eitaa logo
در آغوش خدا / در آغوش حسین
8.6هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
569 ویدیو
7 فایل
❤️امن‌ترین جای جهان، آغوش خداست❤️ 😍برایتان آرامشی از جنس آغوش خدا آرزو می‌کنم😍 مطالب کانال: هرچیز که در این سه ماهِ عزیز به خدا نزدیک‌ترمان کند. ادمین @Mohammad_Mehrzad
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایتی زیبا درباره آشیخ مرتضی زاهد 🔸عیادت از بیمار و عنایت رسول اکرم مرحوم حاج آقا بزرگ مدرسی (روحانی و عالمی پرهیزکار و یکی از ائمه جماعت تهران) به آقا شیخ مرتضی زاهد عنایت و ارادتی ویژه داشته و چندین سال به طور دائم با ایشان همراه و هم‌صحبت بوده ‌است. یک روز حاج آقا بزرگ مدرسی با آقا شیخ مرتضی در کوچه روبرو می شود و آقا شیخ مرتضی به او می گوید: « اگر میل دارید من دارم به عیادت حاج حشمت می روم؛ شما هم تشریف بیاورید با هم برویم. » حاج حشمت یکی از ذاکران و روضه‌خوانهای مشهور تهران بود و در آن روزها دچار بیماری بسیار سخت و خطر ناکی شده بود، به طوری که او را به بیهوشی و اغما کشانده بود و از دست اطبای آن روزگار نیز کاری بر نمی‌آمد. حاج آقا بزرگ مدرسی همراه با آقا شیخ مرتضی به جلوی خانه حاج حشمت می‌روند و در می‌زنند. اهالی خانه از پشت در می‌گویند: حاج حشمت به حال بیهوشی در بستر بیماری افتاده است. اهالی خانه وقتی متوجه می‌شوند آقا شیخ مرتضی پشت در است درب را باز می‌کنند. آن دو به کنار حاج حشمت که به حالت اغما و بیهوشی در کنار کرسی افتاده بوده می‌روند. آقا شیخ مرتضی به حاج آقا بزرگ می‌گوید: « بهتر است برای شِفای ایشان هفتاد مرتبه حمد بخوانیم؛ سی و پنج حمد شما بخوانید و سی و پنج حمد را هم من می‌خوانم.» حاج حشمت بیهوش و بی رمق در بستر بیماری خوابیده بود و آقا شیخ مرتضی و حاج آقا بزرگ در حال خواندن سوره حمد بودند. پس از لحظاتی به یکباره حاج حشمت تکانی می‌خورد و از جایش بلند می‌شود و می‌نشیند. او با مشاهده آقا شیخ مرتضی نگاهی کنجکاوانه و معنادار به او می‌اندازد و در همان حال و هوا می‌گوید: من همین حالا حضرت خاتم الانبیاء صلی‌الله علیه و آله و سلم را در خواب زیارت می‌کردم. پیامبر خدا همین حالا در خواب به من فرمودند: « برخیز که آقا شیخ مرتضی به عیادتت آمده است و یک گلابی هم برایت آورده است.» آقا شیخ مرتضی تبسمی می‌کند و دستش را در جیبش فرو می‌برد. او یک گلابی را از زیر عبایش بیرو می‌آورد و به حاج حشمت می‌دهد و حاج حشمت به برکت وجود آقا شیخ مرتضی و به خواست و عنایت پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله از آن بیماری شفای کامل پیدا می‌کند. پ.ن: آقا شیخ مرتضی زاهد متولد ۱۲۴۷ شمسی، متوفی سال ۱۳۳۱ شمسی و از شاگردان شیخ فضل‌الله نوری بوده است. شادی روح پاکش صلوات در آغوش خدا باشید 🔹🔶─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─🔶🔹 @Dar_Aghoosh_KHODA
حکایتی زیبا درباره آشیخ مرتضی زاهد 🔸 موعظه در خواب مرحوم حاج سیدمحمد کسایی، یکی از دوستان و اصحاب جلسات آقا شیخ مرتضی بوده و یکی از جلسات هفتگی آقا شیخ مرتضی چندین سال در خانه آن مرحوم برگزار میشده است. در شبی غم و غصه‌ای بر ایشان هجوم می‌آورد. ایشان با اینکه از تربیت شده‌های آقا شیخ مرتضی زاهد، و اهل ایمان و تقوا بود، اما آن شب مسائل و حوادثی دست به دست هم داده تا او از خدای خود شِکوه و گلایه کند. ایشان آن شب در خواب، یار و استادش آقا شیخ مرتضی زاهد را می‌بیند. [با اینکه شیخ مرتضی هنوز در قید حیات بوده] آقا شیخ مرتضی شروع به موعظه و استدلال و برهان می‌کند تا او را از آن حالت بیرون آورد؛ زیرا آن حالت را از منزلت و تقوای آقا سیدمحمد بسیار دور می دید. قیامت را به یاد می‌آورد، بزرگواری‌ها و نعمت‌های خدا را ذکر می‌کند و... صبح، هنگامی که حاج سیدمحمد برای برگزاری جلسه روضه و توسل آماده می‌شود، صدای درب بلند می‌شود و سپس آقا شیخ مرتضی وارد خانه می‌شود. آن روز آقا شیخ مرتضی خیلی زود آمد. آقا سیدمحمد با تعجب از ایشان استقبال کرد؛ اما هنوز سلام و علیک‌ها و احوالپرسی‌های معمولی تمام نشده بود که آقا شیخ مرتضی بدون مقدمه شروع به گفتن سخنانی کرد که حاج سیدمحمد را به سرعت به یاد خواب دیشبش انداخت. آقا شیخ مرتضی، همان مطالبی را که در خواب به او گفته بود، دوباره داشت در بیداری تکرار می‌کرد! آقا شیخ مرتضی زاهد تصریح می‌کرد که آن گلایه و دلخوری از خداوند به قدری از آقا سیدمحمد بعید بوده ‌است که او را وادار کرده است تا از همان دنیای خواب و رؤیا او را از آن حالت بیرون بیاورد! منبع: پایگاه اینترنتی راسخون در آغوش خدا باشید 🔹🔶─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─🔶🔹 https://eitaa.com/joinchat/1954349058C5e6778d51c