🍁گره گشایی🍁
❇️شخصی به محضر مرحوم شیخ رجب علی خیاط رفت.
و به او گفت من گرفتارم.زن ندارم.می خواهم ازدواج کنم.پول هم ندارم!
شیخ گفت:
برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن،ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد.
شخص به جناب شیخ گفت:اخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم!جناب شیخ گفت:
برو قرض کن...
شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد.
از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟؟؟؟!
زیرا به بعضی ها می گویید به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده!
فرق من با آن ها چیست؟
شیخ گفت برای کار تو از حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زینب (س) هم کمک گرفتم.
💎در محضر شیخ رجبعلی خیاط
📚کیمیای محبت ،ص48.
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
•✾📚 @Dastan 📚✾•
♥️•☜امير المومنين عليه السلام فرموده :
💭 تمام خير در سه چيز جمع شده است:
⭕️ نگاه ⭕️ سكوت ⭕️ سخن
📝⇦•هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است.
📝⇦•هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است.
📝⇦•هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است.
💭خوشا بحال كسى كه:
نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند.
📚 منبع: کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق رحمة الله علیه
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 نقش ایمان به خدا در زندگی انسان چیست؟
✅ پاسخ :
🔊 شما اگر وارد منزلی شدید که میدانید این خانه نه صاحبی و نه حسابی،نه دوربینی در کار است و نه کنترلی، هیچ دلیلی برای نظم و دقت و انضباط در کارهای شما نیست.
در خانه رها، ما هم رها هستیم و هرچه ریخت و پاش نکنیم و نفس خود را کنترل کنیم ضرر کردهایم،
ولی اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابی دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونهای دیگر زندگی خواهیم کرد.
اگر ایمان بیاوریم که این هستی، صاحبی دارد به نام خدای حکیم حسابی در کار است به نام معاد و برای تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفری هست، ما نیز حساب کار خود را میکنیم
و خواستههای نفس سرکش خود را مهار میکنیم.
کارهایی را که صاحب خانه نمی پسندد، انجام نمیدهیم،
زیرا میدانیم به حساب تمام کارهای خیر یا شر ما رسیدگی میشود
و خداوند در کمین ماست.
#استاد_قرائتی
┅═✼❉🍃🌸🍃❉✼═┅
•✾📚 @Dastan 📚✾•
.
نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده میشد.
به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
«عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که:
بیدلیل مغرور نشو! اینها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمیآمدند و «علی» را انتخاب میکردند.
معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نمازگزاران را ثابت میکند.
📜پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخنرانی گفت:
از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود را به نوک بینیاش برساند، خدا بهشت را بر او واجب مینماید و بلافاصله مشاهدهکرد که همه تلاش میکنند نوک زبانِشان را به نوک بینیِشان برسانند تا ببینند بهشتیاند یا جهنمی؟
عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش میکند و سعی میکند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.😉
از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد:
❌ این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو میخواهند. ""علی""برای این جماعت حیف است....
#جهل_مردم
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌟بزرگی می گفت:
🌙یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند.
✨شما اول برای کناریتان بر میدارید،
💫دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید...
🌟 #دقت_کنید،
⭐️تا زمانی که برای دیگران برمیدارید سبد مقابل شما می ماند...
🌙 ولی حالا تصور کنید همان اول برای خود بردارید،
✨ میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد.
💫نعمتهای خدا نیز اینطور است،
⭐️با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید!
🌙زندگی کردن با استانداردهای خدا بسیار زیبا خواهد بود...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚
⭕️ اگر کارد به استخوانت رسیده...
🔸 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند:
فردی به نام "ابوالوفای شیرازی"در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد.
ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود.
شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.
حضرت میفرمایند:
❄️ اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید
یوسف زهرای اطهر،
فرزندم را صدا بزن و بگو:
"یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ"
"الغَوثَ اَدرِکنی".
(مهدی جان؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
📝 ابوالوفا میگوید:
من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم.
یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند.
وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟
گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
☑️ سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند:
"اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...".
بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد.
📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸
•✾📚 @Dastan 📚✾•