eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️امام رضا علیه السلام : هرکس قدرت برکاری که گناهان او را بپوشاندو از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید برمحمد بر آلش بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران مےکند. ✨میلاد امام رضا(علیه السلام) مبارک باد✨ 📚 وسائل ج۷ ص۱۹۴ •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
sire emam reza.mojtahedi.mp3
4.19M
🎤آیت الله مجــتهدی تهرانی ره ✅ #سیره_شخصیت_امام_رضا ⏱ ۱۱ دقـــیقه و ۱۶ ثانـــیه •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوفان باعث ميشه درخت ريشه هاش رو عميق تر و قوى تر كنه. تو طوفان هاى زندگى به برگ هايى كه از دست ميدى فكر نكن، به ريشه اى كه قوى تر ميكنى فكر كن •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• کانال داستان‌های آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5801177816644977515.mp3
8.07M
🔉 #گوش_کنید | کرامت امام رضا علیه السلام 🌸حجت الاسلام عالی #منبر کوتاه #زیارت_امام_رضا #اسماعیل_بی_نماز #عنایت #داستان #کرامت #امام_رضا 📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ | عرض ارادت به امام رضا علیه السلام با نوای افغانستانی تو ای شمس‌الشموس ما را صدا کن فاطمیون حرم را تو دعا کن •••═✼✾⊱👇🌹👇⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#داستان_پندآموز 🌹موعظه #صاحب_دل🌹 گویند : صاحب دلى ، براى #اقامه #نماز به مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد! کسى برنخاست. گفت : حالا هر کس از شما که خود را آماده #مرگ کرده است ، برخیزد ! باز کسى برنخاست. گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
📔 پسری ، دختری را که قرار بود تمام زندگی اش شود برای اولین بار به کافی شاپ دعوت کرد ، تا به او اعلام کند که قصد ازدواج با او را دارد . در حال نشستن پشت میز پسر سفارش قهوه داد . سپس رو به پیشخدمت کرد و گفت لطفا نمک هم بیاور . اسم نمک که آمد تمام افراد حاضر یک مرتبه به پسر خیره شدند . پسر نمک را در قهوه ریخت و آرام خورد ، دختر با تعجب گفت قهوه شور میخوری؟ پسر جواب داد بچه که بودم خانه مان کنار دریا بود ، در ماسه ها بازی میکردم و طعم شور دریا را میچشیدم . حالا دلتنگ خانه ی کودکی شده ام ، قهوه شور مرا یاد کودکی ام می اندازد . ازدواج انجام شد و چهل سال تمام هر وقت دختر قهوه درست میکرد ، داخل فنجان شوهرش نمک میریخت . پس از چهل سال عاشقونه زندگی کردن ، مرد فوت کرد و نامه ای خطاب به همسرش برجای گذاشت: همسر عزیزم ببخش که چهل سال تمام به تو دروغ گفتم . آن روز آنقدر از دیدنت خوشحال و هیجان زده شده بودم که به اشتباه به جای شکر درخواست نمک کردم . چهل سال تمام قهوه شور خوردم و نتوانستم به تو بگویم ، بدترین چیز در دنیا قهوه شور است . اگر بار دیگر به دنیا بازگردم و باز هم داشتن تو وابسته به خوردن قهوه شور باشد ، تمام عمر شورترین قهوه دنیا را به خاطر چشمان پر از مهر و محبت تو خواهم خورد . یک ضرب المثل چینی می گوید برنج سرد را می توان خورد، چای سرد را می توان نوشید اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد... مهم نیست کف پاتو شستی یا نه؟! حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر ، اما این مهمه : که وقتی از زندگی کسی رد می شی ؛ رد پای قشنگی از خودت به جا بگذار . مواظب همدیگه باشیم ! •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• کانال داستان‌های آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
مفضّل بن عمر مي گويد : در محضر امام صادق عليه السلام بوديم ، سخن از چگونگي اعمال به ميان آمد ، من گفتم : « عمل من چه اندازه اندك است؟»امام : آرام باش ، از خدا طلب آمرزش كن ، اين را بدان كه : « اِنَّ قليلَ العَمَلِ مَعَ التقوي ، خَيرٌ مِن كثير العَمَلِ بِلا تقويً ؛ عمل اندك همراه با پرهيزكاري ، بهتر از عمل بسيار بدون پرهيزكاري است.» مفضل : عمل بسيار بدون پرهيز ، چگونه است ؟ امام : آري ، مثال آن ، همچون كسي است كه از غذاي خود به مردم مي خوراند ، و به همسايگانش مهرباني مي كند ، و در خانه اش به روي مردم باز است ، ولي در عين حال اگر دري از حرام به سراغش آيد ، مرتكب آن مي شود ، اين است عمل بدون پرهيزكاري ،و شخص ديگري نيز هست كه اين كارهاي نيك (غذا دادن ، مهرباني به همسايه و…) را ندارد ، ولي اگر دري از حرام به رويش گشوده شد ، وارد آن نمي شود [دومي بهتر از اولي است.] اصول كافي,باب الطّاعه والتّقوي,ح7 •✾📚 @Dastan 📚✾•
#تکبر امام على عليه السلام : اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه مِن عِبادِهِ وَحاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَاِن اَعلَنتُم كَتَبَهُ؛ نهايت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفريدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بكنيد كه اگر پنهان كنيد مى داند و اگر آشكار سازيد مى نويسد. كنزالعمال، ج10، ص143، ح28731 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❤️خاک پای پدر و مادر باشید❤️ 🌸 مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" 🌸 یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی. 🌹 پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. 🌹حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم" نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، 🌹نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" @Dastan
زراره صحابه مورد اعتماد امام باقر عليه السلام مى گويد: حضرت امام محمد باقر براى تشييع جنازه مردى از قريش رفت ، من هم در خدمت امام بودم ، زنى با صداى بلند گريست عطا (قاضى القضات وقت ) كه در تشييع جنازه حاضر بود، خطاب به زن كرد و گفت : ساكت باش وگرنه برمى گرديم . آن زن ساكت نشد و عطا برگشت ، رفت و جنازه را تشييع نكرد. من عرض كردم : يابن رسول الله ! عطا برگشت . حضرت فرمود: ما به دنبال جنازه مى رويم و با ديگران كارى نداريم . هرگاه ببينيم كار باطلى با حق آميخته است ، حق را به خاطر باطل ترك كنيم ، حق مسلمان را ادا نكرده ايم . (يعنى اگر چه گريه زن با صداى بلند كار باطلى بود و تشييع جنازه يك امر حق است ، نبايد به خاطر گريه زن ، تشييع جنازه را ترك كرد.) سپس امام بر جنازه نماز خواند، صاحب عزا پيش آمد تشكر كرد و گفت : خداوند شما را رحمت كند شما نمى توانيد پياده راه برويد برگرديد! حضرت مايل نشد برگردد. عرض كردم : آقا! صاحب عزا به شما اجازه برگشتن داد ضمنا من هم مطلبى دارم ، مى خواهم از آن بپرسم . فرمود: ما با اجازه او نيامده بوديم و با اجازه او برگرديم . اين ثوابى است كه در جستجوى آن بوديم انسان هر اندازه از پى جنازه برود پاداش بيشتر مى گيرد. بدين وسيله امام به وظيفه خود عمل نمود و حق را به خاطر باطل ترك نكرد. ((اميد است ما هم چنين باشيم )). (داستان های بحارالانوارجلد4) •✾📚 @Dastan 📚✾•
مرحوم شيخ مفيد، به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت نمايد: روزى به رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، خبر دادند كه فلان جوان مسلمان ، مدّتى است در سكرات مرگ و جان دادن به سر مى برد ونمى ميرد. چون حضرت رسول بر بالين آن جوان حضور يافت ، فرمود: بگو ((لا إ لهَ إ لاّ اللّه ))؛ ولى مثل اين كه زبان جوان قفل شده باشد ونمى توانست حركت دهد، حضرت چند بار تكرار نمود و جوان بر گفتن كلمه طيّبه ((لا إ لهَ إ لاّ اللّه )) قادر نبود. زنى در كنار بستر جوان مشغول پرستارى از او بود، حضرت از آن زن سؤ ال نمود: آيا اين جوان مادر دارد؟ پاسخ داد: بلى ، من مادر او هستم . حضرت فرمود: آيا از فرزندت ناراحت و ناراضى مى باشى ؟ گفت : آرى ، مدّت پنج سال كه است با او سخن نگفته ام . حضرت پيشنهاد داد: از فرزندت راضى شو. عرض كرد: به احترام شما از او راضى شدم و خداوند نيز از او راضى باشد. سپس حضرت به جوان فرمود: بگو ((لا إ لهَ إ لاّ اللّه )) ، در اين موقع آن جوان سريع كلمه طيّبه را بر زبان خود جارى كرد. بعد از آن ، حضرت به او فرمود: دقّت كن ، اكنون چه مى بينى ؟ عرض كرد: مردى سياه چهره با لباس هاى كثيف و بدبو همين الا ن در كنارم مى باشد و سخت گلوى مرا مى فشارد. حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، اظهار نمود: بگو: ((يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ، وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثيرِ، إ قبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ، وَاعْفُ عنّىِ الْكَثيرَ، إ نّكَ اءنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيم )) . يعنى ؛ اى كسى كه عمل ناچيز را پذيرا هستى ، و از خطاهاى بسيار در مى گذرى ، كمترين عمل مرا بپذير و گناهان بسيارم را به بخشاى ؛ همانا كه تو آمرزنده و مهربان هستى ، وقتى جوان اين دعا را خواند، حضرت فرمود: اكنون چه مى بينى ؟ گفت : مردى خوش چهره و سفيد روى و خوش بو با بهترين لباس ، در كنارم آمد و با ورود او، آن شخص سياه چهره رفت . حضرت فرمود: بار ديگر آن جملات را بخوان ، وقتى تكرار كرد. و در همان لحظه روح ، از بدنش خارج شد و به دست پر بركت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، نجات يافت و سعادتمند گرديد.(1) 1- بحار الا نوار: ج 92، ص 342 1 به نقل از امالى شيخ مفيد: ج 1، ص 63. •✾📚 @Dastan 📚✾•