مال را مي پاشد و متفرّق مي كند. راغب می گويد:
تبذير به معنى تفريق است و اصل آن بذر پاشيدن است بعدا به طور #استعاره به کسی که مال خويش را ضايع مي كند مبذّر گفتند
«إِنَ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ» اسراء: 27
ابن مسکویه در #فرق بين «سرف» و «تبذير» می گوید:
سرف عبارت است از جهل به اندازۀ حقوق مثلا كسى كه حقش هزار تومان به وى دو هزار تومان بدهند
ولى تبذير عبارت است از جهل به مواقع و مواضع حقوق مثلا مالى را كه مستحقش زيد است بواسطه نادانى و جهل به عمرو دهند.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#لغت
#فروق_اللغة
فرق #ضَرّ (به فتح ضاد) و #ضُرّ (به ضم ضاد)
ابوالبقاء در کتاب کلیات و نیز زمخشری در کشاف گفته اند:
ضَرّ (به فتح): به معنای مطلق ضرر است. (بر هر ضرری اطلاق می شود)
اما
ضُرّ (به ضم): فقط بر ضررهای جسم و نفس، مثل لاغری و مریضی و بدحالی؛ اطلاق می شود.
در قرآن:
ضَرّ به فتح
پيوسته در مقابل نفع آمده است، مثل «لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً» (مائده: 76) و «يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ» (حج: 13)
اما ضرّ به ضم
هيچ وقت در مقابل نفع به کار نرفته است.
گاهی به معنای بدحالی و مریضی «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ ...» (يوسف: 88) و «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ» (انبيا: 83 و 84)
و گاهی در مقابل رحمت: «وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ» (روم: 33)
و گاهی در مقابل خير به کار رفته است مثل: «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (انعام: 17)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB