eitaa logo
در مسیر مهدویت
347 دنبال‌کننده
1هزار عکس
376 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯 توسل به حضرت زینب(س) در تعجیل در فرج 🔰از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل شده است: ▫️ در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه طرف عصر در سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوسل به حضرت ولی عصر (عج) شدم در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: 🔸 «به شیعیان و دوستان ما بگویید خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب که فرج مرا نزدیک گرداند.» ⬅️ شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۲۵۱ 🏷 (عج) (س)
🏴 هنگام وداع حضرت علی اکبر علیه السلام، سه ناله شنیده شد ☑️ شجاعت علی اکبر علیه السلام آن قدر زیاد بود که کسی جرأت نمی‌کرد در مقابل او قرار گیرد، همه فرار ‌می‌کردند. ابن سعد ملعون فریاد زد: 🔹 چرا از چهار طرف با او جنگ نمی‌کنید؟ ▫️ پس از چهار طرف میدان، او را احاطه کردند؛ 🗡 یکی با نیزه، یکی با سنگ، یکی با تیر، یکی با شمشیر ‌می‌زد. 🩸 در این حال، منقذِ ملعون از پشتِ سر آمد و شمشیری بر فرق مبارکش زد. حضرت علی اکبرعلیه السلام دیگر تاب و توان نداشت، خواست با فرق شکافته روی زین بنشیند، نتوانست. از طرفی غیرتش نمی‌گذاشت که خود را از روی اسب بیندازد، چه کند؟ به ناچار دست بر گردن اسب نمود، آن حیوان خود را به وسط لشکر کشاند. 🔴 در این حال، سه ناله و سه صدا بلند شد: 🕯 صدای اول: چون حضرت علی اکبر علیه السلام بر زمین افتاد، فریاد زد: 🔸 «یا أبتاه! علیک منّی السلام». (ای پدر عزیز بر شما از من سلام) ▫️ می‌گویند: هرگاه «علیک» بر «سلام» مقدّم شود، این سلام، تودیع و خداحافظی است؛ یعنی: 🔸 ای پدر! من به عالم دیگر راهی شدم، اگر ‌می‌خواهی به بالین من بیایی، دیگر مجال نیست. ▫️ عرض دیگری هم دارد، عرض کرد: 🔸 ای پدر: من نمی‌گویم به بالین من بیا؛ ولی جدّم قدحی در دست دارد و ‌می‌فرماید: 🔶 «یا بنی! یا حسین! العجل العجل». (ای فرزندم! ای حسین! عجله کن عجله کن) 🕯 صدای دوم: هنگامی که امام حسین علیه السلام صدای فرزندش حضرت علی اکبر علیه السلام را شنید، بی اختیار فرمود: 🔸 «یا بنی! قتلوک»؛ (عزیزم! تو را کشتند) ▫️ چون ‌می‌دانست مقصود حضرت علی اکبر علیه السلام چیست. از علیامکرمّه حضرت سکینه علیها السلام نقل شده: 🔸 در آن حالت، پدر بزرگوارم را دیدم که چشم‌های مبارکش اطراف خیمه در گردش است، گویا نزدیک است روح از بدنش مفارقت کند. 🕯 صدای سوم: صدای علیامکرمّه حضرت زینب علیها السلام بود، که در آن حال صدا زد: 🔸 «یا حبیب قلباه! وا ثمره فؤاداه!». (۱) (ای محبوب قلبم! آه میوه ی دلم!) ⬅️ بدرقه جان: سیری در زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام، صفحه ۸۷ (۱). المواعظ، شیخ جعفر شوشتری، ص ۱۳۰. 🏷 علیه السلام علیه السلام سلام الله علیها
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🌐 https://www.hawzahnews.com/news/974227 🏷 علیه السلام سلام الله علیها
🤲🏼 اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ زينب کبری سلام الله عليها ☑️ از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل شده است: ▫️ در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه طرف عصر در سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوسل به حضرت ولی عصر (عج) شدم در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: 🔸 «به شیعیان و دوستان ما بگویید خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب که فرج مرا نزدیک گرداند.» ⬅️ شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۲۵۱ 🏷 (س) 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W21