وقتی که از ماه زاده شد - سارا ای.پارکر
نام او ریو است؛ دختری با شنل قرمز که ساز میزند و حالا با نام جعلی «کمری دفدون» به زیرزمین پر از بخارِ «درهی اشتیاق» وارد شده است. او تظاهر میکند که یک «نال» است؛ یعنی کسی که از نظر جایگاه اجتماعی ارزش کم و سطح پایینی دارد. ریو حالا در میان ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد درهی اشتیاق - که ظاهراً برای شنیدن موسیقی در آن مکان جمع شدهاند - ایستاده و میخواهد ساز بزند. زنی بهنام «لوی» نیز آنجاست. خوشبختانه لوی آدم امن و قابل اعتمادی است. او در همان ملاقات اول به ریو هشدار میدهد که به افراد ثروتمند در این مکان نزدیک نشود، بهخصوص به فردی بهنام لرد طارِک رِلِکن. این مرد موقرمز از بانفوذترین سرمایهداران درهی اشتیاق است و بسیاری از دختران نوازنده پس از نزدیک شدن به او، ناپدید شدهاند. البته دربارهی ریو چندان جای نگرانی وجود ندارد. او خود مأمور شده تا به این دره بیاید و لرد طارِک رِلِکن را پیدا کند.
داستان فانتزی وقتی که از ماه زاده شد ما را با ریو همراه میکند تا این مرد ثروتمند را که کودکربایی، تجاوز و قاچاق انسانها، فقط بخشی از جرم و گناهان او هستند پیدا کنیم. البته این کار بخش سخت ماجرا نیست. سارا ای پارکر با کمک خدای هوا و بادها، کلود، بهسرعت لرد طارِک رِلِکن را به دام ریو میاندازد؛ اما این تمام ماجرا نیست. در پس جنایتها و جرمهایی که لرد طارِک رِلِکن انجام میدهد، قدرتی برتر حضور دارد؛ قدرتی که فراتر از انسان و بالاتر از ابر و باد و آتش است. ریو بهتنهایی نمیتواند در برابر آن موجودی که هیچکس نمیخواهد با او دشمنی کند بایستد.
فانتزی دارک فقط وقتی که اون شخصیت پادشاه پریان میفهمه باباش در واقع برادر ناتنیشه😐
What are you doing holly black ?!