eitaa logo
در مسیر مهدویت
346 دنبال‌کننده
1هزار عکس
376 ویدیو
3 فایل
اینجا محلی است که قصد داریم با هم چند قدمی در مسیر مهدویت و کسب رضایت امام زمان مهربان‌مان💚 -که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند- برداریم.💐 ان شاء الله (کپی مطالب آزاد است) 🔗 @DarMasireMahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ داستانی آموزنده از عالم برزخ آیت الله ناصری: ♦️ یکی از مؤمنین و متقین فوت کرد. 🛌 یکی از بزرگان که دوست او بود، خوابش را دید. 🏯 در عالم رؤیا دید که یک قصر بسیار عالی دارد. 🏰 از این قصر، وارد آن قصر ‌می‌شود. 🌳 🦜 قصر‌هایی تو در تو که چه حیاط‌ها و چه درخت‌ها و چه مرغ‌های خواننده ای دارد! 👑 دید دوست مؤمنش روی تخت با عظمتی نشسته است؛ 🤕 اما خیلی ضعیف و قیافه اش سوخته و لاغر است و خیلی وضع ناراحت کننده ای دارد. پرسید: 🔹 با این عظمت و این دستگاه چرا شما به این حالت هستید؟ ▫️ گفت: 🔸 حالا بنشین؛ معلوم ‌می‌شود. 😱 یک دفعه دید که رنگ از صورت دوست مؤمنش پرید. 🦂 دید یک عقرب بسیار بزرگی وارد شد که از هیبت این عقرب، این مؤمن ‌می‌خواست غش بکند. این مؤمن خودش را از ترس جمع کرد، اما عقرب آمد و از پله‌های تخت بالا رفت. این مؤمن، زبانش را در آورد و آن عقرب به زبان او نیش زد و رفت. این مؤمن هم افتاد پایین و شروع کرد به غلط خوردن. او هم بالا نشسته بود و نگاه ‌می‌کرد و ‌می‌لرزید. مدتی طول کشید و بعد، آن مؤمن، آرام آرام بلند شد و رفت روی تختش نشست. رفیقش پرسید: 🔹 جریان این عقرب چیست؟ ▫️ گفت: 🔸 تمام روزها همین اتفاق ‌می‌افتد. این دستگاه و این قصرها مال من است؛ اما این عذاب هم هست؛ برای اینکه من جلو زبانم را نگرفته بودم و غیبت ‌می‌کردم. حواسم نبود و آبروی مردم را ‌می‌ریختم. تمام اعمالم خوب بود؛ اما زبانم کنترل نداشت. آن قصرها را به سبب اعمالم به من دادند؛ اما این عذاب را هم دارم. ♦️ این است برادر من! انسان باید یک مقداری حواسش را جمع کند. شما که حواستان جمع است؛ این مطالب را برای خودم ‌می‌گویم. تا این نفس خبیثم یک مقدار از خواب بیدار بشود. خودم این مطلب را بشنوم و این مطالب در نفسم اثر بکند. اهل بیت عصمت و طهارت که شوخی نفرمودند، این‌ها که قصه نیست. ⬅️ اپلیکیشن آثار آیت الله ناصری 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W39
🌸 تشرّف حاج ملّا هاشم صلواتی سدهی‌ و نجات از مرگ ♦️ حاج ملّا هاشم صلواتی سدهی می‌فرمود: 🕋 در یکی از سفر‌هایی که به حجّ مشرّف می‌شدم، شبی از قافله عقب ماندم به‌طوری‌که نتوانستم خود را به ایشان برسانم و در آن بیابان (صاحب قضیّه اسم آن‌جا را می‌گفت؛ ولی ناقل فراموش کرده است) گم شدم. اگرچه صدای زنگ قافله را می‌شنیدم؛ ولی قدرت نداشتم که خود را به آنها برسانم. خلاصه در آن شب گرفتار خارهای مغیلان هم شدم. لباسها و کفشهایم پاره و دست و پایم مجروح شد به‌طوری‌که قدرت حرکت نداشتم. با هزار زحمت کنار بوته خاری، دست از حیات شستم و بر زمین نشستم. از بس خون از پاهایم آمده بود، خسته شده بودم و پاهایم حالت خشکیدگی پیدا کرده بودند. از طرفی به‌خاطر عادت داشتن به اذکار و اوراد، مشغول خواندن دعای غریق و سایر ادعیه شدم. 🌙 تا نزدیک اذان صبح که ماه با نور کمی طلوع می‌کند و اندک روشنایی در بیابان ظاهر می‌شود، در همان‌حال بودم. 🐎 در آن حال صدای سمّ اسبی به گوشم خورد و گمان کردم یکی از عربهای بدوی است، که به قصد قتل و اسارت و سرقت اموال بازماندگان قافله آمده است. 😨 از ترس سکوت کردم و در زیر آن بوته خار خود را از سوار مخفی می‌کردم؛ امّا او بالای سرم آمد و به زبان عربی فرمود: 🔸 حاجی قم. 😰 از ترس جواب نمی‌دادم. سرنیزه را به کف پایم گذاشت و به زبان فارسی فرمود: 🔸 هاشم برخیز. ▫️ سرم را بلند نمودم و سلام کردم. ایشان جواب سلام مرا دادند و فرمودند: 🔸 چرا خوابیده‌ای؟ چه ذکری می‌گفتی؟ ▫️ جریان را کاملا برای او شرح دادم. فرمود: 🔸 برخیز تا برویم. ▫️ عرض کردم: 🔹 مولانا، من مانده‌ام و پاهایم به‌قدری از خارها مجروح شده که قدرت بر حرکت ندارم. ▫️ فرمود: 🔸 باکی نیست. زخمهایت هم خوب شده است. ▫️ به سختی حرکت کردم و یکی دو قدم با پای برهنه راه رفتم. فرمودند: 🔸 بیا پشت‌سر من سوار شو. ▫️ چون اسب بلند و زمین هم هموار بود، اظهار عجز نمودم. فرمود: 🔸 پایت را بر روی رکاب و پای من بگذار و سوار شو. ▫️ پا بر رکاب گذاشتم و دستش را گرفتم. از تماس دستش، لذّتی احساس نمودم که دردهای گذشته را فراموش کردم و از عبایش بوی عطری استشمام نمودم که دلم زنده شد؛ امّا خیال کردم که یکی از حجّاج ایرانی می‌باشد که با من رفیق سفر بوده است؛ چون بیشتر صحبت ایشان از خصوصیّات راه و حالات بعضی مسافرین بود. 🌄 در این هنگام آثار طلوع فجر ظاهر شد. فرمود: 🔸 این چراغی که در مقابل مشاهده می‌کنی منزل حاجیان و رفقای شما است. ▫️ اسم صاحب قهوه‌خانه را هم فرمود و ادامه داد که: 🔸 نزدیک قهوه‌خانه آبی است دست و پایت را بشوی و جامه‌ات را از تن بیرون آور و نمازت را بخوان همین‌جا باش تا همراهانت را ببینی. ▫️ پیاده شدم و دست بر زانوهایم گرفتم، تا ببینم آثار خستگی و جراحت باقی است و حالم بهتر شده که در این حال از سوار غافل ماندم. وقتی متوجّه او شدم، اثری از او ندیدم. به قهوه‌خانه آمدم و صاحب آن را به اسم صدا کردم. آن مرد تعجّب کرد! من شرح جریان را برای او گفتم. او متأثّر شد و بسیار گریه کرد و خدمتهای زیادی نسبت به من انجام داد. وقتی جامه‌ام را بیرون آوردم، خون بسیاری داشت؛ امّا زخمی باقی نمانده بود فقط در جای آنها پوست سفیدی مثل زخم خوب شده، مانده بود. 🏜 عصر فردا، کاروان حجّاج به آن‌جا رسید. همین‌که همراهان مرا دیدند، از زنده بودن من بسیار تعجّب کردند و گفتند: 🔹 ما همه یقین کردیم که در این بیابانها مانده‌ای و به دست عربهای بدوی کشته شده‌ای. ▫️ در این هنگام قهوه‌چی، داستان آمدن مرا برای ایشان نقل کرد. وقتی آنها قصّه رسیدنم را شنیدند، توجّهشان به حضرت بقیّه اللّه روحی فداه زیاد شد. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، ص: ۱۲۷ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W40
⭕️ «الآن یک وجب از زمین، از ظلم و جور خالی نیست» آیت الله بهجت (ره): ❇️ از آقای کرمانشاهی که آقای جلیلی بود درباره ی وقت ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف سؤال شد. ایشان فرمودند: 📜 «و اللّه‌ُ الْهادِی، وَ اللّه‌ُ الْکَرِیمُ. بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا...» 📃 خداوند، خود هدایتگر و کریم است، بعد از آن که زمین از ظلم و جور پر گردد... ❇️ ما نمی‌توانیم تعیین و تحدید (مشخص کردن حد و اندازه) کنیم که در «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا»(۱) چه مرتبه از ظلم و جور منظور است، ولی ظاهر این است که وقتی «ظلم فراگیر و پر» شد، دیگر کار تمام است و آن حضرت ظهور می‌کنند، زیرا نفرمودند: 📜 «مُلِئَتْ وَ بَقِیَتْ عَلی ما مُلِئَتْ»؛ 📃 پر شود و بر آن حالت باقی بماند بلکه فرمودند: 📜 «مُلِئَتْ» 📃 (پر شود) و این امر یعنی «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا» در این زمانه مستقر شده است (اتفاق افتاده است)، به طوری که 💡 الآن یک وجب از زمین، از ظلم و جور خالی نیست. ✳️ ولی ما نمیتوانیم تحدید و مشخص کنیم که مقصود چه مرتبه‌ای از مُلِئَتْ منظور است؛ زیرا تمام خصوصیّات وقت ظهور تعیین نشده است، و همه‌ی علامت‌هایی که برای ظهور تعیین کرده‌اند واقع نشده است، از این جا معلوم میشود که آن مرتبه از «مُلِئَتْ» هنوز تحقّق پیدا نکرده است. ⚠️ واقعا ما مسلمانها، هنوز پیغمبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از دنیا نرفته، چه به سر خودمان آوردیم! آن هنگام که آن حضرت دستور فرمود: ✅ دوات و کاغذ بیاورید، تا وصیّت کنم ▫️ و بزرگان ما (مقصود بزرگان اهل سنت است.) گفتند: 📜 «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَهْجُرُ!»(۲) 📃 این مرد هذیان ‌می‌گوید! ⬅️ در محضر بهجت، جلد دوم، نکته ۲۲۶ (۱): ر.ک: تأویل الآیات، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۱۰؛ و... (۲): ر.ک: الغدیر، ج ۵، ص ۳۴۰؛ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۴۲؛ و ... 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W40
در مسیر مهدویت
⭕️ ندا و فریاد به نام حضرت مهدی علیه السّلام‌ (پس از ظهور حضرت مهدی (عج) و بیعت یارانشان با ایشان)
⭕️ فرو رفتن در بیابان (از علایم حتمی ظهور) (پست اول) 👺 سفیانی که از ظهور حضرت مهدی علیه السّلام خبردار شده است، سپاهی را به سوی حجاز گسیل می‌دارد. آنها روز دوازدهم محرم به مدینه می‌رسند. فرمانده این سپاه از قبیله کلب است که به او خزیمه می‌گویند. چشم چپش نابیناست و روی مردمک چشمش پرده ضخیمی وجود دارد. در مدینه به خانه ابی الحسن اموی ساکن می‌شود. 🩸 سپاه اموی سه روز در مدینه می‌مانند و آن شهر را غارت می‌کنند و کشتارگاه‌‌هایی برپا کرده و خون اهالی آنجا را بر زمین می‌ریزند و مردان را کشته و زنان و دختران را اسیر می‌کنند؛ منبر رسول اللّه، صلّی اللّه علیه و آله، را خرد کرده و قبر شریفشان را منهدم می‌کنند. حیوانات و مرکبهای آنها در مسجد مبارک پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله، سرگین می‌اندازند!!! 🗡 پس از آن سپاه سفیانی از مدینه به قصد جنگیدن با تازه‌واردان مکه و به هم آوردن سر و ته جریان نوظهور حضرت مهدی علیه السّلام خارج می‌شود به خاطر شدت و نحوه تخریب این‌ سپاه احادیث ما آن را به سیل تشبیه کرده‌اند (۱). این سپاه در میانه راه به بیابان بیداء که بین مکه و مدینه واقع شده است می‌رسند (۲). 🌔 لشکریان شب پانزدهم محرم، به این منطقه می‌رسند و شب را در آنجا بیتوته می‌کنند. خداوند متعال به جبرئیل علیه السّلام فرمان داده و او هم فریادی از سر خشم و غضب بر آنها می‌کشد که ای بیداء (بیابان)! این جمعیت ستمگر را در خود فرو بر. زمین هم آنها را با تمام سلاحهایشان می‌بلعد که تنها دو نفر که از قبیله جهینه هستند و ملقب به بشیر و نذیر می‌شوند، نجات می‌یابند ولی در عین‌حال جبرئیل علیه السّلام بر صورت آنها چنان سیلی می‌زند که چهره هردو به عقب برمی‌گردد. ❇️ بشیر به دستور جبرئیل به خدمت حضرت مهدی علیه السّلام رفته و خبر هلاکت لشکر سفیانی را به ایشان می‌دهد و سپس به دست آن حضرت توبه می‌کند و حضرت هم مرحمت کرده و او را به حالت اولش برمی‌گردانند. ✳️ نذیر هم برای انذار و برحذر داشتن سفیانی، به شام می‌رود و او را هم از این جریان خبردار می‌کند و پس از آن خود می‌میرد. 🕋 مکه پس از این جریان امنیت خویش را باز می‌یابد و احدی از پادشاهان و فرمانروایان جرأت نمی‌کند که به قصد جنگیدن با این جمعیت تازه وارد مکه، بدانجا رو کند و هرکدام هم که راه افتاده بودند برمی‌گردند که مبادا آنها هم دچار چنین سرنوشتی بشوند. ❇️ امام علیه السّلام هم که به مرتب کردن و آموزش سپاه ده هزار نفری خویش در مکه مشغول بوده‌اند، آنها را رو به مدینه حرکت می‌دهند تا این‌که به محلی که‌ سپاه سفیانی فرو رفته بودند، می‌رسند و به یاوران خویش آن قطعه را نشان می‌دهند. ☠ سفیانی که بخشی از سپاهش در بیابانهای حجاز فرو رفته‌اند و بخشی دیگر هم در عراق از لشکریان سید خراسانی و یمانی شکست جدی خورده‌اند، سعی می‌کند که در منطقه شام تا آنجا که می‌تواند، تجدید قوا کرده و جنگ خونباری را از دمشق تا قدس به پا کند (۳). (ادامه دارد) ⬅️ شش ماه پایانی، صفحات ۱۹۰ تا ۲۰۰ (۱). بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۳. (۲). ۱۲ میلی کوههای منطقه ذات الجیش دشت پهناور سفیدرنگی نزدیک منطقه بدر کبری است. (۳). این جنگ بزرگ‌ترین و جدی‌ترین جنگی است که حضرت پس از ظهور خویش با دشمنانشان خواهند داشت. پس از جریانات مفصلی که طی آن پیش می‌آید، بر ظالمان پیروز گشته و با رفع و دفع شر آنها از سر جهانیان، عدالت را بر تمام زمین حاکم می‌کنند و همه مخلوقات را از برکات وجودی خویش، بهره‌مند می‌سازند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به کتاب‌هایی مانند تاریخ ما بعد الظهور نوشته آیت اللّه سیّد محمد صادق صدر و عصر ظهور نوشته حجه الاسلام علی کورانی، مراجعه فرمایید. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W40
🌸 امام مهدی(عج): 📃 من آن کسی هستم که در آخر زمان با این شمشیر - ذوالفقار - ظهور و خروج می‌کنم و زمین را پر از عدل و داد می‌نمایم همان گونه که پر از ظلم و جور شده است. 📜 انَا الَّذی اخْرُجُ بِهذَا السَیْفِ فَامْلاَالاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. ⬅️ بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۹، س ۱۴، و ج ۵۵، ص ۴۱. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W40
⭕️ به خدمت شما هم ‌می‌رسم! آیت الله بهجت(ره): ▫️ آقای مرعشی رحمه اللّه (۱) فرمود: 🚨 زمان رضا شاه پهلوی در قم، پاسبانی در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه علیهاالسّلام در صفوف نماز جماعت زن‌ها را ضرب و شتم و ایذا (آزار) ‌می‌نمود که چرا محجّبه هستند؟! عِرْقِ دینی و مذهبی من باعث شد که یک سیلی محکم به صورت او زدم، برگشت به من گفت: 👿 خدمت شما هم ‌می‌رسم. ❇️ رفت تا به خدمتشان برسد! ⬅️ در محضر بهجت، جلد اول، نکته ۶۰ (۱): آیت اللّه سیّد شهاب الدّین محمّد حسین بن محمود حسینی تبریزی مرعشی نجفی رحمه اللّه 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W40
⭕️ تشرّف حسین مدلّل‌ و شفا گرفتن او ♦️ سیّد جلیل علی بن عبد الحمید نیلی می‌فرماید: شخصی، که مورد اطمینان من می‌باشد، قضیّه‌ای را نقل کرد که نزد بیشتر اهل نجف اشرف مشهور است. او می‌گفت: ▫️ خانه‌ای که من الآن (سال ۷۸۹ هجری) در آن ساکنم، ملک مردی از اهل خیر و صلاح بود که به او حسین مدلّل می‌گفتند. این منزل از سمت غربی و شمالی به قبر مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام و به دیوار صحن مقدّس متّصل است. حسین صاحب عیال و فرزند بود که مبتلا به فلج شد؛ به‌طوری‌که قدرت ایستادن نداشت؛ لذا عیال و اطفالش در وقت حاجت او را حمل می‌کردند. از طرفی به‌خاطر طول کشیدن مدّت مرض، خود و خانواده‌اش در شدّت و فشار افتادند و به فقر و تنگدستی مبتلا و محتاج خلق شده بودند. سال ۷۲۰، یک شب، بعد از آن‌که ربع شب گذشته بود، پسر و عیال او از خواب بیدار شدند، دیدند که از خانه و بام نور می‌درخشد، به‌طوری‌که چشم را خیره می‌کند. از حسین پرسیدند: 🔸 چه ‌خبر است؟ ▫️ گفت: 🔹 امام زمان علیه السّلام نزد من تشریف آوردند و فرمودند: 🔶 برخیز ای حسین. ▪️ عرض کردم: 🔹 آقاجان من نمی‌توانم برخیزم. ▪️ دست مرا گرفت و از جا بلند کرد. همان‌لحظه مرض من از بین رفت و خوب شدم. ایشان به من فرمود: 🔶 این ساباط (طاقهای قدیمی را ساباط می‌گویند) راه من است که از این راه به زیارت جدّم می‌روم. درب آن را هر شب ببند. ▪️ عرض کردم: 🔹 شنیدم و اطاعت کردم، مولای من. ▪️ سپس آن حضرت برخاسته و به زیارت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام رفتند. ▫️ بعد از این قضیّه، آن ساباط، به ساباط حسین مدلّل مشهور شد. و مردم برای آن نذرها می‌کنند و به برکت حضرت ولیّ‌عصر ارواحنا فداه به مراد خود می‌رسند. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه: ۹۶ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W41
🏝 جزیره خضرا کجاست؟ در مثلث برمودا؟ ✳️ سؤال از آیت الله بهجت (ره): 🔹 اخیرا کتابی نوشته شده درباره‌ی مثلّث برمودا که مؤلف در آن سعی کرده که اثبات کند جزیره خضرائی که در روایت دارد که در آن جا با امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ملاقات حاصل شده، (۱) همان مثلّث برمودا است. آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره ی برمودا همان جزیره ی خضراء است؟ ✅ جواب: 🔸 "امام عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. ❤️ قلب مؤمن جزیره ی خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا ‌می‌گذارد. 🍂 قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. 💖 قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف آن جا هست. " ⬅️ در محضر بهجت، جلد دوم، نکته ۲۶۴ (۱): ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W41
در مسیر مهدویت
⭕️ فرو رفتن در بیابان (از علایم حتمی ظهور) (پست اول) 👺 سفیانی که از ظهور حضرت مهدی علیه السّلام خب
⭕️ فرو رفتن در بیابان (از علایم حتمی ظهور) (پست دوم) در پست قبلی حوادث ظهور، یکی از علائم قطعی ظهور که فرو رفتن بخشی از سپاه سفیانی در بیابانی بین مکه و مدینه بود را بیان کردیم. احادیثی که به سرنوشت این سپاه سیل‌آسای سفیانی پیش از رسیدن به مکه اشاره می‌کنند، از این قرار است: ✅ امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: 📃 《[ظهور] حضرت مهدی علیه السّلام پنج نشانه [حتمی‌] دارد: سفیانی، یمانی، صیحه آسمانی و شهادت نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان(۴).》 و در جای دیگری آن حضرت این فرو رفتن در بیابان را صراحتا از علایم حتمی ظهور برمی‌شمرند (۵). ✅ اصبغ بن نباته از حضرت علی علیه السّلام روایت می‌کند که فرمودند: 📃 《... و شورش سفیانی با پرچمی قرمز رنگ، به فرماندهی مردی از قبیله کلب است و دوازده هزار نفر از سپاهیانش رو به مکه و مدینه می‌کنند که فرمانده آنها مردی از بنی امیه است که به او خزیمه می‌گویند که چشم چپش نابیناست و سفیدی ضخیمی روی مردمک چشمش را پوشانده است. خود را شبیه مردان می‌کند پرچم خویش را برنمی‌گرداند تا این‌که در مدینه در خانه شخصی به نام ابو الحسن اموی منزل کند. و گردانی را به دنبال مردی از خاندان‌ پیامبر، صلّی اللّه علیه و آله، که شیعیان به دور او جمع شده‌اند می‌فرستد؛ سپاهیان به فرماندهی مردی غطفانی رو به مکه می‌کنند در میانه راه به بیابان سفیدی که می‌رسند در کام زمین فرو می‌روند و جز دو نفر که بناست نشانه (و عبرتی) برای دیگران باشند، کسی باقی نمی‌ماند که خداوند صورت آنها را به پشت برگردانده است.(۶)》 ✅ آری به تعبیر امام صادق علیه السّلام (۷) به خوبی می‌توان در آن روز، تأویل این آیات را مشاهده کرد که: 📜 《 وَ لَوْ تَری‌ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ* وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ* وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فِی شَکٍّ مُرِیبٍ.(۸) 📃 اگر ببینی هنگامی که دچار وحشت شده‌اند و دیگر کسی رها نمی‌شود و از مکانی نزدیک گرفتار می‌شوند و می‌گویند: به رسول ایمان آورده‌ایم. چگونه می‌توانند از جایگاهی دور نجات یابند؟ در حالی‌که از پیش کافر شده‌اند و به گمان خویش به او تهمت می‌زدند. میان آنها و خواسته‌هایشان فاصله انداخته می‌شود چنان‌که پیشتر در مورد همانندان آنها انجام یافت که به راستی در تردید بهت‌آوری به سر می‌بردند. و این آیه (۹): 📜 یا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی‌ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (۱۰). 📃 ای کسانی که به آنها کتاب داده شده است (ای اهل کتاب)! به آنچه که نازل کرده‌ایم و کتاب شما را هم تصدیق می‌کند، آنچه است که نزد شماست ایمان بیاورید پیش از آن‌که به صورت‌‌هایی بزنیم و آنها را به پشت سرشان برگردانیم یا همچنان‌که اصحاب سبت را لعنت کردیم، شما را هم لعنت کنیم و فرمان خدا شدنی است. (ادامه دارد) ⬅️ شش ماه پایانی، صفحات ۱۹۰ تا ۲۰۰ (۴). الغیبه نعمانی، ص ۱۶۹؛ و ... (۵). الغیبه نعمانی، ص ۱۷۲؛ و ... (۶). بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۳؛ و ‌... (۷). کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۵؛ و ... (۸). سوره سبأ (۳۴)، آیه‌های ۵۴- ۵۱. (۹). الغیبه نعمانی، ص ۱۵۰؛ و ... (۱۰). سوره نساء (۴). آیه ۴۷. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W41
⭕️ فرو رفتن در بیابان (از علایم حتمی ظهور) (پست سوم) ✅ امام ششم علیه السّلام در جای دیگر فرمودند: 📃 سفیانی لشکری را به مدینه گسیل می‌دارد تا آنجا را خراب و قبر مطهر [حضرت رسول، صلّی اللّه علیه و آله،] را منهدم کنند و استران و چهارپایان آنها در مسجد النبی، صلّی اللّه علیه و آله، سرگین می‌اندازند (۱۱). ✅ حدیفه بن یمان از وجود مقدس پیامبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله، نقل می‌کنند: 📃 ... سپاه دوم وارد مدینه می‌شود و سه شبانه‌روز آنجا را تاراج می‌کنند. سپس به قصد مکه از آن شهر خارج می‌شوند تا این‌که به بیابان (بیداء) می‌رسند. خداوند متعال جبرئیل را می‌فرستد و به او می‌گوید برو آنها را محو کن. او هم ضربه‌ای با پایش زده و خداوند متعال آنها را در زمین فرو می‌برد. جز دو نفر از آنها نجات نمی‌یابد که هردو از قبیله جهینه هستند و برای همین گفته‌اند: «خبر یقینی و مسلم نزد جهینه‌ای‌هاست». و سپس حضرت، آیه 📜 وَ لَوْ تَری‌ إِذْ فَزِعُوا.. (۱۲) را تلاوت کردند.(۱۳) ✅ جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است: 📃 ... سفیانی، سپاهی را به مدینه می‌فرستد که حضرت مهدی علیه السّلام [به‌ ناچار] از آنجا دور شده و به مکه می‌روند. به سپاهیان سفیانی خبر می‌رسد که ایشان به مکه رفته‌اند. او هم سپاهی به دنبال ایشان می‌فرستد؛ آنها به آن حضرت نمی‌رسند تا این‌که ایشان همانند حضرت موسی علیه السّلام ترسناک از تعقیب‌کنندگانشان وارد مکه می‌شوند. (۱۴) فرمانده سپاه سفیانی وارد بیداء (بیابان) می‌شوند. منادی هم از آسمان ندا می‌دهد که ای بیداء! آنها را در کام گیر و بیابان هم آنها را در خود فرو می‌برد.(۱۵) ✅ آن حضرت، در حدیث دیگری فرمودند: 📃 《... سفیانی، از نسل ابو سفیان بن حرب است. سپاهی را به سوی ایشان می‌فرستد که در سرزمین بیداء در شبی مهتابی که قرص ماه کامل است، بیتوته می‌کنند. چوپانی از آنجا عبور می‌کند و با خود می‌گوید: 🔹 بیچاره مردم مکه که اینها چه بر سرشان خواهند آورد. می‌رود و برمی‌گردد و آنها را نمی‌بیند می‌گوید: 🔹 سبحان اللّه! یعنی در یک لحظه کوچ کردند [و از اینجا رفتند]؟! به منزلگاه آنها که می‌رسد لباسی را می‌بیند که بخشی از آن در زمین فرو رفته و بخشی دیگر آن بیرون‌ است؛ سعی می‌کند که آن را درآورد ولی نمی‌تواند و می‌فهمد که در زمین فرو رفته‌اند.(۱۶)》 (ادامه دارد) ⬅️ شش ماه پایانی، صفحات ۱۹۰ تا ۲۰۰ (۱۱). الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۶ و ... (۱۲). سوره سبأ (۳۴)، آیه ۵۱. (۱۳). بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۷ و ... (۱۴). سوره قصص (۲۸)، آیه‌های ۲۱ و ۱۸. (۱۵). الغیبه نعمانی، ص ۱۸۸ و ... (۱۶). بشاره الاسلام، ص ۱۸۴ و ... 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W41r1
⭕️ فرو رفتن در بیابان (از علایم حتمی ظهور) (پست چهارم) ✅ امیر المؤمنین علیه السّلام در این رابطه فرمودند: 📃 ... و امّا سپاه مدینه، وقتی به میانه راه به بیداء می‌رسند، جبرئیل فریاد عظیمی بر سر آنها می‌زند. همگی از بین رفته و خداوند آنها را به کام زمین می‌فرستد. باقی‌مانده سپاه دو نفرند: یکی بشیر و دیگری نذیر. جبرئیل بر سر آنها هم داد می‌کشد و خداوند چهره‌هایشان را به پشت سر برمی‌گرداند. نذیر به نزد سفیانی می‌رود و او را از آنچه اتفاق افتاده باخبر می‌کند.(۱۷) ✅ مفضل بن عمر هم از امام صادق علیه السّلام نقل کرده است که فرمودند: 📃 《... سپس آن‌که چهره‌اش وارونه شده و به پشت سرش چرخیده رو به سوی حضرت مهدی علیه السّلام کرده و در مقابل ایشان می‌ایستد و می‌گوید: 🔹 سرورم! من بشیرم. یکی از ملایکه خداوند مرا امر کرد که به شما بپیوندم و شما را به از بین رفتن سپاه سفیانی، بشارت دهم. ▫️ حضرت می‌گویند: 🔸 جریان تو و برادرت چیست؟ ▫️ آن مرد می‌گوید: 🔹 هر دو در سپاه سفیانی بودیم، از دمشق تا زوراء (بغداد) به هرجا رسیدیم آنجا را خراب و با خاک یکسان کردیم. کوفه و مدینه را هم خراب کردیم. منبر را شکستیم و [چنان حریم‌شکنی کردیم که‌] چهارپایان [ما] در مسجد النبی، صلّی اللّه علیه و آله، مدفوع خود را ریختند و سپس از آنجا خارج شدیم.. . می‌خواستیم کعبه را هم خراب کرده و اهالی مکه را از بین ببریم. وقتی به بیداء رسیدیم، در آنجا منزل کردیم. یک نفر فریاد کشید: 🔶 ای بیداء! این قوم ستمگر را فرو بر! 🔹 به دنبال آن زمین شکافته شد و تمام سپاه را بلعید. غیر از من و برادرم، حتی یک افسار شتر هم [از آن سپاه و سپاهیان‌] روی زمین باقی نماند! سپس آن ملائکه به سراغ ما آمد و بر چهره‌هایمان زد و این‌طور شد که می‌بینید.(۱۸) به برادرم گفت: 🔶 وای بر تو ای نذیر! به سوی سفیانی ملعون در دمشق برو و او را با [اعلام‌] ظهور حضرت مهدی آل محمد، صلّی اللّه علیه و آله، انذار کن و به او بفهمان که سپاهش را خداوند در بیداء از بین برد. به من هم گفت: 🔶 به مهدی علیه السّلام در مکه بپیوند و او را به نابودی ستمگران بشارت ده. به دستش توبه کن که او قبول می‌کند. ▫️ [پس از این سخنان بشیر در مقابل حضرت اظهار ندامت و پشیمانی کرده و توبه می‌نماید]، حضرت هم دستش را به چهره‌اش می‌کشد و آن را به حالت اولیه‌اش باز می‌گرداند و [بشیر هم‌] با ایشان بیعت می‌کند و همراهشان می‌شود (۱۹).》 ✅ امام پنجم علیه السّلام هم فرمودند: 📃 《ایشان [از مکه‌] خارج می‌شوند تا این‌که به بیداء می‌رسند [حضرت مهدی علیه السّلام رو به سپاهیان خویش کرده و] می‌گویند: 🔸 اینجا موقعیتی است که آن جمعیت را زمین بلعید و این همان آیه قرآن است که می‌فرماید: 📜 أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ (۲۰) (۲۱) 📃 «آیا آنها از روی مکر، بدیها را انجام دادند در امان هستند از اینکه به فرمان خداوند آنها را فرو برد و یا عذابی از آنجا که نمی‌دانند به سوی آنها بیاید و یا آنها را در حال رفت‌ و آمدشان بگیرد چنان‌که نتوانند بگریزند».》 ⬅️ شش ماه پایانی، صفحات ۱۹۰ تا ۲۰۰ (۱۷). الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۹۸ و ... (۱۸). بشاره الاسلام، ص ۲۷۰ و ... (۱۹). شاید این سؤال پیش بیاید که چرا نذیر که به نزد سفیانی می‌رود، بلافاصله می‌میرد ولی بشیر توفیق توبه کردن را یافته و به حالت اولش برگشته و زنده می‌ماند. که در جواب باید گفت: آن‌گونه که از آیات، روایات و کتب اخلاقی برمی‌آید، برخی از فضایل اخلاقی هستند که ثواب‌ها و آثار قابل توجهی دارند به طوری که این آثار حقیقتا متحیرکننده است. بارزترین این موارد را طی سه جریانی که حضرت موسی، علیه السّلام، با حضرت خضر نبی، علیه السّلام، داشته‌اند (این جریان مفصلا طی آیات ۶۴ تا ۸۲ سوره کهف (۱۸) آمده است). می‌توان مشاهده کرد که به خاطر سلامت معنوی پدر و مادر صالح، فرزند ناصالح کشته می‌شود و یا برای احترام پدر صالح، دیوار خرابه‌ای را که در حال فرو ریختن بوده است، را بازسازی می‌کنند تا فرزندانش به جبران زندگی صالحانه‌اش، راحت زندگی کنند و یا روایاتی که در این باب به وفور می‌توان یافت. به عبارت دیگر، برای فهم بهتر این‌که چرا یکی نذیر می‌شود و به نزد سفیانی رفته و پس از اعلام خبر، هلاک می‌گردد و دیگری بشیر و سرنوشتی کاملا به عکس رفیقش می‌یابد. باید به سابقه خود آن دو و آباء و اجدادشان مراجعه کرد و دید که بشیر از قبل چه توشه‌ای برای خود اندوخته بوده و نذیر با کدام عمل، آینده خود را خراب کرده است که به ظاهر در روایات صحبتی از این موضوع نشده باشد. (م.) (۲۰). سوره نحل (۱۶)، آیه‌های ۴۵ و ۴۶. (۲۱). بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۴ و ... 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S1W41r2
امام جعفر صادق (علیه‌السلام): 🌸 هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیّت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. 📜 مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه. ⬅️ بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W41
🌸 امام رئوف علامه طباطبایی (ره): ❇️ همه امامان (علیهم السلام) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا(ع) محسوس است. ❤️ همه امامان معصوم (علیهم السلام) رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا(ع) ظاهر است. 🌠 انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) می‌شود، مشاهده می‌کند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت می‌بارد. 🌅 جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد. ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی‌رویم. 🕌 طبیب برای چه مطب باز می‌کند؟ برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد (علیهم السلام) است. امام رضا(ع) طبیب الأطباء است. 💚 من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می‌بوسند، غبطه می‌خورم. ... اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می‌بوسیدم. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W41
🌸 تشرّف مردی سبزی‌فروش در مسجد سهله‌ (پست اول) ♦️ سیّد محمّد بن سیّد حیدر کاظمینی رحمه اللّه فرمود: ▪️ زمانی که در نجف اشرف برای تحصیل علوم دینی ساکن بودم (حدود سال ۱۲۷۵) می‌شنیدم عدّه‌ای از علماء و متدیّنین می‌گفتند: 🔹 مردی که شغلش سبزی‌فروشی است حضرت ولیّ‌عصر علیه السّلام را زیارت کرده است. ▪️ جویا شدم که آن شخص را بشناسم و بالاخره ایشان را شناختم دیدم مرد صالح و متدیّنی است. دوست داشتم با او در مکان خلوتی نشسته و کیفیّت جریان را برایم بگوید؛ لذا مقدّمات دوستی با او را پیش گرفتم و بسیاری از اوقات که به او می‌رسیدم، سلام می‌کردم و از اجناسی که می‌فروخت، می‌خریدم. بالاخره میان من و او رشته مودّت و رفاقت پیدا شد و همه این کارها برای شنیدن قضیّه از زبان خودش بود تا آن‌که اتّفاقا شب چهارشنبه‌ای برای خواندن نماز معروف به نماز استجاره، به مسجد سهله مشرّف شدم. وقتی رسیدم آن سبزی‌فروش را دیدم که ایستاده است. فرصت را غنیمت شمرده، از او خواهش کردم که امشب را نزد من بگذراند. او هم با من بود تا وقتی‌که از اعمال مسجد فارغ شدیم بعد هم طبق معمول آن زمان به مسجد اعظم (مسجد کوفه) رفتیم؛ زیرا آن‌وقتها به‌خاطر نبودن بناهای فعلی و آب و خادم، در مسجد سهله جای اقامتی نبود. 🕌 وقتی به مسجد رسیدیم و بعضی از اعمال آن را انجام دادیم، در منزل مستقر شدیم. این‌جا من از او قضیّه تشرّفش را پرسیدم و خواهش کردم که قصّه خود را به تفصیل بگوید. او گفت: ▫️ من از اهل معرفت و دیانت زیاد می‌شنیدم که هرکس بر عمل استجاره در مسجد سهله مداومت داشته باشد و چهل شب چهارشنبه پی‌درپی به نیّت دیدن امام‌عصر علیه السّلام این کار را انجام دهد، به این امر مهمّ موفّق می‌شود و شنیده بودم که این موضوع زیاد اتّفاق افتاده است؛ لذا مشتاق شدم و قصد کردم مداومت بر عمل استجاره را در هر شب چهارشنبه داشته باشم. هیچ‌چیز مرا از انجام این کار مانع نمی‌شد؛ نه شدّت گرما و سرما و باران و نه غیر آن؛ تا این‌که نزدیک یک سال گذشت و من همیشه طبق معمول در مسجد کوفه بیتوته می‌کردم. تا این‌که عصر سه‌شنبه‌ای طبق عادتی که داشتم، از نجف اشرف پیاده خارج شدم. 🌧 فصل زمستان بود ابرها متراکم و کم‌کم باران می‌بارید مطمئن بودم که مردم طبق معمول به آن‌جا خواهند آمد. ⚡️ غروب آفتاب به مسجد رسیدم تاریکی سخت همه‌جا را در خود گرفته بود رعد و برق زیادی می‌زد به همین‌جهت ترس زیادی بر من مستولی شد و از تنهایی وحشت کردم زیرا در مسجد احدی را ندیدم حتّی خادم مقرری که شبهای چهارشنبه به آن‌جا می‌آمد، آن شب نبود. خیلی متوحّش شدم با خود گفتم: 🔹 سزاوار است که نماز مغرب و عشاء را بخوانم و عمل استجاره را انجام بدهم. ▫️ و با عجله به مسجد کوفه مشرّف شوم با این وعده خود را آرام کردم؛ لذا برخاستم و نماز مغرب را خواندم و بعد هم عمل استجاره را بجا آوردم. در این بین متوجّه مقام شریف که معروف به مقام صاحب الزّمان علیه السّلام است شدم (سابقا آن‌جا را برای نماز قرار داده بودند) دیدم در آن‌جا روشنی کاملی هست و صدای قرائت نمازگزاری به گوش می‌رسد. آرام و مطمئن شدم و دلم شاد و کمال اطمینان را پیدا کردم تصوّر کردم در آن مکان شریف بعضی از زوّار هستند که من هنگام داخل شدن متوجّه آنها نشده‌ام. عمل استجاره را با اطمینان‌ خاطر تمام کردم. آنگاه متوجّه مقام شریف شده، داخل شدم. در آن‌جا روشنایی عظیمی را دیدم؛ امّا چشمم به چراغ یا شمعی نیفتاد با این حال از تفکّر در این مطلب غافل بودم. (ادامه دارد) 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W42
🌸 تشرّف مردی سبزی‌فروش در مسجد سهله‌ (پست دوم) ▫️ ... در آن‌جا سیّد جلیل و با جلالتی به هیئت اهل علم بود که ایستاده و نماز می‌خواند. دلم‌ به سوی او مایل شد گمان کردم زائر و غریب است؛ زیرا وقتی در او تأمّل کردم، اجمالا فهمیدم از اهل نجف اشرف نیست. به‌هرحال من هم شروع به خواندن زیارت امام‌عصر علیه السّلام که از وظایف آن مقام مقدّس است کردم و بعد هم نماز زیارت را خواندم. وقتی فارغ شدم، با خود گفتم: 🔹 از ایشان خواهش می‌کنم که باهم به مسجد کوفه برویم؛ ▫️ امّا بزرگی و هیبت او مانع شد. در همان‌جا من به خارج مقام نگاه می‌کردم و می‌دیدم که چه ظلمتی همه‌جا را فراگرفته است ⛈ و صدای رعد و برق و باران را می‌شنیدم؛ امّا متوجّه مطلب نمی‌شدم. در این‌جا آن سیّد متوجّه من شد و به مهربانی و تبسّم فرمود: 🔸 می‌خواهی به مسجد کوفه برویم؟ ▫️ گفتم: 🔹 آری ای سیّد من؛ چون معمول ما اهل نجف اشرف این است که وقتی از اعمال مسجد سهله فارغ شدیم به مسجد کوفه می‌رویم. ▫️ بعد از اعمال مسجد با آن جناب خارج شدیم. من به وجودش مسرور و به حسن صحبتش خرسند بودم. هوا روشن و معتدل و زمین خشک بود به‌طوری‌که چیزی به پا نمی‌چسبید ⛈ در عین حال من از باران و تاریکی و رعد و برقی که می‌دیدم، غافل بودم تا به در مسجد رسیدیم و حضرت روحی فداه همراهم بودند و به‌خاطر مصاحبت با آن جناب در نهایت سرور و امنیّت بودم؛ چون نه تاریکی و نه بارانی داشتیم. درب بیرون مسجد را زدم. خادم گفت: 🔹 کیست در را می‌کوبد؟ ▫️ گفتم: 🔸 در را باز کن. ▫️ گفت: 🔹 در این تاریکی و شدّت باران از کجا می‌آیی؟ ▫️ گفتم: 🔸 از مسجد سهله. ▫️ در را باز کرد. من به طرف آن سیّد برگشتم؛ امّا با کمال تعجّب او را ندیدم این‌جا بود که متوجّه شدم دنیا در نهایت تاریکی است و باران به شدّت بر ما می‌بارد. فریاد زدم: 🔸 یا سیّدنا و مولانا بفرمایید در باز شد. ▫️ همین‌طور برمی‌گشتم و فریاد می‌زدم؛ امّا اصلا اثری از آن جناب ندیدم. 💨🌧 عجیب آن‌که در همان زمان کمی که آن‌جا ایستاده بودم، سرما و باران مرا اذیّت کرد. 🕌 داخل مسجد شدم و از حال غفلت بیدار شدم؛ چون گویا در خواب بوده باشم. این‌جا به سرزنش خود مشغول شدم و از این‌که آن دلائل را دیده‌ام؛ ولی متوجّه نشده‌ام، ناراحت بودم. بعد هم به یاد معجزات او افتادم از قبیل: ❇️ روشنایی عظیم در مقام شریف با آن‌که چراغی در آن‌جا نبود و اگر هم بود، این‌طور روشن نمی‌شد؛ ❇️ نامیدن آن سیّد جلیل مرا به اسم خودم با آن‌که او را نمی‌شناختم و تابه‌حال ندیده بودم. ❇️ و به‌خاطر آوردم که در مقام، وقتی به فضای مسجد نظر می‌کردم تاریکی زیادی می‌دیدم و صدای رعد وبرق و باران را می‌شنیدم؛ ولی وقتی به همراه آن جناب بیرون آمده و راه می‌رفتیم در روشنایی بودیم و طوری بود که زیر پای خود را می‌دیدم. زمین خشک بود و هوا ملایم، تا به در مسجد رسیدیم و از وقتی‌که ایشان تشریف بردند، تاریکی و سردی هوا و بارش باران را احساس کرده‌ام و غیر اینها چیزهای دیگری که باعث شد یقین کنم آن جناب همان است که من عمل استجاره را برای مشاهده جمالش انجام می‌داده‌ام و گرما و سرما را در راه حضرتش متحمّل می‌شدم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۱۵۱ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S4W42r1
🚨 چرا دستش را بسته ایم و خانه نشینش کرده ایم؟ 🔰 آیت الله بهجت(ره): ❇️ عِرق ایمانی ما کجا و منزلت ایمانی امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف کجا، اگر ما در نزد او کافر به حساب نیاییم! ⚠️ چرا دستش را بسته ایم و خانه نشینش کرده ایم و اجازه نمی‌دهیم خود را نشان دهد؟! آن آقا گفت: 🔸 چرا برای تعجیل فرج دعا ‌می‌کنید؟ آیا ‌می‌خواهید بیاید و او را هم بکشید؟! برای این که مزاحم خط و مرام و حکومت و حاکمیّت شما خواهد بود. ✅ آنان که سایر ائمه علیهم السّلام را کشتند دیوانه که نبودند، بلکه سبب آن بی دینی بود، آیا الآن دیگر آنطور نیست؟! ✳️ مشایخ اسلام گفتند: 🔹 تعیین خلیفه لازم نیست. ▫️ یعنی نعوذُ باللّه! رسول خدا (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) بیخود ‌می‌گوید؛ و با این وسیله دهانش را بستند و نگذاشتند چیزی بگوید، بعد گفتند: «إِنَّ رَسُولَ اللّه‌ِ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم مَضی وَ لَمْ یَسْتَخْلِفْ.» 📃 رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از دنیا رفت و خلیفه تعیین ننمود.(۱) ⬅️ در محضر بهجت، جلد دوم، نکته ۳۰۸ (۱): کافی، ج ۸، ص ۲۹. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W42
هدایت شده از در مسیر مهدویت
توصیه مهم اخلاقی امام خمینی (ره) به ما - برگرفته از کتاب چهل حدیث ایشان.mp3
2.29M
🌸 توصیه های اخلاقی و سلوکی امام خمینی (ره) به مومنین و سالکان برگرفته از نسخه صوتی شده ی کتاب شرح چهل حدیث، اثر امام خمینی (ره) ⬅️ کتاب: شرح چهل حدیث؛ نویسنده: امام خمینی (ره)؛ صفحه: ۱۴۹ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W28
هدایت شده از در مسیر مهدویت
⭕️ با توجه به این که ممکنه که برخی همراهان محترم کانال، خوندن متنی پُست رو به گوش دادن فایل صوتی ترجیح بدن، متن مربوط به پست فوق رو هم قرار میدیم. ان شاء الله که مفید باشه.🙏 اگر حالی به شما دست داد و تصمیمی گرفتید برای هدایت ما هم دعایی بفرمایید.🤲 🌸 امام خمینی(ره) در قسمتی از کتاب شرح چهل حدیث مرقوم فرموده اند: 🔰 ‏ای عزیز، ای مطالعه کننده این اوراق، عبرت کن از حال این نویسنده که اکنون در زیر خاک و در عالم دیگر گرفتار اعمال زشت و اخلاق ناهنجار خویش است، و تا فرصت داشت به بطالت و هوی و هوس عمر عزیز را گذاراند و آن سرمایه الهی را ضایع و باطل کرد. ⚠️ تو ملتفت خود باش که نیز روزی مثل مایی و خودت نمی دانی آن چه روز است، شاید الان که مشغول قرائتی باشد. اگر تعللی کنی، فرصت از دست می رود. ای برادر من، این امور را تعویق نینداز که تعویق انداختنی نیست. چه قدر آدمهای صحیح و سالم با موت ناگهانی از این دنیا رفتند و ندانیم عاقبت آنها چیست؟ پس فرصت را از دست مده و یک دم را غنیمت شمار که کار خیلی اهمیت دارد و سفر خیلی خطرناک است. دستت از این عالم، که مزرعه آخرت است، اگر کوتاه شد، دیگر کار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانی کرد، جز حسرت و حیرت و عذاب و مذلت نتیجه نبری. ❇️ اولیای خدا آنی راحت نبودند و از فکر این سفر پر خوف و خطر بیرون نمی رفتند. حالات علی بن الحسین، علیهما السلام، امام معصوم، حیرت انگیز است. ناله های امیر المؤمنین، علیه السلام، ولیّ مطلق، بهت آور است. چه شده است که ما این طور غافلیم؟ کی به ما اطمینان داده جز شیطان که کارهای ما را از امروز به فردا می اندازد. می خواهد اصحاب و انصار خود را زیاد کند و ما را با خلق خود و در زمره خود و اتباع خود محشور کند. همیشه آن ملعون امور آخرت را در نظر ما سهل و آسان جلوه دهد و ما را با وعده «رحمت خدا» و «شفاعت شافعین» از یاد خدا و اطاعت او غافل کند. ولی افسوس که این اشتهای کاذب است و از دامهای مکر و حیله آن ملعون است.‏ ❇️ ‏‏رحمت خدا الآن به تو احاطه کرده: رحمت صحت و سلامت و حیات و امنیت و هدایت و عقل و فرصت و راهنمایی اصلاح نفس. در هزاران رحمت گوناگون حق تعالی غوطه وری و استفاده از آنها نمی کنی و اطاعت شیطان می کنی. اگر از این رحمتها در این عالم استفاده نکنی، بدان که در آن عالم نیز بی بهره هستی از رحمتهای بی تناهی حق و از شفاعت شفیعان نیز محروم مانی. جلوه شفاعت شافعان در این عالم هدایت آنهاست، و در آن عالم باطن هدایت شفاعت است. تو از هدایت اگر بی بهره شدی، از شفاعت بی بهره ای، و به هر قدر هدایت شدی، شفاعت شوی. شفاعت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، مثل رحمت حق مطلق است، محل قابل باید از او استفاده کند. 🚨 اگر خدای نخواسته شیطان با این وسایل، ‏‏ایمان را از چنگ تو ربود، دیگر قابلیت رحمت و شفاعت نخواهی داشت. بلی، رحمت حق سرشار است در دو دنیا، تو اگر طالب رحمتی، چرا از این رحمتهای پیاپی که در این عالم مرحمت فرموده و بذر رحمتهای عوالم دیگر است برخوردار نمی شوی. این همه انبیا و اولیاء خدا تو را دعوت کردند به خوان نعمت و مهمانخانه الهی، نپذیرفتی و با یک وسوسه خنّاس و القاء شیطانی همه را کنار گذاشتی.‏ ‏‏محکمات کتاب خدا و متواترات احادیث انبیا و اولیا و ضروریات عقول عقلا و براهین قطعیه حکما را فدای خطرات شیطانی و هواهای نفسانی کردی. 🛑 ای وای به حال من و تو از این غفلت و کوری و کری و جهالت!‏ ⬅️ کتاب: شرح چهل حدیث؛ نویسنده: امام خمینی (ره)؛ صفحه: ۱۴۹ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W28r1
هدایت شده از در مسیر مهدویت
پیشگویی آیت الله قاضی در مورد قیام امام خمینی و اتصال آن به ظهور(1).mp3
13.23M
🎁 مبشرات بزرگان در مورد نزدیکی ظهور 🌥 بشارت اول: مرحوم آیت الله سید علی قاضی (فایل صوتی) پیشگویی عالم بزرگ، استاد اخلاق و عرفان، آیت الله قاضی درباره قیام امام خمینی (ره) و اتصال آن به ظهور به نقل از آیت الله ناصری: ایشان قیام می کند بر علیه ظلم و غالب می شود، سکه ها به نام ایشان می خورد. ان شاء الله بعد از ایشان و بعد از نیابت ایشان، حضرت - امام زمان (عج) - قیام می کنند. 💚کانال در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮S2W1
هدایت شده از در مسیر مهدویت
پیشگویی آیت الله قاضی در مورد قیام امام خمینی و اتصال آن به ظهور (فایل خلاصه).mp3
2.82M
🎁 مبشرات بزرگان در مورد نزدیکی ظهور 🌥 بشارت اول: مرحوم آیت الله سید علی قاضی (فایل صوتی خلاصه شده) پیشگویی عالم بزرگ، استاد اخلاق و عرفان، آیت الله قاضی درباره قیام امام خمینی (ره) و اتصال آن به ظهور به نقل از آیت الله ناصری: ایشان قیام می کند بر علیه ظلم و غالب می شود، سکه ها به نام ایشان می خورد. ان شاء الله بعد از ایشان و بعد از نیابت ایشان، حضرت - امام زمان (عج) - قیام می کنند. 💚کانال در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮S2W1
در این شب‌ها بود روشن مزار بی رواق او که باشد اشک مهدی چلچراغ حضرت صادق خزان هرگز نمی‌گردد بهار دانش و بینش از آن گل‌ها که بشکفته به باغ حضرت صادق شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
امام جعفرصادق (علیه‌السلام): ❇️ در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد. 📜 فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ. ⬅️ بشارة‌الاسلام، ص ٩٩ 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S3W42
🚨 دعا کردن برای نزدیک شدن فرج امام زمان(عج) و انجام کارهایی برای دور کردن فرج ایشان! 🔰 آیت الله بهجت(ره): ✳️ آیا هیچ نگران هستیم؟! اینجور متدیّن هستیم؟! ✅ اگر به راستی شیعیان کسانی هستند که: 📜 «یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.» 📃 برای شادی ما شاد، و برای ناراحتی ما محزون ‌می‌شوند. (1) ✳️ آیا ما این طور هستیم؟ آیا در شادی و غم با ائمه علیهم السّلام شریکیم؟! آیا ‌می‌شود شیعه باشیم و یک شب بگذرد و برای نابودی دشمنان اسلام و اهل بیت علیهم السّلام دعا نکنیم؟! و یا دعای ما صمیمی نباشد؟! اگر دعاهای مقرون به اشک داشتیم، پیش ‌می‌بردیم، و اگر ‌می‌مردیم و شهید میشدیم، مقصود حاصل ‌می‌شد. ✳️ الآن برادران و خواهران مذهبی و دینی ما در فشار و ناراحتی به سر می‌برند، و ما اینگونه راحت و بی‌تفاوت نشسته ایم؛ پس اگر روزی، ما در فشار و ناراحتی به سر بریم و آنها راحت باشند عیبی ندارد! در حالی که جامعه ی توحیدی باید طوری باشد که اگر جایی از آن آسیب دید، جاهای دیگر بی تفاوت نباشند. ❇️ قطعا آنان که در دعا راستگو، و مهموم به همّ اهل بیت علیهم السّلام و مستبشر به سرور آنان هستند، مُبْصَرات و مشاهداتی دارند، و قطعا مثل ما چشم بسته و نابینا نیستند. ⚠️ خدا نکند که برای تعجیل فرج امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف دعا کنیم ولی کارهایمان برای تبعید (دور کردن) فرج آن حضرت باشد! ⬅️ در محضر بهجت، جلد دوم نکته ۳۴۷ (1): بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۱۴ و ... 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S7W43
🌸 نکاتی اخلاقی از علامه طباطبایی(ره): ❇️ برای موفق شدن لازم است: همتی برآورده و توبه نموده، سپس به مراقبه و محاسبه بپردازید. 🔰 به این نحو که: 1⃣ هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید، قصد جدی کنید که: هر عملی که پیش آید، رضای خدا، عز اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد. 2⃣ وقت خواب، چهار - پنج دقیقه‌ای در کارهایی که روز انجام داده‌اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. 🤲 هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام، تخلف شده استغفار بکنید ⏳ و این رویه را هر روز ادامه دهید. 🕯 این روش اگر چه سخت و در ذائقه نفس تلخ می‌باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است . 3⃣ هر شب، پیش از خواب، اگر توانستید، سور (سوره های) مسبحات یعنی: 📖 سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید. 🏷 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S5W42
3740359300.mp3
5.96M
🔊 📌 پادکست «شاه کلید» ❇️ کلید جلب محبت امام زمان مادرشان حضرت زهرا هستند. 💚در مسیر مهدویت💚 🌐 @DarMasireMahdaviat 🧮 S6W39