eitaa logo
دارالقرآن فاطمیون ملارد
718 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
110 فایل
#لینک_کانال_جهادی_نیکوکاری_فرهنگی_دارالقرآن_فاطمیون_ملارد_در_ایتا @Darolghoranfatemion آیدی جهت انتقادات و پیشنهادات @DarolQoranfatemion
مشاهده در ایتا
دانلود
☎️زنگ عبرت 🔴به راستی که امروز با خود فکر میکردم... چقدر جالب و مثال زدنیست حال و روز برخی روشنفکران وطنم! ♦️ عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،از عرب زدگی ما ایرانیان صحبت میکنند!😳 🔴بماند که اولین همسر محمدرضا شاه " فوزیه بنت ملک فواد" خود دختر یکی از سران عرب بود!😐 ♦️عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،حج رفتن و طواف ما را بت پرستی و عرب پرستی مینامند!☹️ 🔴بماند که محمدرضا شاه خود را اهل حج و طواف نشان می داد و از دلاوری اعراب عربستان در خاطراتش نگارش داشته😄 ♦️عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،ایرانیان را به نهادن نام های عربی محکوم میکنند!😎 🔴بماند که کل خاندان پهلوی از رضا شاه تا شاهزاده رضا"فرزند محمدرضا"به دروغ نام رضا و محمد را با خود داشتند😒 ♦️ عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،از خرج های به قول خودشان بیهوده در مراسم عاشورای حسینی که از جیب مردم است انتقاد میکنند!😳 🔴بماند که هزینه جشن های ۲۵۰۰ ساله در آن موقع ۳۰۰ میلیون تومان به پول وقت از هزینه خزانه مردم بود‌😤 ♦️ عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،از نبود آزادی در حکومت اسلامی دم میزنند!😂 🔴بماند که زمانی با کاپیتولاسیون ارزش یک ایرانی برابر سگِ آمریکایی 🐶 بود و یک سرایدار بدون اجازه مستشاران امریکایی عوض نمیشد ♦️ عکس محمد رضا شاه را بر روی پروفایل دارند،از ابهت ایشان و دستبوسی اعراب به ایشان،برایمان میگویند! 🔴بماند خود آن مطرود مجبور بود دست ملکه دانمارک و انگلیس را برای دوام حکومتش ببوسد! و بحرین استان چهاردهم ایران را به آنها ببخشد!😞 ♦️ خلاصه که اگر بخواهیم از حال و روز روشنفکران امروزی بگوییم،سالها حرف برای گفتن هست! و چه جالب است.. وقتی که بام همان بام باشد،اما هوا دوتا... ♦️ وقتی که کشورم تر باشد اما به جرم در و باشد... ♦️جاهلان بدانند استقلال و عزت کشورم را با ذلت و تحقیر عوض نخواهم کرد @darolghoranfatemion 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
✍ احمدی نژاد ۳ سال است التماس می کند تا با رهبری ملاقات کند 🗣 عباس امیری‌فر مشاور فرهنگی نهاد ریاست جمهوری در دولت دهم: ◀️ اگر احمدی‌نژاد به صحنه انتخابات وارد شود، به اتفاق همه آرای اعضای می‌شود. 🔺 با این اقدامات چند هدف را دنبال می‎کند. یکی از اهداف وی این است که رأی را به طرف خود بیاورد و طرفداران را به سمت خود جلب کند که از این طریق، جامعه را آماده کند از نظام باج بگیرد. ◀️ احمدی‌نژاد با القای به به دنبال این است که بگوید من تنها این نظام هستم، در صورتی که مردم این قضیه را باور نخواهند کرد. ◀️ به دروغ می‌کنند که با رهبری دیدار کرده در حالی که ۳ سال است که وی به هر دری می‌زند و التماس می‌کند با رهبری ملاقات کند اما به او وقت با رهبری را نمی‌دهند. 🔹گروه نقد و ! و کسانی که ولایت و رهبری را مورد قرار داده اند ! 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion
این خاطره را کامل بخوانید بود ولی اسم اش را بنت الحسین گذاشت خاطره من از شب های محرم سخنرانی دارم. ، سنی، صوفی، و... در مجلس شرکت می کنند. مصطفی، از دوستان خوب لبنانی است، خبر داد که امشب یک دوست بیزنسمن دارد، دعوت کرده او را تا در مجلس حسینی ما شرکت کند. ولی به من میگوید: امشب مراقب باشم در حرفام. می پرسم: چرا؟ مصطفی میگوید: چون او یک است. مسیر بحث را امشب قدری تغییر دادم. و البته وسط بحث مهمان سلفی هم رسید. تیز به من نگاه می کرد. وسط سخنرانی ام از بغل دستی اش پرسید اهل کجاست؟ تا او جواب داد ست دیدم تیزی نگاهش، به بغض تبدیل شد. بعد مراسم، کلی سوال پرسید. سوال که نبود هجمه بود و تهمت علیه تشیع. ولی پاسخ های من، گویی ذهن او را تغییر میداد. فردا شب هم آمد. باز کلی در قالب سوال. و این آمدنش، مستمر شد. و هر روز، که می گذشت ، این بار هجمه هایش به سوال تبدیل می شد. واقعا می خواست بداند. شب گفت، چرا اینها را به ما نگفتند؟ چرا ما از نمی دانیم؟ چرا ما روز عاشورا را می گرفتیم؟ دیدم سوالات اش تا دیروز هجمه بود، حالا شده سوال. و کم کم دارد می شود، حقیقت یابی.. روز عاشورا دیدم کلی وسایل آورده برای . ولی خلوتی داد. پرسیدم: چرا پنهانی؟ گفت اگر اقوام من بفهمند من می آیم اینجا و نذری میدهم، من را خواهند . قصه کوتاه کنم. روز عاشورا داشتم سخنرانی می کردم. همه جمع بودند. دیدم این فرد در اتاق تکی حسینیه نشسته است. نزدیک رفتم دیدم بغض هایش ترکیده است. لباسش خیس شده بود از . خود را ملامت می کرد که چرا تا کنون از حسین بی خبر بوده است. زمان حضور ما پایان یافت. پس از هفته ها زنگ زد. گفت فلانی در این مدت کلی درباره کربلا خواندم. اما اینبار گریه نمی کرد و خوشحال بود. گفت: خوشحالم که با حسین آشنا شدم. گفت: یک خبر خوش دیگر دارم. ام به دنیا آمد. هیچ میدانی اسمش را چی گذاشتم؟ اسم های خارجی که به ذهنم می آمد گفتم: جولیو؟ ؟؟؟ اما هیچ کدام از این اسم ها را انتخاب نکرده بود. گفت در این مدت که با حسین آشنا شدم. اسم یک دختر مرا با خود برده است. و او است. و این نوه ام را رقیه بنت الحسین گذاشتم. بیچاره خیال می کرد، رقیه بنت الحسین، کلش، فقط نام است، نه نام و کنیه. در واقع این اسم همراه با کنیه را first name تصور کرده بود. حسین چه دارد که یک سلفی ضد شیعه را چنین عاشق خود می کند. بخدا حسین، کیمیای هستی است. بغض کنان پرسیدم کی بچه به دنیا آمد؟ روزش را گفت. آنجا اسلامی نداشتم. همین جوری گروه های ایرانی را سر زدم. دیدم دقیقا روزی که بچه به دنیا آمده، روزی است که مشهور است به حضرت رقیه. او خود حتی نمی دانست آن روز، روز شهادت رقیه است. اما، رقیه ای دیگر در یک محیط سلفی به دنیا آمد دقیقا روز شهادت رقیه. این یعنی رقیه، پایان ناپذیر است. گاه در یزید گاه در کوخ سلفی. برای آگاهی بیشتر با ما همراه شوید✅ اینجا👇👇👇 @Darolghoranfatemion