#اصطلاحات و واژگان مربوط به خواص مفردات 1
📚📚📚📚📚📚📚
احتباس: حبس شده، بسته شده
اختلاج: تشنج و پریدن اعضا
اختناق: گرفتگی و بند آمدگی
ازالت: از بین بردن
استحالت: دگرگون شدن، تغییر یافتن
استرخا: سستی و رخوت و لمسی در اندام
استسقاء: بیماری که در آن معده ورم میکند و بیمار همیشه حالت تشنگی دارد.
استفراغ: خروج فضولات از بدن از طریق خروجیهای بدن
استنشاق: به بینی کشیدن دارویی که مایع باشد.
اسهال: خروج اخلاط از مجرای روده بیش از مقدار طبیعی و سبب آن به هر عضوی که رسیده باشد به آن نام خوانند: اسهال کبدی، اسهال دماغی
اَکّال: خورنده عضو
اعراض: بیماریها؛ نشانهها
اغبر: غبار آلود؛ گرد و خاکی
امتلاء: پر شدن شکم ؛ بدی هضم غذا در معده
امساک: پرهیز کردن
امعاء: رودهها
انتفاح: باد کردن ؛ ورم کردن
انکباب: عضو را در بخار دارویی قرار دادن
اوجاع: درد ها و رنجها
ایارج: معرب ایاره که داروهای مسهل و ملین است.
بارد: سرد و خنک
باسور: گوشت زاید در مقعد و بینی
باه: نیروی شهوت
بثورات: آبله ریزه، جوش
بخور: هر دارویی که دود آنرا استعمال کنند
براز: مدفوع و سرگین
برص: لکههای سفید یا سیاه بر روی بدن که به گوشت هم نفوذ کند
برود: داروهای سرد و خنک کننده چشم که درد چشم را آرام میکند.
بسودن: لمس کردن ، مالیدن
بلغمانی: کسی که مزاج بلغم دارد
بندگاه: مفصل
بول: ادرار
بهق: خالهای سفید یا تیره که بر پوست بدن پدید آید
بیختن: الک کردن، غربال کردن
🟡 ادامه در پست بعدی...
🔴 نشر مطالب و محتوای موجود در کانال دانایی، (تنها با ذکر لینک کانال)، رضایت شرعی به همراه دارد.
عضویت در کانال دانایی👇🏻
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
@Danaie_MH
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
https://eitaa.com/Danaie_MH
#اصطلاحات و واژگان مربوط به مفردات 2
📚📚📚📚📚📚📚
تاکل: خورده شدن، تحلیل رفتن
تبرید: سرد کردن، نوشانیدن شربتهای سرد و خنک
تجرع: جرعه جرعه نوشیدن
تجفیف: خشک کردن
تجویف: جای خالی، جای تهی
تحجر مفاصل: خشک شدن مفاصل بدن
تخلخل: گشادگیهای روی پوست
تخمه: بیماری ورم معده
تدارک: جبران کردن
ترابنده: ترشح کننده
تربل: ورم و آماس دست و پا
ترطیب: تر کردن و رطوبت رساندن
تشنج: کشیده شدن و کوتاه شدن عضلهها
تصویل: شستن و ساییدن داروها با آب
تغریه: لزج کردن؛ چسبناک کردن
تفتت: ریز ریز شدن
تفتیح: گشودن، باز کردن
تقطیرالبول: روان شدن پیوسته ادرار
تکاثف: غلظت
تَکَسُر: شکسته شدن، احساس سرما و لرزش در بدن
تکلیس: ساروج کردن و سیراب نمودن
تصعید: هر چیزی که بوسیله آتش اجزاء آنرا صعود دهند و قسمت لطیف آنرا اخذ کنند
تمریح: روغن مالی پوست
تنقیه: پاک کردن، صاف کردن
تهبج: آماسیدن ورمی که هنگام دست زدن به آن احساس نرمی به دست میآید
🟡 ادامه در پست بعدی...
🔴 نشر مطالب و محتوای موجود در کانال دانایی، (تنها با ذکر لینک کانال)، رضایت شرعی به همراه دارد.
عضویت در کانال دانایی👇🏻
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
@Danaie_MH
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
https://eitaa.com/Danaie_MH
#اصطلاحات و واژگان مربوط به مفردات 3
📚📚📚📚📚📚📚📚
جاذبه: یکی از قوای تن که غذا را جذب میکند
جبلت: طبیعت ؛ فطرت
جرب: از بیماریهای پلک چشم که باعث چرک و ریزش اشک میشود.
جفت بلوط: پوست درونی بلوط
جالی: پاککننده و آن تحریک رطوبات لزج جامد است و دفع آنها از سطح عضو مانند انزروت؛ هر داروی جالی ملین طبع است
جلا کردن: پاک کردن
جمره: جوشهای گرم و سوزان به همراه خارش
جمود: جامد شدن؛ بیماری خشکشدگی
حامض: ترش مزه
حرقت بول: سوزش ادرار
حفر: از جراحت های قرنیه چشم
حقنه: دارویی مایع که از مقعد وارد معده و روده میشود
حقه: ظرف ؛ قوطی
حکاکه: ریزه و سوده هر چیز
حکه: بیماری خارش، خاریدن
حلو: شیرین؛ هر چه زبان را منبسط کند و فعل آن نضج و جلاست و کثیرالغذا
حمراء: صفرایی مایل به سرخی
حمره: آماس صفرایی از جنس طاعون که آن را باد سرخ گویند
حمول: دارویی که آنرا در واژن یا مقعد کنند؛ نوعی شیاف
حمیات: تبها
حوایج :چاشنیها
خدر: سست و کرخت
خراج: آماسی که چرک کند
خراطه: پارههای پوست که با بول و غایط بیرون آید
خضاب: رنگ کردن موی و ریش
خفقان: گرفتگی و خفگی
خل الخمر: سرکه انگور
خنازیر: آماسی غدهای شکل که از گوشت جداست ولی از پوست جدا نیست.
خناق: بیماری بسته شدن راه نفس و راه غذا
خیشوم: استخوان بینی
داءالاسد: جذام
داءالثعلب: بیماری ریزش مو، موخوره
داءالحیه: بیماری ریزش مو که در آن مو با پوست کنده میشود
داءالفیل: بزرگ شدن پا
داخس: ورم زیر ناخنها
دارصینی: دارچینی
دامغه: شکستگی سر که به مغز رسد
دامیه: شکستگی سر که خون جاری شود
دخان: دود
دق: بیماری لاغر شدن از اضطراب و غصه
دِماغ: مغز سر؛ مخ
دمل: زخم چرک کرده
دموی: خونی
دمیدن: ورم کردن؛ جوش زدن
دلوک: مالیدن؛ آنچه که با سر انگشت بر دندان زنند.
دواء سمی: آنچه که به کیفیت تاثیر او موافق مزاج بوده و بالخاصیه کشنده باشد مانند افیون
دواء غذای: آنچه تاثیر کیفی آن بیشتر از تاثیر کمی آن باشد
دوار: سرگیجه
دودی: از انواع نبض
دوشاب: شیره انگور
دهنی: آنچه در جوهر آن چربی موجود باشد و باعث سرعت اشتعال آن شود مثل مغزها
ذات الجنب: ورمی گرم در پهلو و دندهها
ذات الریه: التهاب و آماس ریه
ذات الکبد: آماس کبد
ذبول: بیماری لاغر شدن
ذوالخاصیت: آنکه تاثیر به صورت نوعیه کند اعم از آنچه زهر باشد یا پادزهر
ذرور: آنچه ساییده و به صورت خشک بر عضو بپاشند.
دوی: صدای داخل گوش
🟡 ادامه در پستهای بعدی...
🔴 نشر مطالب و محتوای موجود در کانال دانایی، (تنها با ذکر لینک کانال)، رضایت شرعی به همراه دارد.
عضویت در کانال دانایی👇🏻
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
@Danaie_MH
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
https://eitaa.com/Danaie_MH
#اصطلاحات و واژگان مربوط به مفردات 4
📚📚📚📚📚📚📚📚
رادع: مانع و بازگرداننده ماده به عضو آن
ربو: تنگی نفس
رعاف: خون دماغ شدن
رعشه: لرزه
رمد: درد چشم که ممکن است از باد یا ورم باشد
ریحی: بادی؛ بیماری که از باد پدید آید
ریم: چرک و عفونت
زحیر: پیچش شکم؛ اسهال دردناک
ساذج: ساده
سپرز: طحال
ستردن: پاک کردن، محو کردن
سده: بسته بودن مجاری دفع فضولات، مانع
سرسام، بیماری ورم سر
سرشتن: آمیختن
سطبر: کلفت؛ غلیظ
سُعوط: دارویی که در بینی چکانند
سفوف: هر داروی کوفته و آسیاب کرده که به دهان ریزند
سلسالبول: بیاختیاری ادرار
سویق الشعیر: آرد جو
شقاق: ترک
شموم: داروی مرکب بوییدنی
صداع: سردرد
صدغ: شقیقه، میان چشم و گوش
صدید: زردآب، چرک، خونابه
ضماد: آنچه از غلیظالقوام که نرم و روان باشد و بر جراحت بگذارند و ببندند
ضیق النفس: تنگی نفس
طبیخ: آب هر چیز جوشانیده شده
طلا: آنچه از رقیقالقوام بر عضو بمالند
طلی: هر چیز مالیدنی
ظفره: زایدهای که در گوشه چشم پدید آید
عرق: رگ بدن
عسر: سخت، ستبر، غلیظ
عسرالبول: دشواری در ادرار کردن
عصر: فشار دادن
عصیر: آب افشرده گیاهان
عطوس: داروی عطسهآور که در بینی دمند
عفص: گسی وتلخی
عفن: عفونی
غاذیه: نیروی غذادهنده بدن
غثیان: حالت تهوع
غر: بیماری بزرگ شدن بیضهها
غرغره: حرکت دادن مایعات در حلق و فرو نبردن آن
غسال: شستشو دهنده به قوه جالیه و رطوبی خود
غلیظ: کثیف که بیشتر در اغذیه متداول است
فاتر: آب نیم گرم
فالج: سست شدن قسمتی از بدن
فصد: شکافتن رگ بیمار برای بیرون آمدن خون
فم: دهانه
فرزجه: شیاف که مخصوص برای زنان است
قابض: طعم گیرنده را نامند که فعل آن تبرید و تجفیف و تغلیظ است
قحف: کاسه سر
قرحه: زحم و جراحت چرکین
قصب الریه: حلقوم، مجرای تنفسی
قطاع: بسیار برنده
قطور: دارویی که قطره قطره در گوش و اعضاء چکانند
قلاع: زخم و ورمی که در دهان و زبان ایجاد میشود
قوبا: زبر شدن پوست بدن به همراه خارش
قی: استفراغ کردن
قیح: زردآب و چرک زخم
🟡 ادامه در پستهای بعدی...
🔴 نشر مطالب و محتوای موجود در کانال دانایی، (تنها با ذکر لینک کانال)، رضایت شرعی به همراه دارد.
عضویت در کانال دانایی👇🏻
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
@Danaie_MH
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
https://eitaa.com/Danaie_MH