eitaa logo
در مسیر مهدویت
348 دنبال‌کننده
1هزار عکس
377 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
هر كه در طوفان بگيرد دامن تسليم يار... ⭕️ آيت الله بهجت(ره): ❇️ عدّه اى هميشه مى‌خواهند چيز تازه اى به آنها ارايه شود، غافل از اين كه ما همه چيز داريم و همه چيز در نزد ما وجود دارد، بايد بدانيم كه هر كدام از ما تا هدف و مقصد اعلى مسافتى داريم، و اين مسافت در افراد متفاوت است و هر كس مسافتى تا مقصد خود دارد، لذا بايد سعى كنيم اين مسافت را زياد و بار خود را گرانتر و سنگينتر نكنيم. ❇️ گناهان موجب ازدياد بار و بُعد مسافت ما تا مقصد است، و گرنه بسيار بايد استغفار و تلاش نمود تا به جاى اوّل و مسافت اوّلى برگرديم. ملاحظه ى اين مطلب خيلى مهمّ است كه به واسطه‌ى آن، راه هاى سعادت به روى ما گشوده مى‌شود: « هر كه در طوفان بگيرد دامن تسليم يار... ». ⬅️ در محضر بهجت - جلد اول - نکته ۵۸۱ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W34
⭕️ ماجرای نجات از برف ناگهانی کوهستان در ایام نوروز 🏷 قسمت اول: ♦️ مولف کتاب دار السلام در احوالات حضرت مهدی (علیه السلام): ▫️ حقیر در اوایل شباب (جوانی) که شاید مقارن سال ۱۲۶۳ هجری بود، در بلده "بروجرد" در مدرسه "شاهزاده" مشغول تحصیل علم بودم و هوای آن بلد چون اعتدالی دارد در ایّام عید نوروز، باغات و اراضی آن سبز و خرّم می‌گردد و آثار زمستان از برف و برودت هوا زایل می‌شود؛ لکن دو فرسخ مسافت- بلکه کمتر- از دروازه شهر گذشته به سمت عراق (منظور از عراق، اراک است) آثار زمستان تا اوّل "جوزا" (خرداد) غالبا ثابت و برقرار است و حقیر پس از دخول "حمل" (فروردین) چون هوا را معتدل دیدم و وقت هم به جهت تفرقه طلاب و رسومات عید نوروز وقت تعطیل بود، با خود خیال کردم که قبر امامزاده لازم التعظیم "سهل بن علی" را که در قریه معروفه به "آستانه"- که از دهات کزاز که محالات عراق (اراک) است- واقع گردیده- و در هشت فرسخی بروجرد واقع شده- زیارت کنم. و جمعی از طلاب هم بعد از اطلاع بر این اراده، موافقت کرده، با کفش و لباسی که مناسب هوای بروجرد بود پیاده بیرون آمدیم و تا پایه "گردنگاه" که تقریبا در یک فرسخی شهر واقع است آمده، در میان گردنگاه برف دیده شد و نظر به آنکه برف در کوهستان تا ایّام تابستان هم می‌ماند اعتنایی نکردیم. چون از گردنه بالا رفتیم صحرا را پر از برف دیدیم. لکن چون جاده کوبیده بود و آفتاب هم تابیده بود و مسافت هم تا به مقصود زیاده بر شش فرسخ نمانده بود، به ملاحظه اینکه دو فرسخ دیگر را هم در آن‌روز می‌رویم و شب را هم- که شب چهارشنبه بود- در بعض دهات واقعه در اثنای راه می‌خوابیم، باز هم اعتنایی نکرده روانه شدیم. مگر یک نفر از همراهان که از آنجا برگشت. پس ما رفتیم، وقت عصر به قریه‌ای رسیده در آنجا توقف کرده شب را خوابیدیم. چون صبح برخواستیم دیدیم که برفی تازه افتاده و راه را بسته و جاده را مستور کرده. لکن با وجود آن چون نماز را ادا کردیم و آفتاب هم طلوع کرد آماده رفتن شدیم. صاحب منزل مطلع شده ممانعت نمود و گفت: 🔸 جاده‌ای نیست و این برف تازه همه راه‌ها را پر کرده. ▫️ گفتیم: 🔹 باکی نیست. زیرا که هوا خوب است و دهات هم به یکدیگر اتصال دارد و راه را می‌توان یافت. ▫️ لهذا اعتنایی نکرده روانه شدیم. آن روز هم با مشقّت تمام رفته تا آنکه عصر را وارد قریه [ای‌] شدیم که از آنجا تا به مقصود تقریبا کمتر از دو فرسخ مسافت بود و شب را آنجا در خانه شخصی از اخیار "حاج مراد" نام خوابیدیم. چون صبح برخاستیم هوا را دیدیم به‌غایت برودت و برف دیگر هم زیاده بر برف شب گذشته باریده بود، لکن هوا دیگر ابر نداشت. (ادامه دارد) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W34
⭕️ ماجرای نجات از برف ناگهانی کوهستان در ایام نوروز 🏷 قسمت دوم: ▫️ چون نماز را ادا کردیم و هوا را هم صاف دیدیم و مقصود هم نزدیک بود و شب آینده هم شب جمعه بود و مناسب با زیارت و عبادت و در وقت خروج هم مقصود درک زیارت این شب بود، و بعلاوه قریه دیگر فاصله بود میان این قریه و آن محل مقصود- که آن قریه متعلّق به بعض ارحام حقیر داشت و با عدم تمکّن از وصول به مقصود، توقّف در آن قریه از برای صله ارحام هم ممکن بود- نظر به این همه، باز حرکت کرده اراده جانب مقصود کردیم. چون صاحب منزل بر این اراده مطلع گردید در مقام منع اکید برآمد و گفت: 🔸 مظان هلاکت است و جایز نیست. ▫️ جواب گفتیم که: 🔹 از اینجا تا قریه ارحام که مسافت چندان‌ نمی‌باشد و یک گردنگاه زیاده فاصله نیست و هوای آن طرف هم که مانند این طرف نیست و در یک فرسخ مسافت هم مظنه هلاکت نمی‌باشد. ▫️ بالجمله از او اصرار در منع و از ما اصرار در رفتن. آخر الامر چون اصرار را مفید ندید گفت: 🔸 پس اندک توقف نمایید تا آنکه مرا کاری است، آن را دیده به‌زودی بیایم. ▫️ این بگفت و برفت و در اطاق را پیش نمود. چون او برفت ما با یکدیگر گفتیم که: 🔹 مصلحت در این است که تا او نیامده برخیزیم و برویم. زیرا که اگر بیاید باز ممانعت می‌نماید. ▫️ پس برخواسته اراده خروج کرده [امّا] در را بسته دیدیم. دانستیم آن مرد مؤمن حیله در منع ما کرده. بعد از یأس از تأثیر منع، لاعلاج دیگرباره نشستیم. ناگاه دختری را در میان ایوان آن اطاق دیدیم که کاسه در دست دارد و آمده از کوزه [ای‌] که در ایوان بود آب ببرد. آن دختر را گفتم که: 🔹 در را بگشا. ▫️ او هم غافل از حقیقت امر، در را گشود و ما به‌زودی بیرون آمده روانه شدیم. بعد از آنکه از اطاق و حیاط که بر بالای تلی واقع بود بیرون آمده، در میان صحرا افتادیم. ناگاه صاحب منزل را از بالای بام- که از برای روفتن برف بر آن برآمده بود- چشم به ما افتاد. فریاد برآورد که: 🔸 آقایان عزیزان نروید. تلف می‌شوید. ▫️ بیچاره هرقدر اصرار کرد فایده نداد و اعتنایی نکردیم. چون اصرار را با فایده ندید، دوید که: 🔸 راه بسته و ناپیدا می‌باشد. ▫️ شروع به ارائه طریق و دلالت راه نمود، که: 🔸 حالا که می‌روید از فلان مکان و فلان طرف بروید. ▫️ و تا آن مکان که آواز می‌رسید بیچاره دلالت می‌نمود تا آنکه دیگر صدا نمی‌رسید. پس سکوت کرد و ما روانه شدیم. تا آنکه مسافتی از آن قریه دور افتادیم و راه را هم‌چون بالمره مسدود بود نیافتیم و بی‌خود می‌رفتیم. گاه بر گودال‌‌‌هایی که برف هموار کرده بود واقع می‌شدیم [و] تا به کمر یا به سینه فرومی‌رفتیم و گاه می‌افتادیم، و بدتر از همه آن بود که رشته قنات آبی هم در آنجا بود که برف و بوران، اثر چاه‌های آن را مسدود کرده و خوف وقوع در آن چاهها هم بود، و به‌علاوه آنکه راه ناپیدا و برف هم غالبا از زانو متجاوز، و کفش و لباس هم مناسب حضر و هوای تابستان. گاه بعض رفقا چنان فرو می‌رفتند که متمکّن از خروج نمی‌گردیدند تا آنکه دیگران اجتماع نمایند و او را از برف و گودال مستور زیر برف بیرون کشند و با وجود این حالت چون هوا آفتاب و روشن بود، می‌رفتیم. اگرچه در هرچند قدم، می‌افتادیم یا آنکه در برف فرو می‌شدیم. (ادامه دارد) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W34r1
⭕️ ماجرای نجات از برف ناگهانی کوهستان در ایام نوروز 🏷 قسمت سوم: ▫️ اتّفاقا ابرها به یکدیگر پیوسته هوا تاریک گردید و برف و بوران باریدن و وزیدن گرفت و سر تا پا را تر نمود و اعضای ما از وزیدن بادهای سرد و ریختن برف و بوران از کار بماند. لهذا همگی از زندگانی خود مأیوس شده مظنّه به تلف و هلاکت کردیم و انابه و استغفار کرده، با یکدیگر شروع به وصیّت نمودیم. پس از فراغ از وصیّت و آمادگی از برای مردن، حقیر به ایشان گفتم که: 🔹 نباید از فضل و کرم خداوند مأیوس شد، و ما را بزرگ و ملجأ و ملاذی هست که در هر حال و وقت، قدرت بر اعانت و اغاثه ما دارد. بهتر آنست که به او استغاثه کنیم و دخیل شویم. ▫️ گفتند: 🔸 چه‌کس را گویی؟ ▫️ گفتم: 🔹 امام عصر و صاحب امر حضرت قائم علیه السّلام را گویم. ▫️ چون این شنیدند همگی به گریه درآمدند و ضجّه کشیدند و صداها را به 🔹 «وا غوثاه أغثنا و أدرکنا یا صاحب الزمان» ▫️ بلند نمودند. ناگاه باد ساکن و ابرها متفرق شد و آفتاب ظاهر گردید. چون این را دیدیم به‌غایت شاد و مسرور گردیدیم، لکن اطراف را به نظر درآورده؛ از چهار طرف به غیر از تلال و جبال چیزی ندیدیم و طرف مقصود را ندانستیم و از ترس آنکه اگر برویم شاید جانب مقصود را خطا کرده [و] به کوهسار مبتلا شویم و طعمه سباع گردیم، متحیّر ماندیم. ناگاه دیدیم که از طرف مقابل بر بالای بلندی شخصی پیاده نمایان گردید و به جانب ما می‌آید. مسرور شده با یکدیگر گفتیم که: این بلندی بالای همان گردن‌گاهی است که واسطه میان منزل و مقصود است و این پیاده هم از آنجا می‌آید. پس او به جانب ما و ما به سمت او روانه شدیم تا آنکه به یکدیگر رسیدیم. شخصی بود به لباس عامّه. او را از اهالی آن دهات گمان کردیم و از او احوال راه را پرسیدیم. گفت: 🔶 راه همین است که من آمدم. ▫️ و به دست اشاره کرد به آن مکانی که در اوّل در آنجا دیده شد و گفت: 🔸 آن هم ابتدای گردنه است. ▫️ این بگفت و از ما گذشت و برفت، و ما هم از محل عبور و جای پای او رفتیم تا آنکه به اوّل گردنگاه- که آن شخص را در آنجا دیدیم- رسیدیم و آسوده شدیم. اثر قدم او را از آن مکان به آن طرف ندیدیم با آنکه از زمان دیدن او و رسیدن ما به آنجا هوا در غایت صافی و نمایان، و برف تازه [ای هم‌] غیر از آن برف سابق نبود و عبور از میان گردنگاه هم بدون آنکه قدم در برف جا کند ممکن نبود، و از آن بلندی هم تمام آن هموار نمایان بود، و نظر کردیم‌ آن شخص را در میان هموار هم ندیدیم. همگی همراهان از این فقره متعجّب شدند و هر قدر در اطراف راه نظر انداختند که شاید اثر قدمی بیابند دیده نشد، بلکه از بالای گردن‌گاه تا ورود به قریه ارحام- که قریب به نیم فرسخ بود- همّت خود را صرف آن کردیم که اثر قدمی بیابیم، و ندیدیم و پس از ورود به آن قریه هم پرسیدیم که: 🔹 امروز در این قریه و این طرف گردن‌گاه برف تازه بارید؟ ▫️ گفتند: 🔸 نه، بلکه از اوّل روز تا حال همین‌طور هوا صاف و آفتاب نمایان بوده، مگر آنکه در شب گذشته قلیل برفی باریده [است‌]. ▫️ پس از ملاحظه این شواهد و آن اجابت و اغاثه بعد از استغاثه، حقیر بلکه همراهان را به هیچ‌وجه شکی نماند در اینکه آن شخص آقا و مولای ما یا آنکه مأمور خاصی از آن درگاه عرش اشتباه بود و اللّه العالم بحقایق الأمور. ⬅️ دار السلام در احوالات حضرت مهدی (علیه السلام)، ص: ۴۹۱ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W34r2
صبح امید - حامد زمانی.mp3
10.23M
🎼 صبح امید 🎤 حامد زمانی صبحت بخیر آقای من، آقای دلتنگی صبحت بخیر آقای من، آقای تنهایی من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی امروزم و با تو شروع کردم که اینجایی گناه من، به انتظار تو نشستنه نشسته عاشقی، گناهه؛ عشق، رفتنه اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست اگر که خیسه چشم تو ، گناه از منه اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده دیگه جونم به لب رسیده همه دنیا ازم بریده، تو اما نه عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم ولی سخته دووم بیارم توی عشق تو کم میزارم، تو اما نه تو هفته ای دوبار، گریه میکنی برام تو هفته ای دوبار، توبه میکنی بجام تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتتع یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S9W33
چه باید بکنیم؟ چکار کردیم که مانده ایم بی سرپرست؟ - آیت الله بهجت.mp3
14.03M
🎧 چه باید بکنیم؟ چکار کردیم که مانده ایم بی سرپرست؟ 🎤 آیت الله بهجت (ره) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W33
💠 اعمال شب نیمه‌ی شعبان
برخیز که حجت خدا می آید رحمت زحریم کبریا می آید از گلشن عسگری گذر کن که سحر بوی گل نرگس از فضا می آید 🌹میلاد خجسته قلب و روح عالم، تنها صاحب ردای امامت درعالم، همان اولینی که دومی درکارش نیست، حضرت حجت (عج) مبارک باد🌸
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری (ع): 🏷 قسمت اول: ♦️ حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری(ع) کیفیت و چگونگی ولادت حضرت مهدی (ع) را چنین نقل می‌کند: ▫️ «ابو محمّد امام حسن عسکری (ع) کسی را به دنبال من فرستاد که: 🔸 امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجّتش را آشکار می‌کند. ▫️ پرسیدم: 🔹 این مولود از چه کسی است؟ ▫️ آن حضرت فرمود: 🔸 از نرجس. ▫️ عرض کردم: 🔹 من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمی‌کنم! ▫️ حضرت فرمود: 🔸 موضوع همین است که گفتم. ▫️ من در حالی‌که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: 🔸 بانوی من! حالتان چطور است! ▫️ من گفتم: 🔹 تو بانوی من و خانواده‌ام هستی. ▫️ او از سخن من تعجّب کرده ناراحت شد و فرمود: 🔸 این چه سخنی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می‌کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. ▫️ نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشاء را به‌جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود شکّی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری(ع) از اتاق مجاور صدا زد: 🔸 «ای عمّه شتاب مکن که موعد نزدیک است». ▫️ من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. «۱» من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: 🔹 چیزی احساس می‌کنی؟ ▫️ نرجس گفت: 🔸 آری. ▫️ گفتم: 🔹 نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن. ▫️ در این هنگام پرده نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجّه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن عسکری(ع) صدا زد: 🔸 عمّه! فرزندم را نزد من بیاور. ▫️ وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: 🔸 فرزندم! سخن بگو! ▫️ پس آن طفل گفت: 🔶 «اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه». ▫️ پس از آن به امامت امیر المؤمنین (ع) و سایر امامان معصوم علیهم السّلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت: 🔶 📜 «اللّهمّ انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبّت وطأتی، و أملاء الارض بی عدلا و قسطا». 📃 پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. (ادامه دارد) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W34
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری (ع): 🏷 قسمت دوم: ▫️ روز هفتم که خدمت حضرت امام حسن عسکری(ع) رسیدم، ایشان فرزندش را از من طلب کرد. من نیز او را در پارچه‌ای پیچیده، نزد پدرش بردم. آن حضرت فرمود: 🔸 پسرم! با من حرف بزن. ▫️ در این هنگام، او آیه زیر را خواند: 🔶 📜 وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّهً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ (۲) 📃 ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! ♦️ و در روایت دیگر چنان است که: ▫️ چون حضرت صاحب الامر علیه السّلام متولّد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر می‌آمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت می‌مالیدند و پرواز می‌کردند. پس حضرت امام حسن عسکری(ع) مرا آواز داد که: 🔸 ای عمّه، فرزند را برگیر و به نزد من بیاور. ▫️ چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف‌بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود: 📜 «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.» (۳) 📃 (ترجمه: حق آمد و باطل نابود شد. آری باطل همواره نابودشدنی است.) ♦️ باری مهدی موعود (ع) به‌گونه‌ای پا به عرصه وجود گذاشت که از خود کرامات بسیاری را نشان داد. و بدین ترتیب بود که وجود مقدّس ولی عصر(عج) در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شد. ⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، ص: ۵۰، بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۹. (۱) - براساس بعضی روایات که در منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون می‌گوید: ▫️ «بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام عسکری(ع) فرمود: 🔸 سوره «قدر» را برایش بخوان. ▫️ آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: 🔹 حالت چطور است؟ ▫️ او گفت: 🔸 آنچه مولایت فرموده بود، ظاهر شد. ▫️ من دوباره سوره «قدر» را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره «قدر» را خواند که من ترسیدم». (۲) - سوره مبارکه القصص آیه ۵ (۳) - منتهی الآمال، محدّث قمی، ج ۲، ص ۲۸۵. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W34r1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضمن تبریک نیمه شعبان خدمت عزیزان منتظر، دیدن این کلیپ، خالی از لطف نیست ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🚰مثل آب خوردن یادش رفت.‌‌.. 🚥 معیاری برای سنجش میزان با معرفتی
❇️ میرزا! چرا از فلانی غافلی؟! ♦️ آقا میرزا محمد علی اوردبادی نقل کرد، که عالم فاضل آقا میرزا مطلّب اوردبادی در سوم ذیقعده الحرام سال ۱۳۵۰، از حاج محمد جعفر اصفهانی قطین تبریزی روایت کرده که: ▪️ مرد تاجری بود که در ابتدای کار، تجارت می‌کرد ولی بعد ورشکست شد و به تنگدستی افتاد. پس به نجف اشرف آمد و مجاور آن مشهد مطهّر گردید و درباره مشکل خود، به مرقد شریف متوسّل شد. روزی عده‌ای به او گفتند: 🔹 «رفتن به مسجد سهله در هر شب چهارشنبه تا چهل هفته، فایده ی زیادی دارد و مشهور است که هر کس به این عمل، مداومت کند حضرت حجت علیه السّلام را می‌بیند.» ▪️ می‌گوید: ▫️ به این عمل مشغول شدم و یک اربعین تمام کردم و از نجف به سامرا رفتم که شاید در آنجا به مقصد نائل شوم. شتری کرایه کردم و در بین راه، جهت قضای حاجت پیاده شدم و صاحب شتر سوار شد و به راه افتاد. من پیاده به راه خود ادامه دادم و دیدم شخصی که آثار جلالت از وی هویدا بود، نزد من حاضر شد. هیبت او که در زیّ عرب بود بر من غلبه کرد. پس شروع به حرف زدن با من کرد و وقتی فهمید که من عازم سامرّا هستم، فرمود: 🔶 📜 «قل للمیرزا: یقول لک الرجل الفلانی: لم غفلت عن السیّد الفلانی؟ فان‌ قال: من ذا قال لک هذا؟ قل له: الّذی اعطاک الخاتم لیله النّصف من شعبان.»؛ (📃 به میرزا (شیرازی) بگو که فلان شخص به تو می‌گوید که چرا از فلان سیّد غفلت کردی؟ اگر پرسید که این را چه کسی به تو گفت، بگو: آن کس که به تو در شب نیمه شعبان انگشتر داد.) ▫️ چون به واسطه کمبود وقت، در موقع حرکت از نجف نتوانسته بودم آذوقه تهیه کنم، گرسنه بودم و چیزی نداشتم که بخورم. پس فرمود: 🔶 📜 «کانّک جائع» (📃گویا گرسنه‌ای.) ▫️ سپس به من دو قرص نان گرم و تازه عطا فرمودند و من از این مسأله تعجب کردم که در این بیابان فقر، چنین چیزی بطور عادی ممکن نیست و به خاطرم خطور کرد که این بزرگوار امام عصر، عجل الله تعالی فرجه الشریف، است که در این حال از نظرم غایب شد. پس در حسرت و تأسّف ماندم، چون با آن همه اشتیاقی که داشتم، در بیابان وسیعی آن حضرت نزد من بودند ولی بعد از شناختن، از نظرم غایب شدند و امید فراوان داشتم که حاجت من برآورده شده است. برای رساندن پیغام حضرت به سامرا و به خانه میرزا رفتم. چون تشریف فرما شدند، من نزدیک رفتم و دست ایشان را بوسیدم و شرح حال گفتم، تا رسیدم به قول حضرت حجت، عجل الله تعالی فرجه الشریف، که فرمود: 🔶 «الذی اعطاک الخاتم لیله النصف من شعبان» ▫️ در این هنگام، میرزا مرا در بغل گرفت و پیشانی مرا بوسید و در منزل خود میهمان کرد. در سامرا ماندم و در طول آن مدّت، آن‌قدر هر روز به من پول داد که وقتی به بغداد برگشتم، مشغول تجارت شدم و وضعم خوب شد. ⬅️ شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ج ۲، ص ۱۷۶. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W35
❇️ مشخّص کردن وقت ظهور آیت الله بهجت(ره): 🔰 در تفسیر برهان سیّدهاشم بحرانی رحمه اللّه در ذیل آیه ی شریفه ی «الآمآصآ»(1) و نیز در غایه المرام(2) به مناسبتی درباره ی وقت و علایم ظهور روایت مشکلی به حساب حروف نقل ‌می‌کند که با قواعد نظری عقلی باید بررسی شود، و در آخرش دارد: « فَافْهَمْ ذلِکَ وَ اکْتُمْهُ إِلاّ مِنْ أَهْلِهِ. (3)» پس آن را بفهم و جز از اهلش نهان کن. اگر این روایت وضعیّاتش (از حیث صدور، روایت و سند) درست باشد از آن استفاده ‌می‌شود که: ❇️(منظور از عبارت) « کَذِبَ الْوَقّاتُونَ (4)» یعنی مشخص کنندگان وقت ظهور، برای غیر اهل، دروغگو هستند، نه به طور مطلق. 🗓 این روایت روز و ماه و سال و محلّ و ساعت ظهور را یک جا بیان ‌می‌کند. بنده روایتی نظیر این روایت که به این صورت حساب و شماره ی سال و... را ذکر نموده باشد، ندیده ام. حسابی هم از تاریخ انقراض بنی العباس تا زمان ظهور برای راوی بیان کرده که خیلی زحمت ‌می‌خواهد که انسان از آن نتیجه ی مطلوب را بگیرد. ▫️ می‌فرماید: 🔸 در فلان سال حکومت بنی امیّه زایل ‌می‌شود، ▫️راوی می گوید: 🔹 تصدیقش را فهمیدم و... ▫️ اگر کسی بتواند در این روایت زحمت بکشد، حتّی سال و ماه و... را به دست ‌می‌آورد. منتهی محتاج اعمال دقّت و فکر و قراین عقلیّه است. ♦️ سؤال (حاضرین): ▪️حضرتعالی از آن روایت چه سالی را به دست آورده اید؟ ♦️ جواب آیت الله بهجت (ره): ▫️ روی حسابی که بنده به دست آورده ام احتمال ‌می‌دهم بین سال‌های ۱۴۱۴ یا ۱۴۱۵ یا ۱۴۱۶ ه.ق مستقر باشد. شاید مقدّمه و زمینه ی ظهور در آن سال‌ها فراهم شود، چنان که سال انقراض حکومت بنی امیّه را تعیین ‌می‌کند که بعد از سی سال اتفاق افتاده، و آن سال که تعیین شده سال مقدمه ی انقراض و تزلزل حکومت آن هاست نه انقراض فعلی. نقل کردند: 🔹 یکی از علما که مدت هاست وفات کرده فرموده است: ظهور آن حضرت در سال دو چهارده کنار هم یعنی ۱۴۱۴ ه. ق است. 💡 پی نوشت ادمین کانال: با توجه به گذشتن ۲۸ سال از تاریخ مدنظر در این حدیث و تاکید آیت الله بهجت(ره) بر اینکه احتمال دارد که تاریخ مذکور مقدمه و ایجاد زمینه ظهور حضرت باشد. امید این هست که ان شاء الله تا ظهور حضرت(عج) سال‌های زیادی باقی نمانده باشد. اللهم عجل لولیک الفرج ⬅️ در محضر بهجت، جلد اول نکته 586 (1): سوره ی اعراف، آیه ی ۱ (2): ر.ک: بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۶؛ ج ۸۹، ص ۳۸۳، به نقل از تفسیر عیّاشی، ج ۲، ص ۳ و ۲۰۲. (3): این عبارت در متن حدیث در آدرس‌های گذشته، به این صورت آمده است: « فَافْهَمْ ذلِکَ وَعِهِ وَاکْتُمْهُ. » (4): (کافی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۳۲؛ ...) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W35
شش ماه پایانی، فصل سوم، بخش هفتم، قسمت اول.mp3
8.65M
💡نشانه های ظهور ❇️ حوادث روزهای ظهور حضرت مهدی(عج) قسمت اول: 🔰 ظهور حضرت مهدی(عج) 📃 فجر مقدس و صبح موعود آن‌گونه که از احادیث برمی‌آید به دنبال حوادثی که طی ماههای پیش در جهان رخ داده، حدود هفت نفر از عالمان دینی و همراهان آنها از نقاط مختلف عالم اسلام و بلاد اسلامی رو به سوی حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت مهدی علیه السّلام می‌گردند تا با ایشان بیعت کنند. در این اثنا هم حضرت حجت علیه السّلام همانند حضرت موسی علیه السّلام از ترس آنها که تعقیبش می‌کردند رو به سوی مدینه کرد. از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه نموده‌اند و از دست سپاهیان سفیانی بدانجا پناهنده می‌شوند و پس از ایشان هم سیصدوسیزده یار و یاور ایشان از نقاط مختلف جهان بی‌آنکه باهم قراری از قبل گذاشته باشند در مکه جمع می‌شوند تا نهضت جهانی خویش را آغاز کنند. صبح شنبه‌ای که مصادف با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم علیه السّلام دو رکعت نماز به جا می‌آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه غرّای خویش را به گوش جهانیان می‌رسانند و پس از معرفی خویش مردم را به بیعت دعوت می‌کنند و جبرئیل علیه السّلام که در آن زمان به شکل پرنده‌ای سفیدرنگ بر ناودان کعبه ایستاده، اولین کسی است که با ایشان بیعت می‌کند و به دنبال آن هم سیصدوسیزده یاور شریف حضرت و باقی مؤمنان و صالحانی که به مکه آمده‌اند تا به یاری حضرت بپردازند و همگی آماده جهاد و شهادتند. اینها مجموعا ده‌هزار نفر سپاهیان حضرت را تشکیل می‌دهند و با حضرت پیمان می‌بندند. (شرح در فایل صوتی و پست بعدی)
🌸 نجات دهنده مظلومان زمین امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف: ❇️ منم که زمین را از عدالت لبریز مى کنم، چنان که از ستم آکنده است. 📜 أنَا الَّذی أملأَُها عَدلاً کَما مُلِئَت جَورا ⬅️ بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 2 .
غیبت امام زمان (عج) برای خیلی از ما شیعیان عادی شده - حجت الاسلام عالی.mp3
1.47M
🎧 غیبت امام زمان (عج) برای خیلی از ما شیعیان عادی شده 🎤 حجت الاسلام عالی 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W34
⭕️ آیت الله ناصری: 🚙ماشینی که در جاده ای می رود که هزار متر پهنای این جاده است، بر فرض هم که این طرف و آن طرف جاده، کوه یا دره باشد، کمتر خطر دارد و این ماشین، راه خود را می‌رود؛ اما اگر جاده ای باشد که پهنای آن دو متر باشد و یک طرف آن کوه و یک طرف آن هم دره عمیقی باشد، ماشین هم لب این پرتگاه حرکت می کند، چقدر این جاده برای آن ماشین خطرناک است؟ 📛 زبان در وجود من، مثل این ماشین است که بسیار خطرناک و لب پرتگاه است. اگر لحظه ای غافل شوم، من را داخل این دره می‌اندازد. در صدر اسلام، بعضی اصحاب، زیر زبانشان ریگ می گذاشتند تا وقتی ناخودآگاه می‌خواهند صحبتی بکنند این ریگ مانع باشد و آن‌ها را متوجه بکند که مبادا برخلاف رضای حق، صحبتی بکنند. حالا من چه؟ ⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W35
⚠️ او خیال می‌کند کسی است ... ♦️ آیت اللّه العظمی بهجت از زبان یکی از آقایان علما این‌گونه نقل کرده‌اند: ▪️ روزی یک از اساتید و علما که دوست حاج شیخ محمّد کوفی بود، به وی‌ گفته بود: 🔹 من می‌دانم که خدمت حضرت می‌رسی و قول تو را هم حجّت می‌دانم. این بار که شرفیاب شدی از آقا امام عصر (ع) بپرس که عیب من چیست؟ ▪️ مدّتی گذشت تا روزی شیخ محمّد کوفی به او گفت: 🔸 خدمت آقا عرض کردم. آقا سر به زیر انداخته و تأمّلی کردند و فرمودند: 🔶 «او خیال می‌کند کسی است! و خود را کسی می‌داند و برتر از دیگران به‌حساب می‌آورد و این عیب بزرگ اوست.» ♦️ شعر، خواجه عبد اللّه انصاری در اینجا چقدر مناسب می‌نماید که: عیب است بزرگ برکشیدن خود را وز جمله خلق برگزیدن خود را از مردمک دیده بباید آموخت دیدن همه‌کس را و ندیدن خود را ⬅️ مشتاقی و مهجوری، ص: ۳۱۸ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W36
شش ماه پایانی، فصل سوم، بخش هفتم، قسمت دوم (قسمت آخر).mp3
8.04M
💡نشانه های ظهور ❇️ حوادث روزهای ظهور حضرت مهدی(عج) قسمت دوم: ⭕️ (آخرین فایل صوتی کتاب شش ماه پایانی) 🔰 ظهور حضرت مهدی(عج) برخی از احاديثى را كه اشاره به اين حادثه بزرگ دارند می توان در چند دسته خلاصه كرد: ۱. روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانی حضرت‌ شنبه‌ای را که مصادف با عاشورا شده است برخی احادیث روز ظهور حضرت برشمرده‌اند. ۲. جمع شدن یاران حضرت در مدتی کوتاه‌ (شرح در فایل صوتی و پست بعدی) 🔰جزییات فایل صوتی🔰 📖 نام کتاب: شش ماه پایانی 🗂 موضوع: تقویم حوادث شش‌ ماهۀ پیش از ظهور ❇️ فصل سوم: تقويم حوادث سال ظهور (شش ماهه آخر دوران غيبت) ⭕️ بخش هفتم، قسمت دوم (آخرین فایل صوتی کتاب): 🔰 روزهای ظهور حضرت مهدی(عج) ⏱ مدت زمان: ۶ دقیقه 💾 حجم: ۸ مگابایت 🖋 نویسنده: مجتبی الساده ☪ مترجم: محمود مطهری نیا 🎙راوی: علیرضا تابان © ناشر نسخه صوتی: ایران صدا 📼 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W35
⭕️ احادیثی را که اشاره به این حادثه بزرگ دارند می‌توان در چند دسته خلاصه کرد: ۱. روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانی حضرت‌ شنبه‌ای را که مصادف با عاشورا شده است برخی احادیث روز ظهور حضرت برشمرده‌اند: ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمودند: (حضرت مهدی علیه السّلام) در روز عاشورا که روز شهادت سید الشهدا علیه السّلام است، قیام می‌کنند. گویا در آن شنبه‌ای که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. درحالی‌که بین رکن و مقام ایستاده جبرئیل در مقابل ایشان، برای بیعت ندا در دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طی الارض زیر پا می‌نهند و از اطراف و اکناف عالم (به سرعت) جمع شده و با ایشان بیعت می‌کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت می‌کند آن‌گونه که آکنده از ظلم‌وجور گشته است. علی بن مهزیار هم از امام پنجم علیه السّلام نقل کرده است که: گویا با حضرت مهدی علیه السّلام در روز شنبه‌ای که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم. ۲. جمع شدن یاران حضرت در مدتی کوتاه‌ امام صادق علیه السّلام در این رابطه به مفضل بن عمر، فرمودند: ایشان به تنهایی ظهور می‌کنند و به تنهایی به سوی کعبه رفته و وارد آن می‌شوند و به تنهایی شب را سپری می‌کنند. پاسی از شب که گذشت و چشمها را خواب در ربود جبرئیل، میکائیل و دیگر ملائکه درحالی‌که به صف ایستاده‌اند، بر ایشان نازل شده و جبرئیل به حضرت عرضه می‌دارد: سرور من! گفته‌ات مقبول و امرت نافذ است. حضرت هم دستشان را به چهره او کشیده و [این آیه را تلاوت‌] می‌فرمایند: «حمد و سپاس از آن خداوندی است که وعده‌اش را در مورد ما محقق و ما را وارث زمین کرد که در هرکجای بهشت که خواستیم مسکن گزینیم؛ آه که چه اجر عمل‌کنندگان، خوب [و زیبا] است.» سپس میان رکن و مقام ایستاده و فریاد کشیده و می‌فرمایند: ای جمعیت یاران و نزدیکان من و ای کسانی که خداوند آنها را برای یاری من از پیش از ظهورم بر پهنه گیتی ذخیره کرده بود! مطیعانه به سوی من آیید. فریاد حضرت به گوش آنها می‌رسد، درحالی‌که برخی از آنها در محراب و برخی هم در رختخواب و در شرق و غرب عالم پراکنده‌اند. همین یک فریاد را همگی می‌شنوند و آن را اجابت می‌کنند. به یک‌ پلک بر هم زدن همه‌شان در مقابل آن حضرت بین رکن و مقام قرار می‌گیرند. خداوند هم در پی آن به نور امر می‌کند و آن هم ستونی از آسمان تا زمین کشیده می‌گردد و هرمؤمنی بر سطح زمین است آن نور را طلبیده و نور هم به درون خانه‌اش می‌تابد و نفوس مؤمنان از آن نور شادمان می‌گردند، هرچند نمی‌دانند که حضرت مهدی علیه السّلام ظهور کرده‌اند و این نور چیست. سپس آن سیصدوسیزده تن که به تعداد صحابه پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله، در جنگ بدر می‌باشند درحالی‌که در مقابل حضرت ایستاده‌اند، صبح خویش را آغاز می‌کنند. ⬅️ شش ماه پایانی، ص: ۱۶۷ 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W35r1
هزار سال - حسین حقیقی.mp3
6.98M
🎼 هزار سال 🎤 حسین حقیقی 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S9W36
⭕️ دعای فرج، دوای دردهای ما است بهجت العارفین(ره): ❇️ دعای تعجیل فرج دوای دردهای ما است، در روایت است که: در آخر الزمان همه هلاک ‌می‌شوند، 📜 « إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ. » (۲) 📃 مگر کسانی که برای [تعجیل] فرج دعا کنند. ❇️ ائمّه ی ما علیهم السّلام با این بیان خیلی به اهل ایمان و شیعیان عنایت کرده اند تا خود را بشناسند. علامت گذاری برای آن‌ها است، یعنی 💡 "اگر برای فرج دعا ‌می‌کنید، علامت آن است که هنوز ایمانتان پا برجاست." ❇️ دستورهای عجیب و غریب دیگر هم داده اند، زیرا در آخرالزمان گرفتاری اهل ایمان خیلی سخت ‌می‌شود به حدّی که در روایت آمده است: 📜 « بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. »(۲) 📃 بعد از آن که زمین از جور و ستم پر ‌می‌شود. و شاید در روایت وارد شده باشد که: 📜 « یُنْکِرُهُ أکْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! » « لاِءَنَّهُ یَقُوُم بَعْدَ ... ارْتِدادِ أَکْثَرِ الْقائِلِینَ بِإِمامَتِهِ. »؛ 📃 زیرا او بعد از ... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام ‌می‌کند. (۳) 🚨 بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انکار ‌می‌کنند. یعنی بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت بر ‌می‌گردند. ❇️ هم چنین فرموده اند که در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای تثبیت در دین است، بخوانیم: 📜 « یا أللّهُ،یَا رَحْمانُ، یَا رَحیمُ، یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِکَ. » (۴) 📃 ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیر و رو کننده ی دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. ✳️ یعنی آن مرتبه ای از ایمان را که به من منّت نهادی، حفظ کن، نه این که مسلمان باشد و به همان باقی باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست. ❇️ این توسّلات، عزاداری‌ها، سوگواری‌ها و زیارت قبور اهل بیت علیهم السّلام علامت آن است که اهل ایمان به آن‌ها اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آن‌ها منحرف نشده اند؛ لذا کفّار و دست نشانده‌های آن‌ها دستور داشتند که بین مسلمانان و قرآن تا چه برسد به مساجد و تکایا و مجالس عزا و روضه خوانی جدایی بیندازند، زیرا همه ی این‌ها ضدّ خواسته‌های سلاطین جور بود، لذا فرمان هدم (خراب کردن) قبور یا تعطیلی مجالس روضه خوانی را دادند. روز هشتم ماه شوّال که روز هدم قبور ائمه ی بقیع علیهم السّلام است قاعدتا روز تعطیلی حوزه ی علمیه نجف بود، ولی ما کم کم عادت کردیم و برای ما عادی شد! ⬅️ در محضر بهجت، جلد اول، نکته ۵۹۱ (۱): عبارت حدیث به این صورت است: « إِلّا مَنْ دَعا بِدُعاءِ الْغَریقِ »؛ مگر کسی که دعای غریق را بخواند. ر.ک: بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۳ و ۱۴۸ و ... در ذیل برخی از این روایات بیان شده است که مقصود از دعای غریق، دعای آینده: « یا أَللّه یا رَحْمانُ یا رَحیمُ... » است. (۲): بحار الانوار، ج ۳، ص ۸۰ (۳): بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰، ۱۵۷ (۴): بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۸ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W36
⭕️ امام زمان (عج): 📃 ظهور انجام نمی شود، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم. 📜 «. . . فَلاَ ظُهُورَ إِلاَّ بَعْدَ إِذْنِ اَللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ وَ ذَلِک بَعْدَ طُولِ اَلْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ اَلْقُلُوبِ وَ اِمْتِلاَءِ اَلْأَرْضِ جَوْراً » ⬅️ بحار الأنوار ، جلد۵۱ ، ص۳۶۰ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W35