📿اذکار راهگشا📿
❇️ توسل_به_امام_جواد(علیه السلام)
این دعا را ۱۴ مرتبه در 👈9 روز بخوانید؛
برای رسیدن به حوائج دنیا و آخرت و خصوصاً
فروش منزل و مِلک و ازدواج کردن و شِفا و صاحب اولاد شدن و غیره...
بسیار مجرب است.👇👇
✨اللّٰهُمّ اِنّے اسْئلُڪ بِحقُّ ولیِّڪ مُحمّدِبْنِ علِیٍّ اِلاّٰ جُدْت بِهِ علیّ مِنْ فضْلِڪ و تفضّلْت بِهِ علیّ مِنْ وُسْعِڪ و وَسّعْتَ بِهِ علیّ مِنْ رِزْقِڪ و اغْنیتنے عمّنْ سِواٰڪ و جعلْتُ حاٰجتے اِلیْڪ و قضٰا ءهٰا علیْڪ اِنّڪ لِمٰا تشٰاءُ قدیرٌ✨
📚تحفه الرضویه/۲۱۵
📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿
❇️#دعابراےبچه_دارشدن
💠✍🏻امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
"هر ڪس بخواهد زنش بچّه دار شود،
پس از نماز جمعه، دو رڪعت نماز بگزارد و در آنها رڪوع و سجده را طولانی سازد و سپس بگوید:
" خداوندا! به حرمت آنچه زَکَریّا بدان از تو مسئلت داشت، از تو میخواهم.
پروردگارا! مرا تنها مگذار ڪه تو خود، برترینِ وارثانی.
خداوندا! از نزد خویش، مرا فرزندانی پاڪ ببخش ڪه تو شنواے دعایی.
خداوندا! به نام تو او را بر خویش حلال ساختم و به امانت تو، او را در اختیار گرفتم. اڪنون، اگر در رَحِم او برایم فرزندے تقدیر ڪرده اے، او را فرزندےخجسته و پیراسته قرار ده و در او براے شیطان، بهره وسهمی قرار مده.
💠✍🏻همچنین بنا به دستور امام باقر(علیه السلام) آمده است:
زن و شوهر هر صبح و شب ۷۰ بار سبحان الله، سپس ۱۰ مرتبه استغفرالله ربی و اتوب الیه بعد از آن ۹ مرتبه سبحان اللَّه و در آخر یڪ مرتبه
✨استغفرالله ربی و اتوب الیه✨
بگویند.
💠✍🏻در روایتی دیگر از امام زین العابدین(علیه السلام) براے فرزنددار شدن چنین آمده ڪه این دعا را ۷۰ روز بخوانند:
✨رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ
وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَبَرُّ بِی فِی حَیَاتِی
وَ یَسْتَغْفِرُ لِی بَعْدَ وَفَاتِی
وَ اجْعَلْهُ خَلْقاً سَوِیّاً
وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیباً
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ
إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ✨
📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿
❇️#سوره_درمانے #رفع_کسالت
پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم:
هرگاه دچار ڪسالت یا سردرد شدے
دست ها را بگشا سوره
《معوذتین(ناس وفلق) و فاتحہ》
را بخوان سپس دست ها را بر صورت
بڪش آن درد ها برطرف
مے گردد.
📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿📿
❇️ختم مجرب براے در امان ماندن از بلایای شب و روز
✍🏻امام صادق علیه السلام فرمودند:
دوست دارم همراه مومن این دعا باشد تا از حوادث شب و روز در امان بماند:
"بسم اللّه الرحمن الرحيم"
✨ يا هو. يا من هو هو. يا من ليس إلّا هو. يا حيّ يا قيوم. يا حيّا لا يموت. يا حي لا إله إلّا أنت صلّ على محمد و آل محمد و كن لفلان بن فلان درعا حصينا، و حصنا منيعا. يا رب العالمين، و صلّى اللّه على محمد خاتم النبيين و على آله الطاهرين.✨
🍀به جای فلان بن فلان اسم خودش و پدرش را بنویسد مثلا علی بن رضا🌸
📚طب الائمه
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
طنز جبهه🙃
بار اولم بود که مجروح می شدم و زیاد بی تابی می کردم .
یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت : چیه ، چه خبره ؟🤔
تو که چیزیت نشده بابا !!! 😳
تو الان باید به بچه های دیگه هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می کنی ؟!
تو فقط یک پایت قطع شده !
ببین بغل دستی ات سر نداره هیچی هم نمیگه ، این را گفت بی اختیار برگشتم و چشمم👀 افتاد به یه بنده خدایی که شهید شده بود !!!
بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمی داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه هایی هستن این امدادگرا !!!😂
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
#داستان_واقعی
🌹از ظلمات گور، تا تفسیر نور🌹
قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد.
جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند.
قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.
پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد.
ناله اي كرد.
دست راستش زيربدنش مانده بود.
دست چپش را بالا برد.
نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.
با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.
كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد.
بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.
اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و باد!
شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آل زباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد وسرانجام هم زنده به گور شد!
چشمانش را باز كرد.
چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود.
ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.
نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.
هر بار که هواي داخل گور را به درون ريه هايش مي كشيد سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش را فرا مي گرفت.
آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.
در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.
اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس مي كرد. مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي با خودش زمزمه كرد:
خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.
ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.
پنجه هايش را در پارچه كفن فرو برد و غلت خورد. صورتش متورم شده بود.
اما به یکباره كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می شود.
بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.
بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي رسيد.
پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.
وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.
صورت شيخ طبرسي نمايان شد.
نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.
صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده ام مرا به خاك سپردند. داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....
آیامرا میشناسی؟
بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم مي خواست، دلم مي خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم!
به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.
چشمانم سياهي مي رود. بدنم قدرت حركت ندارد.
كفن دزد جوان سنگها را بيرون ريخته و پايين رفت و بدن كفن پوش شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه اي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و آن را به كناري انداخت.
مرا به خانه ام برسان. همه چيز به تو مي دهم. از اين كار هم دست بردار.
كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.
@Dar_Aghoosh_Khoda
شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت: آن کفن را هم بردا
ر.
به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيده اي جوان به سمت كفن رفت. خم شد و آن را برداشت.
خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟
بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كرده ام در اين شهر مرگ و مير زياد است.
اگر روزي مرده اي را در يكي از قبرستانهاي اين شهر خاك كنند و من شب كفنش را ندزدم آن شب خوابم نمي برد. كفن ها را به بازار مشهد رضا مي برم و مي فروشم.
از اين كار توبه كن، خدا از سر تقصيراتت مي گذرد.
آن دو از قبرستان خارج شدند. جوان پرسيد:
از كدام طرف بروم؟
برو محله مسجد جامع، من همسايه محمد بن يحيي هستم.
جوان به راه خود ادامه داد. شيخ طبرسي نگاهش را به آسمان و ستاره هاي بيشمار آن دوخته بود و خدا را شکر میگفت.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
طبرسی به پاس زحمات آن گورکن، کفنهای خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه میکند. آن مرد نیز با مشاهده این صحنهها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردار گذشتهاش از درگاه خداوند طلب آمرزش میکند.
علامه طبرسی با کمک خداوند نذرش را ادا کرد و کتاب گرانبهای تفسیر مجمع البیان رانوشت.
حیات وی تا بیست سال بعد از این ماجرا ادامه داشت.
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍موضوع: این سخنرانی حاج آقا قرائتی را از دست ندید... خاطرهی درس آموز از کسی که لحظاتی قبض روح شد...
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
امیرالمؤمنین عليه السلام:
هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند، به سعادت دست پیدا خواهد کرد
مَن أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ
غررالحكم حدیث8246
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
💐🍃💐
💐🍃
💐
علامه حسن زاده آملی :
🐐اگر آدمى میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد "بهيمه" (چهار پایان غیر درنده) است
🐅و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" (حیوانات شرور و درنده ) است.
👺و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد "شيطان" است.
🕊 و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند، "ملك" است
🙍♂و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد انسان است.
🔹خلاصه اینکه بشر به پنج گونه تقسیم میشود : بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان .
حال هر کسی با مطالعه این جملات میتواند بفهمد که در باطن به چه صورت است. نیازی نیست انسان به نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگویند.
💐
💐🍃
💐🍃💐
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
✨﷽✨
✅عدالت
✍روزی حضرت موسی(علیه السلام) از محلی عبور می کرد. بر سر چشمه ای در کنار کوهی رسید. با آب چشمه وضو گرفت و بالای کوه رفت تا نماز بخواند. در این موقع اسب سواری به آنجا رسید و برای آشامیدن آب از اسب فرود آمد. در موقع رفتن، کیسه ی پول خود را فراموش نمود و رفت. بعد از او چوپانی رسید. کیسه را مشاهده کرد و برداشت.
بعد از چوپان، پیرمردی بر سر چشمه آمد. آثار فقر و تنگدستی از ظاهرش آشکار بود. دسته هیزمی بر روی سر داشت. هیزم را یک طرف نهاد و برای استراحت کنار چشمه خوابید. چیزی نگذشت که اسب سوار برگشت و اطراف چشمه را برای پیدا کردن کیسه جستجو نمود، ولی پیدا نکرد. به پیرمرد مراجعه نمود. او هم اظهار بی اطلاعی کرد. بین آن دو سخنانی رد و بدل شد که منجر به زد و خورد گردید. بالاخره اسب سوار آنقدر هیزم شکن را زد که جان داد. حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا ! این چه پیشامدی بود؟ عدل در این قضیه چگونه است؟ پول را چوپان برداشت ولی پیرمرد مورد ستم واقع شد!
خطاب رسید: ای موسی! همین پیرمرد، پدر آن اسب سوار را کشته بود و بین این دو قصاص انجام شد. در ضمن، پدر اسب سوار به پدر چوپان به اندازه ی پول همان کیسه مقروض بود. از این رو چوپان هم به حق خود رسید. من از روی عدل و دادگری حکومت می کنم.
📙 پند تاریخ، جلد 3، صفحه 161
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 به خدا قسم که خدا خیلی مهربونه😍❤️
❇️ روایتی زیبا از امام صادق علیهالسلام، به بیان حجتالاسلام مهدی دانشمند
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
#تقویم_نجومی
✴️ شنبه
👈 29 آذر 1399
👈 4 جمادی الاول 1442
👈 19 دسامبر 2020
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🕌 مناسبتهای دینی و ملی
🇮🇷 14 روز مانده تا سالگرد شهادت سردار سلیمانی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠 امروز روز شایستهای است برای امور زیر:
✅ خواستگاری و عقد و ازدواج
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن
✅ صلح و آشتی دادن
✅ زراعت و امور کشاورزی
✅ داد و ستد و تجارت
✳️ ختنه و نام گذاری فرزند
✳️ شرکت زدن
✳️ معامله خانه
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
👶 زایمان مناسب و نوزادش شایسته و دوست داشتنی خواهد شد. اِن شاء الله
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🤕 بیمار امروز زود شِفا یابد. اِن شاءالله
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🚖 مسافرت
مسافرت خوف حادثه دارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث غم و اندوه است.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💉حجامت، خون دادن، فصد، زالو انداختن:
خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، سبب درد سر میشود.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رؤیایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی ۵ سوره مبارکهی "مائده" است.
الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین ....
و از مفهوم و معنای آن استفاده میشود که منفعتی به خواببیننده برسد و شاید به طریق دیگری خوشحال گردد. اِن شاء الله
شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💅 ناخن گرفتن:
شنبه برای #گرفتن_ناخن ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
👚👕دوخت و دوز:
شنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه:
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
📿 ذکر روز شنبه
یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).
سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
“خدا هست “
باعرض سلام و صبح بخیر خدمت همهی دوستان عزيز و بزرگوار ،
صبح شنبه ٢۹ آذر ماه، آخرين شنبهي پاييز سال ١٣٩٩ ، آغاز هفتهتون بخیر و نیکی باشه، اِن شاءالله ایامی عالی، بابرکت و باسلامت كامل داشته باشید ؛
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺
چقدر زیباست این متن👌
میگویند ﺷﺨﺼﻲ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ، ﺑﺎﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ
ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ. ﻫﻴﭽﻴﮏ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻳﺎﻓﺖ .
ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ...
"ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ، ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭه" .
🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃
تنور دل تون گرم ، خيلي مراقب خودتون و خانواده عزيزتون باشید، امسال شب يلدا رو بدون دورهمي پاس بداريم، كرونا بي رحمانه ميتازد، مستمندان رو دریابیم، صدقه روزانه رو فراموش نكنيد، یاعلی مدد، التماس دعا، ارادتمند
علیاکبر صابریان
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸ای جانم به فدای اون آقایی که حتی زبان ناقوس کلیسا را هم میدانست
❇️روایتی بسیار زیبا از جناب عمار، درباره امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و همنوایی آنجناب با ناقوس کلیسا
💛عاشقان مولا! ببینید و مست شوید.
*در آغوش خدا باشید*
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@Dar_Aghoosh_Khoda