eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽ امتحان عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را  تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس، در خانه...دور از چشم همه!! اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان،  هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم... مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم... زندگی پر از امتحان است...  خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...  اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست... آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم... راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟  نویسنده: حسین حائریان ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
⭕️واکنش "فاطمه گودرزی" به تحریم کانادا خاوری رو پس بفرست اگه راست میگی!!! 📚 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
رهبرانقلاب: «یک روزی این دنیا دست دو قدرت بزرگ بود: قدرت آمریکا و قدرت شوروی سابق. هر دو در یک مسئله متّفق بودند و آن، ضدّیّت با جمهوری اسلامی بود. امام در مقابل اینها ایستاد، تسلیم نشد، صریح گفت «نه شرقی، نه غربی»؛ خیال میکردند نمیشود، خیال میکردند این نهال را میتوانند از ریشه بکَنند، این نهال امروز تبدیل شده به یک درخت تناور؛ غلط میکند فکرِ کندنِ آن را هم کسی بکند!» ۱۴۰۱/۰۷/۲۲ 📚 @DasTanaK_ir
خبری که نمی‌خواهند از ایران دیده شود «عطاءالله مهاجرانی» نوشت: 🔹خبر بسيار خوب! تلسكوپ ساخت ايران! پروژه ساخت رصد خانه ملى ايران از بيست سال پيش آغاز شده است. 🔹تلسكوپ از دو كهكشان كه در فاصله ٣١٩ ميليون سال نورى از زمين هستند، عكس گرفته است! 🔹بديهى است كه اين خبر ديده نشود. در فضاى مجازى غايب باشد و در كلاب هاوس كسى سخنى در باره‌اش نگويد. 📚 @DasTanaK_ir
🚨 اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار در فضای مجازی یا غیر آن نشوید 🔻 رهبر انقلاب در دیدار اخیر نخبگان: هر چه شما از این تواناییِ نخبگی استفاده کنید، این چشمه بیشتر در درون شما خواهد جوشید، نخبه‌تر خواهید شد؛ هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خواهد شد. خسته نشوید، متوقّف نشوید، اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار نشوید. سرگرمی‌های زیان‌باری هم وجود دارد، این یک غفلت است ، حالا در فضای مجازی یا غیر مجازی؛ اسیر این سرگرمی‌ها هم نشوید. ۱۴۰۱/۷/۲۷ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
☑️ ...چه ناسزاهایی كه نثار او كردم! كسی می‌گفت: در فرودگاه بودم. از فروشگاه كتابی و از غرفه بيسكويتی خريدم. روی صندلی به انتظار نشستم. از بيسكويتی كه كنارم بود يكی برداشتم، اما ديدم پيرمردی هم كه در كنار من نشسته است، بدون تعارف و بدون اجازه گرفتن از بيسكويت من بر می‌دارد. من يكی برداشتم، او هم يكی. خيلی ناراحت شدم اما روی خود نياوردم. دوباره برداشتم او هم برداشت. نگاهی تند به او كردم اما او لبخند زد. تا اين‌كه بيسكويت آخر را دو قسمت كرد قسمتی خود در دهان گذاشت و قسمتی هم برای من گذاشت. با عصبانيت برخاستم و با نگاهی زهرآلود از او فاصله گرفتم. در هواپيما كيفم را باز كردم تا كتاب را بردارم، ولی ديدم بيسكويت من در كيفم است! تازه فهميدم كه من بيسكويت آن پيرمرد بيچاره را می‌خوردم در حالی كه خيال می‌كردم بيسكويت خودم است و به خاطر اين خيال غلط و ناصواب، در ذهن و خيال خود چه ناسزاهایی كه نثار او كردم! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترسا کوربین. فمینیست آمریکایی است و به اسلام و حجاب گرایش پیدا کرده. مدافع حقوق زنان و فعال اجتماعی... (روزی خواهد رسید که زنان در شأن خود نبینند که در جامعه بدون پوشش مناسب تردد کنند... بخصوص که کم کم در حال فهمیدن هستند که پوشش مانع آزادی آن ها برای کسب علم و فعالیت اجتماعی شان نیست. ولی مانع تعدی و تعرض و آسیب های ناخواسته ای که بسیار پر تکرار در همه جای دنیا برای زنان رخ می دهد هست.) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔻پرسش و تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها 📚 @DasTanaK_ir
🇮🇷 تور ظرفیت‌گردی برگزار کنید✈ 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه زمانی انسان از دست شیطان نجات پیدا می‌کند؟ علامه جوادی آملی 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب را بما ناقص بمعرفی کردند. تنها از کادر سیاست.... نمی دانم چه کسی مقصر است. اما خطای بزرگی است. 📚 @DasTanaK_ir
🔴 سالروز صلح امام حسن علیه السلام ♦️قرار داد امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه ملعون در 25 ربیع الأوّل بوده (3)، و بعضی در 26 این ماه نقل کرده اند (4)، که شامل موارد زیر بود : (5) 1. به علی علیه السلام دشنام ندهند. 2. خون شیعیان محترم و محفوظ بماند، و حقوقشان پایمال نگردد. 3. معاویه یک میلیون درهم بین یتیمان جنگ جَمَل و صفّین تقسیم کند. 4. امام علیه السلام معاویه را امیر المؤمنین نخواند. 5. معاویه باید بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبر صلّی الله و علیه و آله عمل کند. 6. معاویه پس از مرگ، خلافت را به دیگری واگذار نکند. ♦️معاویه این شرایط و شرایط دیگر مربوط به حفظ اسلام به ویژه شیعیان را پذیرفت و جنگ پایان یافت، امّا آن ملعون به هیچ یک از شروط این قرار داد عمل ننمود، بلکه خلاف تمام آنها عمل کرد. 📚 منابع : 3. تتمّة المنتهی : ص 41 ـ 40. و ... . 4. فیض العلام : ص 225. و... . 5. ارشاد : ج 2، ص 14. و ... . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌹رهبر معظم انقلاب: «اگر (علیه السلام)صلح نمى‌كرد نوبت به جریان عاشورا هم نمی‌رسید» 🗓 سالروز صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ ‌ حکایت بسیار شنیدنی استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری می‌فرمود: در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود. این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلاً فاطمه. ولی این شخص می فهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک! آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها)، به مرتاض گفتیم: محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن😔 به مرتاض گفتیم : این امام زمان ماست. گفت :هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!!!. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر (داستانک‌ونکات‌ناب) eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره بسیار تکان دهنده بانوی باحجاب ایرانی، دکتر پریوش امیری، دکترای فلسفه از کازینویی در لاس وگاس آمریکا ⭕️ خانمی برهنه روی سجاده‌ی من نشست ...😳 📚 @DasTanaK_ir
🔸شب دیر رسید. دید كلید نیست! هوا سرد بود. در نزد. تا اذان صبح در کوچه قدم زد تا هیچ کسی از اعضای خانواده‌اش را بیدار نکند. آیت‌الله‌ میرزا جواد آقای تهرانی 📚 @DasTanaK_ir
✨﷽✨ *تپه توبره ها! * متوکل عباسی می‌کوشید با اتکأ بر نیروی نظامی خویش مخالفانش را بترساند. به همین جهت، یک بار لشگر خود - که به نود هزار تن می‌رسید دستور داد که توبره اسب خویشش را از خاک سرخ پر کنند و در صحرای وسیعی، آنها را روی هم بریزند. سربازان به فرمان متوکل عمل کردند و از خاک‌های ریخته شده، کوه بزرگ به وجود آمد. متوکل بر بالای تپه رفت و امام هادی علیه السلام را به نزد خود فراخواند و گفت: (شما را خواستم تا لشگر مرا تماشا کنی! به علاوه، او دستور داده بود همه، لباس‌های جنگ (به نام تجفاف) بپوشند و سلاح برگیرند و با بهترین آرایش و کاملترین سپاه آماده شوند. غرض این بود که انقلابیون را تهدید کنند و در این میان بیشتر از امام هادی علیه السلام نگرانی وجود داشت که مبادا به پیروانش فرمان نهضت علیه متوکل را بدهد! حضرت هادی علیه السلام به متوکل فرمود: - آیا می‌خواهی من هم سپاه خود را به تو نشان دهم؟ متوکل پاسخ داد: - آری! امام دعایی کرد! ناگهان میان زمین و آسمان از مشرق تا مغرب از فرشتگان مسلح پر شد. خلیفه از مشاهده ی این منظره غش کرد! 📚 : بحار، ج۵ ص۱۵۴-۱۵۵ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b