#متن_خاطره_ی_شهید_بزرگوار_عبدالنبی #شولی_غیور_مردی_از_خطه_خونین #خوزستان
شهید عبدالنبی شولی چندین بار بر اثر فعالیتهای انقلابی خود علیه رژیم طاغوتی پهلوی در سال ۱۳۵۷ دستگیر و مورد اذیت و آزار قرار گرفت و هر بار با لباس پاره پاره و پیکر مجروح به خانه میآمد اما لحظهای در اندیشه خود که بر پایی حکومت اسلامی بود تردیدی نمی کرد.
در سال ۱۳۵۸ که مامور اعدام چند تن از ساواکی ها بود در هنگام اجرای حکم اعدام ناگهان از صفحه پاسداران جدا شد و به طرف یکی از آنها رفت چفیه خود را که به سر و صورت بسته بود باز کرد و بعد از لحظاتی نزد دیگران آمد.
پس از اجرای حکم که از او پرسیدیم چرا اینکار را کردی گفت:«این فرد ساواکی کسی بود که مرا در زندان شکنجه کرده بود رفتم و به او گفتم من همان هستم که شکنجه می کردی و من برای خدا و اجرای حکم الهی تورا میکشم نه برای بغض و کینه خودم.»
با آغاز تجاوز دشمن بعثی به خاک پاک ایران اسلامی سر از پا نشناخت و تا شهادت خویش در منطقه مارد لحظه ای آرامش نداشت.
پیکر پاکش بعد از ماهها که به علت محاصره دشمن زینتبخش بیابان های گرم و سوزان جنوب بود بعد از شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع) در مهرماه سال ۱۳۶۰ در گلزار شهدای آبادان در کنار دیگر شهیدان آرام گرفت
🌺🕊روحش شاد ویادش گرامی🕊
🌴کانال دلیران نخلستان🌴
https://eitaa.com/Daliran_Naklstan