خیلی قشنگه، بخونید...
متن شعر اجرا شده توسط #سیدرضا_نریمانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای(رضوان الله علیه):
شاعران: #محسن_ناصحی و #داود_رحیمی
جمعه ی دیگری رسید از راه
باز با عشق بسته ام عهدی
با تمام وجود میگویم
السلامُ علیکَ یا مهدی
پسر فاطمه!نگاهی کن
فاطمیّه است و دل پر از غوغاست
دلمان خون شد از ندیدن تو
دل ما خوش به ذکر یا زهراست
دوره ی آخر الزمان شده است
فتنه ها باز قد علم کردند
شمرها باز هم در این میدان
دست عباس را قلم کردند
یابن زهرا ! مقابل دشمن
شیعه اینبار هم مقاوم بود
پرچم کربلای این جبهه
همه جا دست حاج قاسم بود
سرد و گرم چهل بهار و خزان
درس آمادگی به ما داده ست
مرد میدان علم و ایمانیم
لشکر حاج قاسم آماده ست
گام دوم شروع شد با خون
حاج قاسم به شاهدان پیوست
چِقَدَر آشناست این قصه
یک زمینی به آسمان پیوست
دشمنان بی هوا زدند او را
رفتنش نیز مثل فاطمه بود
دست افتاده ی دلاور ما
راوی روضه های علقمه بود
تشنه ی انتقام بودیم و
باز با داغ امتحان دادیم
با شهیدان آسمانیمان
همه جا لحظه لحظه جان دادیم
بین آغوش یک هواپیما
هم وطنهای ما شهید شدند
ما که شرمنده ی شهیدانیم
ولی آنها چه روسفید شدند
به خدا امتحان سختی بود
وسط این همه پریشانی
چه بگویم که در دل ما نیست
داغشان کمتر از سلیمانی
داغ اگر هست یادمان نرود
نقشهی جبههی مقبال چیست؟!
خونِ همنوع ماست روی زمین
خوب دقت کنیم! قاتل کیست؟
گیرم آن اشتباه هم رخ داد
ما نباید که اشتباه کنیم
ما نباید سپیدی حق را
با ذغال عدو سیاه کنیم
جبههی خصم را بکوب ولی
جبههی بچههای خود را نه
ریشهی خصم را ببُر اما
شاخهی زیر پای خود را نه
زلزله، سیل، جنگ، آبادی
امنیت، اقتدار، آرامش...
هرکجا کار بر زمین مانده
هم سپاه آمدهاست هم ارتش
گرچه غمگین داغ هموطنیم
گرچه این داغ، سخت و جانفرساست
آتش جنگ را که روشن کرد؟
بانی این جنایت آمریکاست
بوی بال فرشته می آید
این نفسهای آخر دیو است
سیلیِ محکمی زدیم اما
هدف بعدمان تلاویو است
سیلیِ آبدارِ آن شب، بود
تازه آغازِ باءِ بسم الله
انتقامی که گفته شد یعنی
شرّتان از زمین شود کوتاه
راهتان جز فرار ازینجا نیست
با سپاه علی در افتادید
آی سگهای هار! این دفعه
گیر شیران حیدر افتادید
خون فرمانده کار خود را کرد
همه جای جهان پر از غوغاست
کوریِ چشم دشمنانخیلی قشنگه، بخونید...
متن شعر اجرا شده توسط #سیدرضا_نریمانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران به امامت رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای(رضوان الله علیه):
شاعران: #محسن_ناصحی و #داود_رحیمی
جمعه ی دیگری رسید از راه
باز با عشق بسته ام عهدی
با تمام وجود میگویم
السلامُ علیکَ یا مهدی
پسر فاطمه!نگاهی کن
فاطمیّه است و دل پر از غوغاست
دلمان خون شد از ندیدن تو
دل ما خوش به ذکر یا زهراست
دوره ی آخر الزمان شده است
فتنه ها باز قد علم کردند
شمرها باز هم در این میدان
دست عباس را قلم کردند
یابن زهرا ! مقابل دشمن
شیعه اینبار هم مقاوم بود
پرچم کربلای این جبهه
همه جا دست حاج قاسم بود
سرد و گرم چهل بهار و خزان
درس آمادگی به ما داده ست
مرد میدان علم و ایمانیم
لشکر حاج قاسم آماده ست
گام دوم شروع شد با خون
حاج قاسم به شاهدان پیوست
چِقَدَر آشناست این قصه
یک زمینی به آسمان پیوست
دشمنان بی هوا زدند او را
رفتنش نیز مثل فاطمه بود
دست افتاده ی دلاور ما
راوی روضه های علقمه بود
تشنه ی انتقام بودیم و
باز با داغ امتحان دادیم
با شهیدان آسمانیمان
همه جا لحظه لحظه جان دادیم
بین آغوش یک هواپیما
هم وطنهای ما شهید شدند
ما که شرمنده ی شهیدانیم
ولی آنها چه روسفید شدند
به خدا امتحان سختی بود
وسط این همه پریشانی
چه بگویم که در دل ما نیست
داغشان کمتر از سلیمانی
داغ اگر هست یادمان نرود
نقشهی جبههی مقبال چیست؟!
خونِ همنوع ماست روی زمین
خوب دقت کنیم! قاتل کیست؟
گیرم آن اشتباه هم رخ داد
ما نباید که اشتباه کنیم
ما نباید سپیدی حق را
با ذغال عدو سیاه کنیم
جبههی خصم را بکوب ولی
جبههی بچههای خود را نه
ریشهی خصم را ببُر اما
شاخهی زیر پای خود را نه
زلزله، سیل، جنگ، آبادی
امنیت، اقتدار، آرامش...
هرکجا کار بر زمین مانده
هم سپاه آمدهاست هم ارتش
گرچه غمگین داغ هموطنیم
گرچه این داغ، سخت و جانفرساست
آتش جنگ را که روشن کرد؟
بانی این جنایت آمریکاست
بوی بال فرشته می آید
این نفسهای آخر دیو است
سیلیِ محکمی زدیم اما
هدف بعدمان تلاویو است
سیلیِ آبدارِ آن شب، بود
تازه آغازِ باءِ بسم الله
انتقامی که گفته شد یعنی
شرّتان از زمین شود کوتاه
راهتان جز فرار ازینجا نیست
با سپاه علی در افتادید
آی سگهای هار! این دفعه
گیر شیران حیدر افتادید
خون فرمانده کار خود را کرد
همه جای جهان پر از غوغاست
کوریِ چشم دشمنان وطن
روزهای زوال آمریکاست
روزگار افول شیطان است
آخرِ قصه این نخواهد بود
مطمئنیم شیعه خواهد دید
#یا_علی_اکبر
بلند مرتبه بود و بلند بالا بود
امامزاده ی آقا چقدر آقا بود
کدام واژه تواناست وصف دریا را
که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود
پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو
که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود
همیشه بر سر دیدار او جدل می شد
برای دیدن رویش همیشه غوغا بود
علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم
برای دیدن او در صف تماشا بود
علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم
به عشق نوکریش خسته از زلیخا بود
برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر
قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود
برای گفتن أن علی ولی الله
بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود
عصای دست حسین است این پسر اما
شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود
کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟
که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود
حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر
حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود
#محسن_ناصحی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir