دوستی؛ از ادعا تا عمل
🌳🌳🌳
🍀 به همسرش میگفت خیلی دوستت دارم.
اما تقریبا هیچوقت به حرفهای او گوش نمیکرد. مثلا چندین بار از او خواسته بود آخر هفته با هم بیرون از شهر بروند و یک روز با همدیگر خوش باشند. اما چند سال از اول ازدواجشان گذشته بود و دریغ از یک بار مسافرت آخر هفته...
🍀 دیگران میگفتند چرا به دل زنت راه نمیآیی؟ در طول هفته که سر کاری، جمعهها هم نمیخواهی به او رسیدگی کنی؟
🍀 میگفت من از دل زنم خبر دارم. او خودم را دوست دارد، و این درخواستهایش خیلی مهم نیست. همینکه در دلم دوستش دارم برایش کافی است.
🍀 میگفتند خوب اگر واقعا دوستش داری چرا در عمل به خواسته ی او بها نمیدهی؟ این چه محبتی است که نمیخواهی با محبوبت یک روز خلوت کنی و به خواستهاش عمل کنی؟
🍀 میگفت به جای اینکه پولم را خرج مسافرت کنم، به چند تا فقیر کمک میکنم. اینطوری زنم هم از من بیشتر خوشش میآید.
🍀 او هیچ وقت نتوانست قلب همسرش را به دست بیاورد. چون نفهمید که نیازهای خودش و اطرافیانش متفاوت است و هر کاری جای خودش را دارد.
💐 گاهی باید پولت را خرج خودت بکنی، گاهی به زنت بدهی، گاهی فقیری را نجات بدهی و .... گاهی هم باید خرج بنزین مسافرت آخر هفته کنی. برای به دست آوردن محبتی عمیق در خلوتی عاشقانه، که اگر این عشق نباشد، تمام زندگیات نابهسامان میشود.
#حج_واجب
#کمک_به_فقرا
تفکرات @tafakoraat
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)👇
📚 @DasTanaK_ir
مانور ارتش بینالملل شیعه؛ از ایران تا هند و بحرین و نیجریه
علی علیزاده:
🔹سرود «سلام فرمانده» رسما تبدیل شده به مانور ارتش بینالملل شیعه از کشمیر تا نیجریه، از هند تا بحرین.
🔹نسخههای غیرفارسی «سلام فرمانده» را ببینید تا بفهمید ایران هزار و چهارصد و بیست تا کجاها گسترده خواهد شد.
.
🔹ایران سیاسی درختی است که تنهاش در ظاهر در ایران جغرافیایی است اما ریشههایش زیر خاک تک تک کشورهای غرب آسیا و بخشی از شبه قاره هند و حتی آفریقا کشیده شدهاست.
🔹ریشهای طبیعی که قرنها در خاک در حالت خواب زمستانی بوده و چهل و دو سال پیش دوباره فعال شده.
.
🔹حالا دیگر آینده امری تخیلی و انتزاعی نیست. حالا آینده مقابل چشمان ما و در دسترس ما است. سلام ایران هزار و چهارصد و بیست.
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه سرِ ما داد نزن😭
📚 @DasTanaK_ir
✳ اگر داشتند، میآوردند و میدادند
🔻 فرزند #علامه_طباطبایی نقل میکند: «پدرم از درآمد زمین زراعیای که داشت، به روستائیانی که نیازمند بودند وام میداد و رسید میگرفت و چنانچه کسی بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهی خود نبود، آن را بخشیده و قبض را به خودش پس میداد و از طلب خود صرفنظر میکرد. یک بار چند قبض دست پدرم بود که از این واسطهها طلبکار بود، آن روز من دیدم قبضها را از جیب خود درآورد، مدتی به آنها نگریست و ناگهان همه را پاره کرد و دور ریخت؛ در حالی که بیش از حد تصور به پول برای گذراندن معاش عادی احتیاج داشت. من با تعجب پرسیدم: پدر چرا اینکار را کردید؟ نگاهی عمیق به من کرد و گفت: «پسرم اگر داشتند، میآوردند و میدادند. خدا را خوش نمیآید که من بدانم آنها دستشان خالی است و آنها را تحت فشار قرار دهم و ابراز طلبکاری کنم!»
🌐 برگرفته از سایت دار القرآن علامه طباطبایی
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
#آموزش_منبر_کارگاهی_مجازی
#منبر_محرم
🏴🏴🏴 باتوجّه به نزدیکبودن محرّم، آیا آمادۀ منبررفتن هستید؟🏴🏴🏴
💠 دورۀ فشردۀ آموزش خطابۀ معنا (مقدماتی)
👌 تنها در ۶ جلسۀ آموزشی همراه با کارگاه عملی
🗓 شروع دوره: ۴ تیر
🔰 مجازی؛ ویژۀ برادران و خواهران طلبه
📜 اعطای مدرک رسمی پایان دوره
✅ اطلاعات بیشتر در کانال منبر معنا
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1444544656Cb1d10a2525
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه حرف دل تو هم هست، یه صلوات برای سلامتیش بفرست
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی از درون بیت در حال تخریب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی #مشروطه (مشروعه)
✍ پس از شهادت شیخ توسط عوامل #انگلیس_خبیث جنازه مطهر ایشان در یکی از اتاق های همین منزل به امانت گذاشته شد. پس از گذشت ۱۸ ماه که تصمیم به انتقال به قم گرفته شد.جنازه مطهر، صحیح و سالم بود (الله اکبر).
📚 @DasTanaK_ir
#ضربالمثلها
هرچه میگویم نر است میگوید بدوش
📚 @dastanak_ir
🔹مورد استفاده: به كسی گفته میشود كه اصرار زیاد به كار غیرممكن دارد.
🔹در دورهای كه نادر افشار پادشاه ایران بود، حكایتهای جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشكركشیهای مختلف كرد و تا توانست تمام ایران را تحت فرمان خود درآورد و حتی به كشورهای همسایهی خود نیز لشكركشی كرد و آنها را هم تحت اطاعت خود درآورد. از جمله هند كه آن موقع كشوری بزرگ با ذخایر فراوان طلا و نقره و انواع جواهرات و الماس بود. نادر غنایم فراوانی از این حملهها جمع آوری كرد و به ایران آورد.
در یكی از جنگهایی كه نادر با شورشیان داخلی ایران داشت، چون نادر جوان بود و تجربهی كافی در جنگ نداشت، دشمن در منطقهای كمین كرد و از پشت به سپاه او حمله كرد نادر توان دفاع از پشت سر را نداشت و غافلگیر شد. سربازانش یكی پس از دیگری با ضربات دشمن از پای درمیآمدند و میرفت تا نادر با سپاهیانش در این جنگ شكست بخورند. اما در آن حال چارهای به ذهنش رسید و دستور عقب نشینی داد تا پس از آرایش دوباره سپاه با یك نقشه و طرح جدید وارد جنگ شوند.
ولی دشمن كه دید شكست سپاه نادر نزدیك است و تعداد كمی از سپاهیانش باقی ماندهاند اجازه عقب نشینی به آنها نداد. هركس میخواست از میدان جنگ عقب نشینی كند را دنبال میكرد یا اینكه با ضربهای او را از پای درمیآوردند.
در این میان نادرشاه به كمك عدهای از نزدیكانش توانست به سمت بیابان فرار كند. نادر آنقدر دوید تا مطمئن شد كسی او را دنبال نمیكند و به حدی دور شده كه به راحتی نمیتوانند او را پیدا كنند. كم كم تشنگی و گرسنگی باعث ضعف او میشد كه از دور روستای كوچكی را دید. جان دوبارهای گرفت به امید نجات یافتن از این شرایط به هر نحوی كه بود خود را به آن روستا رساند.
نادر به اولین خانهای كه رسید در زد. پیرزنی در را باز كرد و وقتی او را ضعیف و ناتوان دید به خانهاش راه داد. نادر همان وسط اتاق افتاد. دیگر توان حركت نداشت. به سختی شروع به حرف زدن كرد و گفت: پیرزن! من نادرشاه، پادشاه ایران هستم هرچه در خانه برای خوردن و آشامیدن داری برایم بیاور.
پیرزن كه اصلاً او را نمیشناخت با بیتفاوتی گفت: هركسی میخواهی باشی، باش! تو میهمان من هستی و من در حد توانم از میهمانم پذیرایی میكنم. نادر گفت: هرچه تو میگویی. من گرسنه و تشنهام چیزی برای من بیار. پیرزن گفت: حالا غذایی برای خوردن ندارم ولی آب هست برایت میآورم. پسر من خاركن است. بارش را امروز به شهر برده تا بفروشد و با پولش آرد بخرد تا من نان بپزم. اگر صبر كنی تا پسرم بیاید نان هم دارم و كوزهی آب را جلوی نادر گذاشت.
نادر كه خیلی تشنه بود سریع ظرفی را پر از آب كرد و سر كشید. در همین حین صدای گاوی را شنید از پیرزن پرسید این مگر صدای گاو نیست؟ پیرزن گفت:بله. گفت: خوب برو مقداری شیر بدوش بیاور تا من بخورم.
پیرزن گفت: گاو من نر است. اگر ماده بود و شیر داشت خودم میدوشیدم و میآوردم با هم بخوریم.
نادرشاه كه بینهایت خودرأی بود و حرف حساب سرش نمیشد، اصرار میكرد كه من این چیزها سرم نمیشود و من گرسنهام برو برای من شیر گاو را بدوش و بیاور.
پیرزن گفت: حالا فهمیدم كه تو پادشاهی. حتماً به زیردستانت هم مثل من حرف ناحسابی زدی كه حالا در این بیابان گرسنه و تشنه رهایت كردند. من میگویم نر است، تو میگویی بدوش.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از سخنان دکتر قربانیمقدم
رحیق مختوم.mp3
3.53M
🎙هرشب #تفسیر یک آیه/ ۱۵۵
🔹 موضوع: شراب بهشتی (مطففین آیات ۲۲-۲۷)
🎙 حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
📚درسها و سخنرانیها👇
✅ @ghorbanimoghadam_ir
به ذره گر نظر لطف بوتراب (بوصالح) کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
#سلام_فرمانده
#سلام_يا_مهدي
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)👇
📚 @DasTanaK_ir
این جمله را باید قاب گرفت و در اتاق مسئولان نصب کرد
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اپوزیسیون هایی که یه ذره «عقل و انصاف» دارند، یکی یکی دارند به مواضع قدرتمندانه و حکیمانه امام خامنهای اعتراف میکنند
📚 @DasTanaK_ir
#ضربالمثلها
کلاهبرداری درست است یا کلاه گذاشتن؟
گويند: نادرشاه افشار بعد از فتح كشور هندوستان مجدداً تاج سلطنت بر سر محمدشاه هندي گذاشت. بدين ترتيب كه تاج محمدشاه را كه به چند ميليون جواهر مرصّع و مزين بود، برداشت و بر سر خود نهاد و تاج خود را كه بسيار ساده و كم ارزش بود بر سر محمدشاه گذاشت. و از اين اينجا كلاه گذاري و كلاهبرداري به عنوان ضرب المثل رايج گرديد.
روايت ديگر هم در مورد نادرشاه افشار پس از فتح هندوستان است كه مي گويند
پادشاه هند چون الماس كوه نور را زير كلاه خود قرار داده بود و نادر متوجه شد ؛
از وي خواست تا با مبادله كلاه عهد دوستي ببندند! كه شاه هند در اين معامله ضرر هنگفتي نمود بطوري كه هم كلاه از سرش برداشته شد ( به همراه كوه نور ) و هم كلاهي مندرس بر سرش گذاشته شد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود کامل سلام یا مهدی (نسخه بحرینی سلام فرمانده)
سلام یامهدی
یا سیدی عجل انا علی العهدی
📚 @DasTanaK_ir
* #یادآوری #مهم
💠 نماز توبه یکشنبه ماه ذیالقعده
🔻«انسبنمالک» میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در یکشنبۀ ماه ذیقعده از منزل بیرون آمدند و فرمودند: ای مردم! کدامیک از شما میخواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه میخواهیم توبه کنیم.
فرمود:
1️⃣ غسل کنید؛
2️⃣ و وضو بگیرید؛
3️⃣ و چهار رکعت نماز (دو نماز دو رکعتی) _در هر رکعت یک بار «سوره حمد»، سه بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را یک بار_ بخوانید؛
4️⃣ سپس (پساز اتمام ٤ ركعت نماز) ۷۰ بار استغفار کنید
5️⃣ و آن را به «لا حولَ و لا قوةَ الا بالله العلی العظیم» ختم کنید؛
6️⃣ آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت».
🔸 سپس رسول خدا (ص) فرمود: هر بندهای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا میشود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد...
🔹 در ادامه روايت آثار زيادى براى اين نماز ذكر شده كه عبارتند از اينكه در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی مینمایند. با ایمان از دنیا میروى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. پدر و مادرت راضی میشوند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوشرزق خواهى بود. جبرئیل با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور میدهد که با تو خوشرفتار بوده، بهخاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید».
🔸 اين روايت در كتاب اقبالالاعمال ذكر شده و در كتاب المراقبات و همچنين مفاتيحالجنان به آن اشاره شده است.
📚 @DasTanaK_ir
ماجرای زندگی رهبر انقلاب در کانکس چه بوده است؟
🔸«محمدحسین خوشوقت» مدیرکل اسبق مطبوعات و رسانههای خارجی دولت اصلاحات، طی گفتگویی در سال ۱۳۹۷ ضمن بیان خاطره ازدواج همشیره خود با فرزند رهبر انقلاب اشارهای به محل زندگی حضرت «آیت الله خامنهای» میکند که مطالب مطرح شده در رسانهها درباره این موضوع را شفاف میکند.
خوشوقت:
🔹این وصلت سال ۱۳۷۲ اتفاق افتاد. پدر مقید بودند که فرزندانشان با خانوادههایی متدین و هم سنخ از نظر فرهنگی و اجتماعی ازدواج کنند. این مراسم در یک خانه پیش ساخته ساده برگزار شد!
🔹منزل مقام معظم رهبری در همین کانکس بود! غرب منطقه ریاست جمهوری در خیابان آذربایجان، یک فضای خالی بود که در آن جا با کانکس یک ساختمان یک طبقهای درست کرده بودند. محل کار مقام معظم رهبری هم در همین سازه قرار داشت.
🔹داخل کانکس نشسته بودیم؛ ناگهان یک صدای تکان دهنده از سقف فلزی به گوشمان رسید که همه جا خوردیم. یک میوه کاج رها شده بود و روی سقف فلزی کانکس افتاده بود. پیش خود گفتم، این سازه، در عین سادگی بیش از حد، نا ایمن هم هست. نکند خدای نا خواسته، اتفاقی برای رهبری و خانوادشان بیفتد! دو تخته فرش ماشینی هم، کف این سالن حدودا ۴۰ متری پهن بود.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
آیتالله نوری همدانی در میوه فروشی!
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b