قتل در خانواده - کارا هانتر داستان درباره پرونده قتل لوک رایدر است که سال 2003 اتفاق افتاده اما پس از گذشته نزدیک 20 سال قاتل پیدا نشده و پرونده قتل حل نشده باقی مانده است. جسد لوک در باغ خانه خانوادگی اش در حومه شهر پیدا می شود اما هیچ مدرکی درباره اینکه چه کسی او را کشته وجود ندارد. سال‌ها بعد پلیسی کارکشته، روانشناسی خبره و خبرنگاری حرفه ای تلاش می کنند تا پرده از قتل مبهم لوک بردارند.

# قتل در خانواده 𝕯𝖆𝖌𝖌𝖊𝖗𝖘' 𝕷𝖎𝖇𝖗𝖆𝖗𝖞 ୨୧ 📚

میخوای رازی رو بدونی - فریدا مک فادن داستان حول زندگی اپریل مسترسون، مادری به‌ظاهر کامل و موفق، می‌چرخد که در شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان یک مادر نمونه و آشپز حرفه‌ای شناخته می‌شود. او با برنامه آشپزی آنلاین خود، زندگی‌ای ایده‌آل را به نمایش می‌گذارد، اما پشت این ظاهر بی‌نقص، رازهایی تاریک نهفته است. وقتی پیام‌های تهدیدآمیزی دریافت می‌کند که به گذشته‌اش اشاره دارند، زندگی آرام او به‌تدریج از هم می‌پاشد. رمانی در سبک دلهره آور روان‌شناختی است که با داستانی پر از تعلیق و حوادث غیرمنتظره، خواننده را تا آخرین صفحه درگیر نگه می‌دارد🧁📱

بخش دی - فریدا مک فادن بخش دی داستان دانشجویی به نام ایمی برنر است که باید سیزده ساعت را در بخش روان‌شناسی بیمارستان سپری کند. جایی که درهای آن قفل است. فریدا مک فادن با تجربه‌ی پزشکی خود خواننده را به چالش می‌کشد. او خوب می‌داند چه اتفاقی می‌تواند اوج هیجان را در خواننده ایجاد کند و چگونه با داستانی روان‌شناختی، تعلیق را تا نقطه‌ی اوج بالا ببرد. نویسنده با زبانی روان و ساده ماجرایی هیجان‌انگیز و ترسناک را روایت می‌کند. اما شما فقط با یک داستان مهیج طرف نیستید. مک فادن تلاش خود را به کار برده تا مفهومی به نام مشکلات روانی را واضح و مشخص توضیح دهد و ذهنیت منفی و تاریکی که نسبت به بیماران روحی وجود دارد را تا حدی برطرف کند. او در این کتاب خواننده را به کنار بیماران می‌برد و در نزدیک‌ترین حالت با آن‌ها روبه‌رو می‌کند.🩸💉

# بخش دی 𝕯𝖆𝖌𝖌𝖊𝖗𝖘' 𝕷𝖎𝖇𝖗𝖆𝖗𝖞 ୨୧ 📚

امروز توی مود آدم کشی و قتلم پس برید حال کنید..🔪🪦😎

در قفل شده - فریدا مک فادن ماجرای کتاب در قفل شده به بیست‌وشش سال پیش برمی‌گردد. خانواده‌ی نیرلینگ بی‌خبر از همه جا در حال گذران زندگی بودند تا زمانی که یک در قفل شده باز شد و زندگیِ این خانواده را برای همیشه تغییر داد. آرون نیرلینگ، یک مرد محترم، یک پدر مهربان و همسری اهل خانواده بود که هرگز در زندگی‌اش به کوچک‌ترین بی‌قانونی و خلافی دست نزد، اما ناگهان مشخص می‌شود که رازی بزرگ را پشت در بسته‌ی کارگاه زیرزمینی‌اش پنهان کرده است! روزی که آن در گشوده و راز هولناکش برملا شد ، مردم شهر آرزو می‌کردند که کاش هرگز این مردم محترم را نمی‌شناختند. با باز شدن آن در شوم، بقایای جسد زنی بیست‌وپنج ساله کشف شد و ماجرا در همین جا خاتمه نیافت.🚪🗝