eitaa logo
در مسیر مهدویت
347 دنبال‌کننده
1هزار عکس
376 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
🍗 تاثیر لقمه حرام در فجایع روز عاشورا ☑️‍ آيت الله ناصری (ره): ▫️ «حضرت زینب سلام الله عليها روز عاشورا به حضرت اباعبدالله عليه السلام عرض کرد: 🔹 برادر! شما خودتان را به این قوم معرفی کنید‌‌. ▫️ حضرت فرمودند: 🔸 "خواهر جان معرفی کردم لکن شکمهایشان پر از حرام است. قلبهایشان را ظلمت گرفته و نوری در آن نیست. لذا حق اثر نمی‌کند." ✨ کلام امام نور است؛ اما چون در قلب سنخیت نیست قبول نمی‌کند. 🍖 غذاها برای سالم نگهداشتن این روح خیلی مؤثرند. 🗣 اعمال و رفتار خیلی مؤثر هستند. 👀 نگاهها خیلی مؤثر هستند.» ⬅️ كانال رسمی آيت الله ناصری ( naseri_ir@ ) 🏷 علیه السلام (ره) 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W52
🔘 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره اصرار می‌کرد که: ▪️ وقتی مجلس برگزار می‌کنید، برتری‌ها و امتیازهای اهل‌بیت علیهم‌السلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید. 🕯 حتی اگر اشک شما جاری نمی‌شود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید (حالت گریه بگیرید). ⬅️ رحمت واسعه، صفحه ٢۴ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و اصحاب و یاران آن حضرت) 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W87
⭕️ شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا (ماجرای مشاهده حاج سیّد احمد رشتی‌) 🔰 حاج سیّد احمد رشتی می‌فرماید: 🕋 در سال ۱۲۸۰، به قصد حجّ بیت اللّه الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفر علی تاجر تبریزی منزل کردم؛ امّا چون قافله‌ای نبود، متحیّر ماندم تا آن‌که حاج جبّار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت. 🐎 من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اوّل رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفر علی به من‌ ملحق شدند: یکی حاج ملّا باقر تبریزی، دیگری حاج سیّد حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می‌کرد که به اتّفاق روانه شدیم. به ارزنه الرّوم (شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه) رسیدیم و از آن‌جا عازم طرابوزن شدیم. در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبّار جلودار آمد و گفت: 🔹 منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به همراه قافله باشید. ▫️ این مطلب را به‌خاطر آن می‌گفت که ما در سایر منازل، غالبا با فاصله‌ای پشت سر قافله راه می‌رفتیم. لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. 🌨 حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن گرفت به‌طوری‌که هرکدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ امّا من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن‌جا تنها ماندم. از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن یا دزدی پیدا شود و مرا به‌خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمّل و تفکّر، با گفتم: 🔹 تا صبح همین‌جا می‌مانم بعد به منزل قبلی برگشته، چند محافظ همراه خود می‌آورم و به قافله ملحق می‌شوم. ▫️ در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می‌شد. او بر درختها می‌زد که برف آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: 🔸 تو کیستی؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده‌ام. ▫️ فرمود: 🔸 نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجّد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 و اللّه، راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی. ▫️ من جامعه را از حفظ نداشتم و الآن هم از حفظ نیستم با آن‌که مکرّر به زیارت عتبّات مشرّف شده‌ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم. باز آن شخص آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ بی‌اختیار گریه‌ام گرفت و گفتم: 🔹 همین‌جا هستم چون راه را بلد نیستم. ▫️ فرمود: 🔸 عاشورا بخوان. ▫️ من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الآن هم حفظ نیستم در عین حال برخاستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن و سلام‌ها و دعای علقمه را خواندم. دیدم باز آمد و فرمود: 🔸 نرفتی؟ ▫️ گفتم: 🔹 نه، تا صبح همین‌جا هستم. ▫️ فرمود: 🔸 الآن تو را به قافله می‌رسانم. ▫️ ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: 🔸 پشت‌ سر من بر الاغم‌ سوار شو. ▫️ سوار شدم و اسب خود را کشیدم امّا حیوان حرکت نکرد. فرمود: 🔸 دهنه اسب را به من بده. ▫️ ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد. اسب کاملا آرام می‌آمد و ایشان را اطاعت می‌نمود. بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود: 🔸 شما چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله، نافله، نافله. ▫️ باز فرمود: 🔸 شما چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. ▫️ بعد فرمود: 🔸 شما چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه. ▫️ در زمان طیّ مسافت، مسیری دایره‌ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: 🔸 اینها رفقای شما هستند. ▫️ دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند. از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقا برگرداند. 💡 من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می‌کرد درحالی‌که این طرفها زبانی جز ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید. به‌خاطر همین فکرها پشت‌سرم را نگاه کردم؛ امّا کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۵۴ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا من به وصال امام زمان(عج) نمی‌رسم؟ 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W6
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم قسمت اول: 🔰 حاج سیّد حسین حائری، ساکن ارض اقدس مشهد الرضا علیه السّلام، در اوایل ماه ذی القعده الحرام سال ۱۳۶۴، فرمود: ▫️ حدود سال ۱۳۰۴ هجری، در ایّام دهه محرّم سیّدی غریب که او را نمی‌شناختم به منزل من در کرمانشاه وارد شد. غالبا زوّار چه اهل علم و چه غیر ایشان از عراقین (ایران و عراق فعلی) بدون هیچ آشنایی بر من وارد می‌شدند و من از ایشان پذیرایی می‌نمودم. پس از دو روز، یکی از اهل علم نجف اشرف به دیدن من آمد و آن سیّد را شناخت. به من اشاره کرد که: 🔸 این آقا را می‌شناسید؟ ▫️ گفتم: 🔹 سابقه‌ای با ایشان ندارم. ▫️ گفت: 🔸 یکی از مرتاضین (افرادی که با هدف تصفیه و تهذیب نفس، در مکانی خلوت ریاضت می کشند.) بسیار مهم می‌باشد. به ظاهر در کوچه مسجد هندی در نجف اشرف دکّان عطّاری دارد و غالبا از نجف و اهل‌ و عیال خود مفقود می‌شود. هرچه در کربلا و کاظمین و حلّه تفحّص می‌نمایند، او را نمی‌یابند. بعد از چند ماه معلوم می‌شود که در یکی از حجرات‌ مسجد کوفه پنهان و با موی بلند سر و ریش، در آن‌جاست. با حال پریشانی او را به نجف آورده، باز هم بعد از چند روز مفقود می‌شود و در مسجد به خادم می‌سپرد که به اهل و عیالش خبر ندهد. ▫️ من بعد از اطّلاع بر حال سیّد، به ایشان بیشتر محبّت کردم و اظهار داشتم که: 🔹 بعضی‌ها شما را از مرتاضین می‌دانند! ▫️ با کمال انکار و امتناع این مطلب را رد می‌کرد و بالأخره بعد از معاهده به این که اظهار نشود، گفت: 🔸 من دوازده سال در مسجد کوفه و غیره ریاضت کشیدم و شرط تکمیل ریاضت دوازده سال است و در کمتر از آن زمان، کسی به مقامی نمی‌رسد. ▫️ او کمالات خودش را مخفی می‌کرد فقط گفت: 🔸 احضار جنّ ممکن است؛ ولی جنّ دروغ می‌گوید و گاهی راست هم می‌گوید؛ لذا اعتمادی به قول آنها نیست. احضار ملک هم ممکن است؛ ولی چون آنها مشغول عبادت هستند، شایسته نیست ایشان را از عبادت بازداشت. ولی من روح همین علماء گذشته را احضار می‌کنم و آنچه از مغیّبات سؤال کنم، جواب می‌گویند. ▫️ من در آن چند سال اخیر که به مجالس روضه‌خوانی و سینه‌زنی توهین می‌کردند، جهت تقویت اساس شرع، مجلس روضه‌خوانی خیلی مفصّلی اقامه می‌نمودم که از اوّل فجر، مجلس منعقد و تا یک ساعت بعد از ظهر ختم می‌شد و از لحاظ هزینه زیاد و زحمات بدنی، خیلی در زحمت بودم. در آن مجلس شصت نفر روضه‌خوان شهری و غریب که از سایر شهرها آمده بودند و پنج مدّاح، روضه می‌خواندند و در این هشت و نه ساعت که مدّت مجلس بود، سی نفر و بقیّه در باقی ایّام می‌خواندند و همه آنها حقوق داشتند؛ لذا از سیّد خواهش کردم که: 🔹 شما از علماء سؤال کنید، آیا این مجلس با این زحمات مقبول اهل بیت علیهم السّلام هست؟ ▫️ گفت: 🔸 من شبها روح علماء را احضار می‌کنم. ▫️ بنا شد این کار را انجام دهد؛ لذا گفت: 🔸 من به چهار نفر از علماء مراجعه و از آنها سؤال می‌کنم: مرحوم آقا میرزا حبیب اللّه رشتی، مرحوم آقا میرزا محمّد تقی شیرازی، مرحوم آقا سیّد اسماعیل صدر و مرحوم آقا سیّد علی داماد قدّس سرّه که ایشان داماد آقا شیخ حسن مامقانی و به این جهت معروف به داماد بود. ▫️ روز بعد گفت: 🔸 من آقایان را احضار و سؤال کردم، گفتند: 🔶 بلی، این مجلس مقبول اهل بیت علیهم السّلام است و در روز نهم یا دهم حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف تشریف می‌آورند. ▫️ با کمال وجد و شوق گفتم: 🔹 چرا روزش را تعیین نکردید؟ ▫️ گفت: 🔸 امشب سؤال می‌کنم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه: ۲۴۲ 🏷 عجل الله تعالی فرجه
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری‌ در مجلس روضه ی دهه اول محرم 🏷 قسمت دوم (آخر) ▫️ فردا صبح گفت: 🔸 آنچه می‌گویم بنویسید و نگه دارید. ▫️ آن روز، روز پنجم محرّم بود. وضع من برخلاف وضع ریاست و ترتیب علماء در کرمانشاه بود که در جای معیّنی بنشینند و اشخاص محترم به طرف ایشان بیایند و قهرا آن قسمت، صدر مجلس محسوب شود؛ بلکه کنار در خانه نشسته یا می‌ایستادم و برای هرکسی قیام می‌نمودم؛ لذا این مجلس مورد توجّه عموم اهل شهر بود و (به علت جمعیت زیاد شرکت کنندگان مجلس،) غالبا راهش مسدود می‌شد و یک دسته دیگر در کوچه انتظار می‌کشیدند تا زمانی‌که اشخاص داخل منزل خارج شوند و آنها به جایشان بیایند. سیّد گفت: 🔸 در روز نهم، حدود ساعت دو، کنار چاهی که نزدیک در خانه است، نشسته‌اید یک مرتبه حال شما منقلب می‌شود و تمام بدنتان تکان می‌خورد؛ در آن حال به نقطه‌ای که آخرین حدّ محلّ نشستن زنها است نگاه کنید. هروقت تکان خوردید متوجّه آن نقطه مجلس باشید که یک عدّه اشخاص (ده دوازده نفر) به یک هیئت و یک لباس و یک شکل، نشسته‌اند یکی از آنها حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف است. آنها ساعت دو، از در اتاق روضه‌خوانها از طرف بیرونی، وارد می‌شوند و تا ساعت سه تشریف دارند و ساعت سه که مجلس برای خارج و وارد شدن افراد بهم می‌خورد، ایشان در ضمن مردم بیرون می‌روند و شما ملتفت نمی‌شوید. با وضو باشید و به محضر مبارکشان برسید و خدمتی از قبیل: چای دادن یا استکان برداشتن انجام دهید. آنها برای شما قیام نمی‌کنند و می‌گویند: 🔶 این خانه، خانه خودمان است؛ در خانه بروید و از مردم پذیرایی کنید. 🔸 در همان ساعتی که تشریف دارند دو روضه‌خوان، روضه می‌خوانند و هر دو از امام زمان علیه السّلام می‌گویند و کسی مصیبت نمی‌خواند با این حال، مجلس خیلی دگرگون و ضجّه و ناله بیشتر از هر روز می‌شود. آقای اشرف الواعظین که هر روز یک ساعت بعد از ظهر می‌آید و مجلس را ختم می‌کند، در همین ساعت آمده و منبر می‌رود و از امام زمان علیه السّلام می‌گوید. ▫️ به‌هرحال این مذاکرات در روز پنجم محرّم بین من و سیّد مرتاض اتفاق افتاد و این مطالب را نوشتم. من همیشه دم در می‌ایستادم و پذیرایی می‌کردم و اتاقی در بیرونی، مجمع آقایان روضه‌خوانها بود. تا روز نهم در انتظار این قضیّه روزشماری می‌کردم. در آن روز، مجلس جمعیّت زیادی داشت و من در آن ساعت معیّن کنار چاه نشسته بودم ناگاه لرزشی بر من‌ عارض شد و بدنم شروع به تکان خوردن نمود. فورا به آن نقطه معیّن نگاه کردم؛ دیدم در همان مکان حلقه‌ای مشتمل بر ده، دوازده نفر دایره‌وار و در لباس معمول اهل کرمانشاه (عبای بلند و کلاه نمدی و دستمال روی آن و کفش پاشنه خوابیده) نشسته‌اند. آنها تماما گندمگون و قوی‌استخوان و در سنّ نزدیک به چهل سالگی بودند به من تبسّم کردند و قیام و تواضعی که معمول همه‌کس بود؛ حتّی اهل حکومت و امراء لشکر، نکردند و گفتند: 🔶 خانه ی خودمان است همه چیز آورده‌اند شما در خانه بروید و مشغول پذیرایی باشید. ▫️ به مکان خود مراجعت نمودم و دانستم که این آقایان از در اتاق بیرونی به اندرونی آمده‌اند. به‌هرحال در آن ساعت دو نفر منبر رفتند و با آن‌که روز تاسوعا معمولا مصیبت حضرت ابالفضل علیه السّلام را می‌خوانند، هرکدام چند دقیقه منبر رفتند و به امام زمان علیه السّلام به عنوان تسلیت خطاب می‌کردند. مجلس از گریه و زاری هنگامه بود. آقای اشرف الواعظین که باید بعد از ظهر بیایند، ساعت دو آمدند و به اتاق روضه‌خوانها نرفتند و در همان مجلس وارد شدند و کنار در خانه، پهلوی من نشستند و گفتند: 🔹 من امروز برای رفع خستگی تعطیل کردم؛ چون فردا که عاشورا است کار زیاد است. ولی نتوانستم این‌جا نیایم. ▫️ ایشان بعد از چای و قلیان، به منبر رفت و سکوتی طولانی کرد و بعد بدون مقدّمه‌ای که معمول اهل منبر است صدا زد: 🔹 ای گمشده بیابانها روی سخن ما با توست. ▫️ مجلس بحدّی از این کلمه پریشان و مردم به سر و سینه می‌زدند که همگی بی‌اختیار شدند. پس از لحظه‌ای دیدم افراد آن حلقه نیستند. و دانستم از همان در اتاق وسطی رفته‌اند. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۴۲ 🏷 عجل الله تعالی فرجه
🏴 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد ☑️ آیت الله سید علی آقا قاضی (ره) در یکی از نامه هایشان چنین مرقوم فرمودند: 🌹 .... و تمام طرق .... توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) و توجه تام به مبدا است. 💡 چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. 🚫 با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. ✅ طریقه، طریقه ی علما و فقها است؛ با صدق و صفا. 🕯 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. ✨ سَرَیان (=حرکت و اثر گذاری) فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است. ⬅️ دومین یادنامه علامه طباطبائی، ص ۲۹۶؛ صلح کُل: مجموعه‌ای از ناگفته‌ها در مورد زندگی آیت‌الله سیدعلی قاضی (ره) در مصاحبه با فرزندان ... ، ص ۶۵ 🏷 علیه السلام علیه السلام
🕯 تأسف در عالم برزخ به خاطر مداوت نداشتن بر زيارت عاشورا ☑️ عالم جليل القدر، شيخ عبدالهادي حائري مازندراني از والد خود «مرحوم حاجي ملا ابوالحسن» نقل كردند كه فرمود: ▫️ من حاجي ميرزا علي تقي طباطبايي را بعد از رحلتش در خواب ديدم. به او گفتم: 🔹 آيا در آنجا آرزويي هم داري؟ ▫️ گفت: 🔸 هيچ آرزويي ندارم جز يك چيز و آن اينكه چرا در دنيا هر روز زيارت عاشوراي ابي عبدالله الحسين عليه السلام را نخواندم؟ ▪️ رسم سيد اين بود كه فقط در دهه‌ي محرم، زيارت عاشورا مي خواند، نه در تمام سال! و لذا افسوس مي خورد كه چرا در تمام سال نمي خواندم. ⬅️ کرامات الحسينية ص ۲۲۳ به نقل از آثار شگفت ص ۱۹. 🏷
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم (قسمت اول) ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره 🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞 و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد ...) 🏷 عجل الله تعالی فرجه
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم 🔘 قسمت دوم (آخر) ▪️... از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم. باز مردم را به همان حالت مى‌ديدم. برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بعد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مى‌باشند. تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مى‌ديدم. به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم. چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مى‌گفتند: 🔹 براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مى‌كند. ▪️ لذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم.🍳🍚 صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد: 🔸 حضرت صاحب الامر (ع) تو را خواسته اند. ▪️ بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسيدم. ديدم آن حضرت (ع) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است. آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود. به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: 🔶 جعفر بيا. ▪️ من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم. فرمودند: 🔶 چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا من نقل مى‌كردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترک نمودم. ▪️ حضرت فرمودند: 🔶 تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (ع) داريم. ⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم عجل الله تعالی فرجه 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W4
❇️ شفا یافتن چشم نابینا به علت مداومت بر زیارت عاشورا ☑️ آیت اللّه شبیری زنجانی، از مراجع تقلید می‌گوید: ▫️ یکی از چشم‌های فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضه‌ای نابینا شده بود و به نظر پزشکان، حتی پزشکان خارج از کشور، به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا می‌شد. ✨ ولی آن شخص شفا یافت؛ یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به او فرمود: 🔸 «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم». ⬅️ خبرگزاری دفاع مقدس https://dnws.ir/0008Qk 🏷 علیه السلام
❇️ دوازده معیار مقام معظم رهبری برای انتخاب هیئت وزیران 💡 کارامد، متدین، انقلابی ✅ رهبر انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی (۱۴۰۳/۰۴/۳۱)، انتخاب هیئت وزیران را کار مشترک رئیس‌جمهور منتخب و مجلس دانستند و معیارهایی را برشمردند: ✔️ امین ✔️ صادق ✔️ متدیّن ✔️ باایمان ✔️ متشرّع ✔️ کارآمد ✔️ معتقد به نظام و جمهوری اسلامی از بُن دندان ✔️ امیدوار به آینده ✔️ داشتن نگاه مثبت به افق ✔️ نداشتن سابقه‌ی سوء ✔️ دارای اشتهار به پاک‌دستی و صداقت ✔️ داشتن نگرش ملّی و غرق نشدن در مسائل جناحی و سیاسی 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 با عزاداری که همراه با انجام عمل حرام است، به امام حسین علیه‌السلام بی‌حرمتی می‌کنید و پا روی خون امام حسین علیه‌السلام می‌گذارید! 🏷 علیه السلام
❇️ ما همگی مداومت به زیارت عاشورا داشتیم ☑️ یکی از بزرگان می فرمود: ▫️ مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمی و حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم که در غرفه ای از غرفه های بهشت دور یکدیگر جمع بودند. از آیة اللّه خادمی احوالپرسی کردم و گفتم : 🔹 با هم بودن شما یک آیة اللّه و آقای حاج شیخ عباس قمی یک محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتی دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفته اید؟ ▫️ جواب دادند: 🔸 ما همگی مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم‌. ⬅️ کرامات الحسینیه، علی میر خلف زاده، ج ۲ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 چرا ما به امام زمان عجل الله تعالی فرجه که بیش از هزار سال است در اضطرار و آوارگی به سر می‌برند و هر روز «هل من ناصر ینصرنی» می‌گویند، کمکی نمی‌کنیم؟ 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
❇️ زیارت عاشورا و حل مشکل مالی ☑️ عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبد الجواد حائرى مازندرانى فرمود: ▫️ روزى كسى آمد خدمت خلد مكان (=مکانش در بهشت) شيخ الطايفه زين العابدين مازندرانى قدّس اللّه سره العالى، شكايت از تنگى معاش خود كرده شيخ به او فرمود: 🔸 برو حرم حضرت اباعبداللّه (ع) زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به توخواهد رسيد. اگرنرسيد بيا نزد من، من خواهم داد. ▫️ آن بنده خدا رفت بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود: 🔸 چه كاركردى؟ ▫️ گفت: 🔹 در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم؛ كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم. ⬅️ تذكرة الزائرين ناقل زيارت عاشورا و آثار شگفت: ۱۶. 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 تفال آقای پزشکیان به قرآن در بدو ورود به ساختمان ریاست جمهوری و جواب سنگین آن ... ▫️ آقای به حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی: 🔹 ببین چی اومد! قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم... ▫️ گلپایگانی: 🔸 وای! ▫️ (ادامه قرائت آیه توسط پزشکیان) 🔹 این که خیلی بده! ▫️ مخبر: 🔸 بد شده؟! ▫️ پزشکیان، «با خنده😂😂» : 🔹 آره بابا خیلی بده.. بعد دوباره خنده.. مردم ایران:🤦‍♂🤦‍♂🤦‍♂ متن کامل آیه: 📜 قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ؛ 📃 ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ‌ﻫﺎیی ﺍﺯ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮔﺮﻭهی ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ، ﻫﻢ‌ﻣﺴﻠﻜﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭی ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁﻥ‌ﮔﺎﻩ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻤﺮﺍهی ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮔﺮﺩﺍﻥ. ﺧﺪﺍ می‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: همه را عذاب ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭلی شما ﻧمیﺩﺍﻧﻴﺪ. ✍ جواب استخاره به این آیه: بسیار بد است و از انجام آن به شدت پرهیز کنید .
📿 فضیلت تربت امام حسین(ع) آیت الله ناصری: ❇️ زمانی که به تربت امام حسین(ع) سجده می‌کنی، حجاب‌ها عقب می‌رود و در صورتی که شرایط دیگرش را داشته باشی، می‌توانی عالم ملکوت را ببینی. ❇️ یکی دیگر از اختصاصات حضرت، ثواب و برکاتی است که در تسبیح تربت قرار داده شده است. ✅ حضرت بقیة الله روحی له الفداء فرمودند: 📃 از فضایل تربت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود. 📜 مِنْ فَضْلِه، أنَّ الرَّجُلَ یَنْسى التَّسْبیحَ وَ یُدیرُ السُّبْحَهَ فَیُکتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ(۱). ✅ در حدیث دیگر می فرمایند: 📃 هرگاه ملائکه به زمین نازل می‌شوند، حورالعین از آن‌ها خواهش می‌کنند تا تسبیح و تربت قبر حسین را برای آن‌ها هدیه ببرند(۲). ✅ در روایت دیگری امام رضا علیه السلام می فرمایند: 📃 کسی که با تسبیح تربت حضرت سیدالشهدا ذکر «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید، در مقابل هر عدد از دانه‌های تسبیح شش هزار حسنه برای او نوشته می‌شود و شش هزار گناه از او بخشیده می‌گردد و شش هزار درجه بر درجات او افزوده می‌شود(۳). ⬅️ منابع: (۱). احتجاج، ج 2، ص 489. (۲): بحارالانوار، ج 98، ص 134. (۳): بحارالانوار، ج 98، ص 134. 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W33
❇️ او در بهترین باغ‌های عالم برزخ است و هزار ملک به او خدمت می‌کنند ... ☑️ مرحوم شهید دستغیب(ره) حکایتی درباره برکت خواندن زیارت عاشورا را این‌گونه نقل می‌نماید: ▫️ یکی از علما نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، حضرت عزراییل را می بیند، پس از سلام می‌پرسد: 🔹 از کجا می آیی؟ ▫️ ملک الموت می‌فرماید: 🔸 از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. ▫️ شیخ می‌پرسد: 🔹 روح او در چه حالی است؟ ▫️ عرزاییل می‌فرماید: 🔸 در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ، خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. ▫️ آن عالم پرسید: 🔹 آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه! ▫️ پرسید: 🔹 آیا برای نماز جماعت و بیان احکام؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه! ▫️ پرسید: 🔹 پس برای چه؟ ▫️ فرمود: 🔸 «برای خواندن زیارت عاشورا.» 🔘 نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش، زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت. ⬅️ داستان های شگفت، حکایت ١١٠ 🏷
☑️ درجه منتظران ظهور 🔘 حضرت زین العابدین، امام سجاد (ع): 🔸 اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر می­‌باشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان می­‌باشند. ⬅️ بحارالانوار، ج 52، ص 122، منتخب الاثر، ص 244. 🏷 🖤در مسیر مهدویت🖤 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W100
❇️ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! ☑️ دکتر محمد هادی امینی، فرزند مرحوم علامه امینی گوید: ▫️ « شبی پدرم را در خواب دیدم؛ دست ایشان را بوسیدم و عرض کردم: 🔹 پدر جان، باعث نجات شما چه بود؟ ▫️ ایشان می‌خواست مرا آزمایش کند؛ فرمود: 🔸 چه می‌گویی؟ ... ▫️ عرض کردم: 🔹 آقا جان، شما الان بین ما نیستید و به عالم دیگری منتقل شده‌اید، باعث نجات شما در آنجا « الغدیر » بود؟ « شهداء الفضیلة » ، « کامل الزّیارات »، « ادب الزّائر »، « تفسیر سورة الفاتحة »، « سیرتنا و سنّتنا » کدام بود؟ ▫️ (نام کتاب‌های ایشان را بردم) ایشان متوجّه شد؛ تأملّی کرده و سپس فرمود: 🔸 « زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین علیه‌السلام » ▫️ عرض کردم: 🔹 آقا، الان روابط ایران و عراق، تیره است؛ ما به زیارت حرم مطهّر امام حسین علیه‌السلام دسترسی نداریم! ▫️ فرمود: 🔸 « در تهران، همین مجالسی که می‌گیرید و به أبی‌عبدالله متوسّل می‌شوید، همین ثواب را در نامه‌ی اعمال شما قید می‌کنند؛ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! » ⬅️ آداب کوی جانان (علامه‌امینی)، ص۳۷ 🏷
🩸 مِّنَ ٱلمُؤمِنِينَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيهِۖ فَمِنهُم مَّن قَضَىٰ نَحبَهُۥ وَمِنهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبدِيلا 🔸برخى از ميان مؤمنان، مردانى هستند كه به عهدى كه با خدا بستند وفا كردند، ازآنان كسى است كه عهدش را به جا آورد [شهيد شد] و برخى از آنان [نيز] كسى است كه انتظار [شهادت] مى‌كشد و [اينان] به هيچ وجه عهدشان را تغيير ندادند
🩸 مقام معظم رهبری فرمان خونخواهی مهمانمان را صادر کردند. مقام معظم رهبری: 🔘 خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود می‌دانیم. رژیم صهیونیستی زمینه مجازات سخت را برای خود فراهم ساخت. ⚫️ در پی شهادت مجاهد بزرگ آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت شهادت این رهبر شجاع و مجاهد برجسته به امت اسلامی و جبهه مقاومت و ملت سرافراز فلسطین تاکید کردند: 🔸 رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست با این اقدام زمینه‌ی مجازات سختی را برای خود فراهم ساخت و خونخواهی او را که در حریم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، وظیفه خود می‌دانیم. 📃 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ملت عزیز ایران! ▫️ رهبر شجاع و مجاهد برجسته‌ی فلسطینی جناب آقای اسماعیل هنیه در سحرگاه دیشب به لقاء‌الله پیوست و جبهه‌ی عظیم مقاومت عزادار شد. رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانه‌ی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینه‌ی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت. ▫️ شهید هنیه سالها جان گرامی‌اش را در میدان مبارزه‌ئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آماده‌ی شهادت بود، و فرزندان و کسان خود را در این راه تقدیم کرده بود. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثه‌ی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفه‌ی خود می‌دانیم. ▫️ اینجانب به امت اسلامی، به جبهه مقاومت، به ملت شجاع و سرافراز فلسطین و بالخصوص به خاندان و بازماندگان شهید هنیه و یکی از همراهانش که با وی به شهادت رسیده است، تسلیت عرض می کنم و علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. 🖊 سید علی خامنه‌ای ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ مصادف با ۲۵ محرم ۱۴۴۶ 🏷
مقام معظم رهبری: 🩸 خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود می‌دانیم. 🔥 رژیم صهیونیستی زمینه مجازات سخت را برای خود فراهم کرد. 🏷