↻ #تلنگر‹.🙂💛.› + معناے‌۷سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - دانشجوهاے‌پزشکی + معناے۴سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - بچه‌هاے‌ڪارشناسے + معناے۲سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - سربازا + معناے۱سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - پشت‌ڪنڪوریا + معناے‌۹ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مادرے‌ڪہ‌چشم‌بہ‌راھ‌ تولد‌نوزادشہ + معناے۱ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - روزھ‌داراے‌ماھ‌مبارڪ‌ #رمضان + معناے۱روز‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪارگراےِ‌روز‌مزد + معناے‌۱دقیقہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌از‌پرواز‌جا‌موندند + معناے‌۱ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌در‌تصادف‌ ، جون‌سالم‌بہ‌در‌بردند + معناے‌۱دهم‌ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مقام‌دوم‌‌المپيک + معناے‌۱لحظہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪسے‌ڪہ‌دستش‌از‌دنیا‌ڪوتاهہ اما‌معناے۱۱‌۸‌۳سال‌تنھایے‌را‌فقط‌اون‌آقایے ‌میدونن‌ڪہ‌منتظرن‌تا‌شیعیان براے‌آمدنش‌خود‌را‌آمادھ‌ڪنند‌ و‌بدانند‌ڪہ‌گناهانشان‌ ، #ظهوررا‌بہ‌تأخیر‌مے‌اندازد💔 اَللّٰـ℘ُـم‌َ؏َـجِّـل‌‌ْلِوَلیِڪ‌َالْفَرج💚🍃 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/DaheHashtadii ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لینک روبینو👇🏻 https://rubika.ir/zahra1389313

🖇 #تلنگر 🌱 دقت‌کردی‌‌وقتے شارژِ‌گوشیمون در‌حالتِ‌اخطارِ، چقدر‌سریع‌میزنیم‌بہ‌شارژ؟! الان‌هم‌؛زمان‌ِغیبت‌؛ توحالتِ‌وضعیت‌قرمزِ!! باید‌سریع‌تقوامونوبزنیم‌بہ‌شارژ...! نغمه های بهشتی 🌱

#اتاق_فانی #قسمت_اول وقتی به دنیا آمدم چشمم به اتاقی بزرگ و شگفت انگیز و زیبای دور و اطرافم افتاد. سر که چرخاندم دیدم افراد دیگری هم در این اتاق هستند و هر یک مشغول به کاری است.تا به امروز در اتاق بسته مانده است و تا حالا هیچ کداممان بیرون اتاق را ندیده ام. از بچگی به ما گفته اند:"بیرون اتاق جز سیاهی چیزی نیست‌.آن را نجویید که بیرون چیزی نیست.سوال هم نپرسید!" اتاق بزرگ است و مجلل. لوستر و مجسمه های قیمتی دارد و هر قدر از زیبایی اش بگویم کم گفته ام. ولی گویا افرادی هستند در این اتاق بی نظیر و بزرگ که ادعا می کنند که این اتاق بخشی از ویلای بسیاررررر بزرگی است و این کوچک ترین اتاق این ویلاست و حکم انباری آن را دارد! باورش سخت است.این اتاق بسیار بزرگ و همه چی دارد.چه نیاز به بیرون؟اصلا برویم بیرون که چه بشود؟مگر اجدادمان نگفتند بیرون چیزی نیست و فقط سیاهی است؟هدفشان آنها چیست از گفتن اینها؟ آنها می گویند "تمام اتاق ها و کل خانه را دیدند و می گویند این اتاق به این کوچکی که وسایل قشنگ و گول‌زننده دارد رها کنید و بیایید برویم بیرون از اتاق!الکی عمر خود را با این اتاق فانی هدر ندهید درحالی که می توانید بیشترین لذت را بیرون اتاق ببرید" گویی حقیقتی را فراتر از اتاقی که ما دیده ایم دیده اند‌.گویی می خواهند آگاهمان کنند!ولی آخر چگونه می‌شود از این اتاق حیرت انگیز و بزرگ دل کند؟ ادامه دارد... #قلم_دهه_هشتادی #داستان_کوتاه #تلنگر 🌐 https://eitaa.com/DaheHashtadii

#اتاق_فانی #قسمت_دوم اکثر افراد بی توجه به سخنان آنها دوباره مشغول بخشی از اتاق می شوند ولی عده‌ای که کنجکاو شدند از جمله خود من می‌رویم سمت شان.بسیار چهره مهربانی دارند و در این اتاق کم به ما لطف و کمک نکرده اند.از پدر بزرگ هم شنیده بودم که در زمان او هم همچنین افرادی بوده اند در این اتاق.ولی پدربزرگ همیشه می گفت" گول آنها را نخور!آنها دیوانه ای بیش نیستند.اگر بهشان گوش دهی تو نیز دیوانه می شوی!" حرف های پدربزرگم باعث می شود عقب بکشم از جمع و گوش هایم را بگیرم.سریع پا تند می کنم سمت بخش مورد علاقه ام از این اتاق و مجددا مشغول کارم می شوم.اما با این موجود سخن گوی درونم که انگار با حرف این افراد که خود را پیام رسان صاحب ویلا می خوانند بیدار شده است چه کنم؟؟؟ دست از سرم بر نمی دارد تا با پای خود دوباره پیش آنها بروم.دنبال حقیقت شده است ذهنم و درونم و حرفای پدربزرگ جوابی مناسب به من نمی دهد. وقتی از آنها می پرسم چگونه باید بیرون رفت؟ می گویند : ..." ادامه دارد... #قلم_دهه_هشتادی #داستان_کوتاه #تلنگر 🌐https://eitaa.com/DaheHashtadii

#اتاق_فانی #قسمت_سوم می گویند"این توپ های  سفید را کف اتاق می بینید؟" با تعجب چشم می اندازم پایین.تازه متوجه میشم این همه مدت چقدر توپ سفید روی زمین بوده!ولی انگار سیاهشان هم هست ولی طرح و نقش بسیار جذابی دارد.سفید ها فقط ساده هستند.در ذهنم دارم برنامه می‌چینم که صحبت شان که تمام شد بروم کمی آن سیاه های خوشگل را بردارم که.... می شنوم "شما با خودتان یک کیسه دارید." می گویم "من ندارم" لبخند می زند و با مهربانی می گوید "جیب هایت را بگرد" دست که می کشم کیسه بزرگ را لمس می کنم.بیرون می کشم.اسمم بزرگ روی آن است. ادامه می دهد:"تا می توانید وقتتان را بگذارید برای جمع کردن این توپ های سفید و حواستان باشد که شاید توپ های سیاه ظاهری شیک تر داشته باشند ولی اگر هر کدام را بردارید چون تیغ دارد(شما تیغ ها را نمی بینید ولی بدانید تیغ دارد چون ما و چشم پاکان می توانند آن را فقط ببینند)کیسه را سوراخ می کنند و توپ های سفید هم که تا الان جمع کرده بودید می ریزد!به شما نمی گویند کِی ولی ناگهان می آیند صدایتان می کنند که باید بیایید بیرون و وقت توپ جمع کردن‌تان تمام است. بعد تعداد توپ های سفید هر کدام از شماها را می شمردند هرکس توپ های بیشتری داشت اتاق بزرگ تر و مجهز تر و صد برابر زیبا تر از اینجا به او می دهند و هر کس توپ های سیاه آورده بود اتاق انباری که تاریک و پر از موش است را به او می دهند!" با جدیت بیشتری ادامه می دهد"حواس تان باشد که ......" #قلم_دهه_هشتادی #داستان_کوتاه #تلنگر 🌐 https://eitaa.com/DaheHashtadii

#اتاق_فانی #قسمت_چهارم "حواس تان باشد که تا ابد در آنها باقی خواهید ماند پس میزان تلاش امروز تان،زندگی ابدیتان را تامین خواهد کرد. فراموش نکنید که نمی دانیم چه زمانی صدایمان می زنند پس به سرتان نزند که 《اشکالی ندارد،توپ سیاه بر می دارم و مجدد شروع به جمع توپ های سفید می کنم》 و اینکه فراموش نکنید شما در این اتاق ماندگار نیستید و خواهید رفت! پس خودتان را مشغول رنگ دیوار های اتاق و ساخت وسایل در این اتاق نکنید. وقتی این جور نگاه کنید دیگر مهم نیست در این اتاق و امروز چه پوشیده اید چه کس چه وسیله ای دارد و شما ندارید ... آن وقت دیگر غصه نداشتن‌اش را نمی خورید. بعضی ها در این اتاق وسایلتان را می گیرند یا می دزدند،غصه نخورید! و بعضی وسیله به شما می دهند،خوش حال نشوید چون ممکن است از دست  بدهید! افراد بدجنسی در اتاق هستن و حواستان را پرت می کنند تا توپ جمع کردن یادتان برود ولی شما هوشیار باشید و زندگی بیرون از اتاق را به یاد داشته باشید. برای اینکه مقصد نهایی و هدف هیچگاه از یادتان نرود ....." #قلم_دهه_هشتادی #داستان_کوتاه #تلنگر 🌐 https://eitaa.com/DaheHashtadii

#اتاق_فانی #قسمت_پنجم #قسمت_آخر برای اینکه اتاق ابدیتان یادتان نرود افرادی می  آیند تا یادآور باشند مثل من و آخرین ما تذکر دهندگان، نامش محمد(ص)است و بعد از او ۱۲ نفر می آیند! با آنها مهربان باشید و آزارشان ندهید. اگر غافلانی خواستند آنها را اذیت کنند شما نگذارید!که صاحب خانه این طور می خواهد. در جبهه آنها باشید و آنها را یاری کنید. این پیامی بود از جانب صاحب خانه تا شاید شما هدایت شوید..." حکایت این اتاق فانی،حکایت دنیاست و آن ویلایی بزرگ جهان آخرت است. توپ های سفید اعمال نیک بودند و توپ های سیاه تیغ دار،اعمال زشت و گناه. صاحب خانه،خداوند تبارک تعالی است که پیامبرانی_که خود طمع شیرین لذت های صد برابر بهتر از دنیا را چشیده اند_را فرستاده تا ما هم با کمک آنها به آنجا برویم و آنها را تجربه کنیم و به لذت بی نهایت برسیم. همه مجبورند به آنجا بروند و کسی در دنیا باقی نمی ماند... هیچ کس نمی داند که کی‌ می گویند وقت تمام است و باید برویم! آنجا اعمال نیک و بدمان را می سنجند و به آن میزان می توانیم از نعمت ها لذت ببریم. اگر هم اعمال بدمان_خدایی نکرده_ بیشتر باشد هم که... اصلا نمی توانیم لذت ببریم و درد می کشیم،از این محرومیت از لذت ها،تا شاید روزی پاک شویم و بهشت راهمان بدهند... خداوند همواره تذکردهندگانی فرستاده تا هدف نهایی از یادمان نرود. و نتیجه داستان اینکه:سعی کنیم تا وقت داریم و صدایمان نزدند،توپ سفید بیشتری برداریم و ببریم! #قلم_دهه_هشتادی #داستان_کوتاه #تلنگر 🌐 https://eitaa.com/DaheHashtadii