eitaa logo
دارالقرآن فاطمیون ملارد
715 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
110 فایل
#لینک_کانال_جهادی_نیکوکاری_فرهنگی_دارالقرآن_فاطمیون_ملارد_در_ایتا @Darolghoranfatemion آیدی جهت انتقادات و پیشنهادات @DarolQoranfatemion
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 اگر شرکتهای فیلمساز در غرب را لخت و عور جلوی بیاورند و در سال میلیاردها دلار فیلم و جنسی بسازند میشود آزادی زنان! 💢 اگر زنِ جوان را در روی صحنه برقصانند تا مردهای مست از دیدن او لذت ببرند میشود: حق انتخاب و آزادی انسانها!! 💢اگر را آرایش کنند و و برای فروش بیشتر کالای خود صبح تا شب در نشان بدهند تا با سود بیشتری به جیب بزنند، لابد این هم‌میشود: احترام به زن! 💢اگر در فروشگاهها و شرکتها از و یا زن به شرط زیبایی و آرایش استفاده کنند میشود: حق انتخابِ شغل و مدرن شدن اگر هم مخالفت کنی، میشوی اُمل و عقب مانده... ✅همه اینها که بنام زن در دنیا امروز مُد شده است، در واقع توهین به زن و سواستفاده دنیای متمدن از آرمان آزادی است. به نام آزادی زنان اما به کام دیگران! شعار فریبنده تمدن جدید. ✅امام علی(ع): كارى كه در زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه و كار فرما. نهج البلاغه ص 405 ، نامه 31 @darolghoranfatemion
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸 در مدت توقف حضرت رضا (علیه السلام) به شهر نیشابور، روزی وارد حمام شدند، سلمانی و آرایشگر برای تراشیدن موی سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به سر تراشیدن شد، در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نموده سنگ تیز کن تیغ سنگ تبدیل به طلا شد. سلمانی عرض کرد یابن رسول الله طلا از شما نمی خواهیم، تقاضای دیگری دارم. حضرت فرمود: آنچه میل داری بخواه. عرض کرد: ای مولا من آن را خواهانم که هنگام رفتن از دنیا در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روحم حاضر شود مرا فراموش نفرمائید. امام (علیه السلام) فرمودند: حالا طلا را برادر، ما به تو قول می دهیم که موقع مردن هم از تو فراموش نکنیم. امام (علیه السلام) به خراسان آمدند، بعد از مراسم ولایت عهدی، روزی حضرت در میان مجلس مأمون خلیفه عباسی قرار گرفته بودند در حالی که کلیه وزراء و رجال مملکتی اطراف آن حضرت بودند، یکبار صدای حضرت را شنیدند که فرمود: لبیک و امام را ندیدند به فاصله کمی، دیدند حضرت را که روی مسند است. مأمون گفت: یابن رسول الله کجا تشریف بردید. حضرت فرمودند: مردی سلمانی آرایشگری در راه که آمدیم در شهر نیشابور از من خواست که دم مرگ کنار بالین او حاضر شوم، من هم به او قول دادم حالا که در مجلس نشسته بودم، صدای او را که در حال احتضار بودم، شنیدم مرا خواست من به وعده خود را وفا کردم، کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت کردم و برگشتم. بسته ام عهد تا زنده ام و جان دارم پا برون از ره مردان خدا نگذارم  داده با مهر رضا (علیه السلام) شیر مرا مادر من - تا بود جان به تنم بنده این دربارم 📚داستانهایی از امام رضا (علیه السلام) نویسنده : قاسم میرخلف زاده 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸 کانال دارالقرآن فاطمیون ملارد 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion
✨شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می کردم. برای درک فضیلت نماز اول وقت، وارد شبستان مسجد شدم. دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله ای از نور اطراف او را گرفته. پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مانوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است. پس از پایان نماز همراه اواز مسجد خارج شدم. نزدیک درب مسجد، وی با خادم مسجد بگومگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد. پس از عصبانیت، دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد.✨ چشمه سار معرفت ص118، 117 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion
ان شاء الله جمهور، از سرزمین امام ، آن هم در دهه ، امام هشتم،💚 آقای خواهند بود...✌️✌️🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👆 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion