#لغت
#قرآن
#أُمّ و #أمّة
#معانی_أمّ (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#معانی_أمّة (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#أمّ
أمّ: مادر، اصل و پايه هر چيزي كه چيزهاى ديگر بآن ضمیمه می شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات)
در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن أُمُ الخبائث است (نهايه).
#مشترک معنوی:
«امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن همان اصل و پايه است.
النهايه: استعمال آن در #مادر حقيقى، به قدرى شهرت دارد كه احتمال داده مي شود، در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز باشد
استعمالات قرآنی:
1- مادر حقيقى «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7
2- اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيه «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَ أُمُ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» آل عمران: 7
در تفسير الميزان از عيون اخبار صدوق از امام رضا عليه السّلام نقل است كه فرمود: هر كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند بصراط مستقيم هدايت يافته است
سپس حضرت فرمود: در اخبار ما نيز مانند قرآن متشابه هست متشابه آنرا به محكمش برگردانيد، از متشابه آن پيروى نكنيد مبادا گمراه شويد.
#وجه تسمیه #أم_الکتاب:
آيات محكم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الكتاب ناميده شدهاند كه ريشه و پايهى كتابند و آيات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن مي شوند.
مثلا در يك جا مي خوانيم «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» قيامت:23
از اين آيه بنظر مي ايد كه خداوند جسم است و روز جزا بعضىها باو نگاه مي كنند،
و در آيهى ديگر مي خوانيم «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» انعام: 103
پس پى مي بريم كه مراد از آيه فوق، معنى ديگرى است زيرا كه اين آيه محكم و صريح است در اينكه چشمها، خدا را درك نميكند.
3- معناى سوم #امّ معظم شيئ و مركز آن است. مثل امّ القرى كه به مكّه معظّمه گفته شده «لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» انعام: 92 «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت امّ القرى گويند كه مركز آبادي هاى حجاز بود مثل مراكز استان ها.
راغب و ديگران گفتهاند: امّ القرى بودن مكّه به جهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده.
#أُمَّةٌ:
جماعتي كه وجه مشترك دارند،
أمّ در لغت بمعنى «قصد» است گويند: «أَمَّهُ: اى قَصَدَهُ».
«آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ» مائده: 2 يعنى قاصدان خانه خدا.
بنا بر اين، امّت به كسانى گفته مي شود كه قصد مشترك و نظر مشترك دارند.
راغب گويد: امّت هر جماعتى است كه يك چيز مثل دين يا زبان و يا مكان آنها را جمع كند.
مثلا در آيهى «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» اعراف: 38 منظور از امت جماعتی است که در كفر و شرك مشترک اند.
استعمال #أمّة برای #یک_نفر
در آيه «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» نحل: 120، ابراهيم بتنهائى يك أُمَّت شمرده شده،
در ترجمۀ آیۀ فوق و علت کاربرد این واژۀ برای آن حضرت علیه السلام اختلاف شده است:
برخی گفتهاند: او امّتى بود كه فقط يك فرد داشت زيرا كه آن روز فقط او موحّد بود.
راغب گويد: يعنى او در عبادت خدا در مقام يك جماعت بود گويند: فلانى به تنهائى يك قبيله است.
ابن اثير در نهايه نقل مي كند: در بارهى قسّ بن ساعده آمده: «يَبْعَثُ يَوْمَ الْقِيمَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً».
#أمّة به معنای #مدّت :
در آيهى «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يوسف: 45، امّت را مدّت معنى كردهاند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از مدّتى يوسف را ياد آورد ... .
راغب گويد: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى بعد از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد.
@DUROUS_ALSHABAB