▫️شهیدی که با ساخت اولین پل شناور جنگ تحمیلی جان صدها رزمنده را نجات داد
شهید محمد صداقتکیش بعد از دوران آموزشی در مناطق جنگی مختلف خدمت کرد، وجود او تاثیرات شگرفی در جبهههای جنگ گذاشت تا اینکه در یکی از نبردها به چشم خود شاهد غرق شدن رزمندگان در آبها شد و با اعتقاد راسخ به یک ساعت تفکر بهتر از ۷۰ سال عبادت به فکر افتاد و بعد از ساعتی با خوشحالی نزد فرمانده رفت و ساخت پل شناور را برای اولین بار به عهده گرفت و با افتخار این پل را ساخت و وقتی دید که فکر او باعث نجات بسیاری از رزمندگان و صرفهجویی در وقت شده است، از شعف و شادی در پوست خود نمیگنجید.
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
✾📚 @Dastan 📚✾
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یک رویای صادقه و فوق العاده عجیب و شگفت انگیز از زبان استاد قرائتی
🔴خواستگاری امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از یک شهید...
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆مقام امامت
🥀وقتی امام رضا علیهالسلام به ولایتعهدی منتخب شد، مأمورین مأمون خلیفه عباسی، ابتدا احترام لازم را میکردند، ولی بعد کجرفتاری نمودند.
🥀روزی گفتند: وقتی علی بن موسی علیهالسلام وارد میشود، روی برگردانید و سلام نکنید و پردهها را بالا نزنید. وقتی امام علیهالسلام داخل شد، بیاختیار نتوانستند این کارها را بکنند؛ و بعد از رفتن امام، همدیگر را سرزنش کردند.
🥀روز بعد وقتی امام وارد شد، برخاستند و سلام کردند، امّا بر جای خود ایستادند و پرده را کنار نزدند؛ ولی با کمال تعجّب (چون به مقام امام واقف نبودند) دیدند بادی شدید برخاست و از همان طرف که هر روز آنها پرده را کنار میزدند، پرده را کنار برد و امام بدون زحمت وارد شد؛ و هنگام خارج شدن هم بادی از جهت مخالف وزید و پرده را کنار زد تا حضرت خارج شد.
🥀پس از رفتن امام، مأمورین مأمون، خلیفهی وقت عبّاسی به مذاکره نشستند که او منزلت و مقام بزرگی دارد و مثل حضرت سلیمان، خداوند باد را در اختیار او قرار داده است، بهتر است خودمان پرده را کنار بزنیم و به خدمت او برخیزیم که این به صلاح ما میباشد.
📚شنیدنیهای تاریخ، ص 194 -محجه البیضاء، ج 4، ص 284
✾📚 @Dastan 📚✾
#بهترين_دلها
ارزش انسان به #معارف است ، پس بهترين ظرف هاى #علم - يعنى نفوس انسانى - آن ظرفى است كه گنجايش آن بيشتر است ، چنان كه حضرت مولا علی علیه السلام با شاگرد نامدارش كميل - رضوان الله تعالى عليه - فرمود: (( يا كميل ! ان هذه القلوب اوعيه ، فخيرها اوعاها))؛
يعنى اى كميل ! اين دل ها ظرف ها هستند، پس بهترين آنها آن دلى است كه #ظرفيت و #گنجايش او بيشتر است.
➖➖➖➖➖➖➖➖
📘 منبع: گنجينه_گوهر_روان ، ص 210
#علامه_حسن_زاده_آملی
✾📚 @Dastan 📚✾
#پنداه
#گناهان اگر روی هم انباشته شود،
انسان را از تعادل خارج می کند.
انسان دیگر نمی تواند درست اندیشه کند،
نمیتواند به چیزهای خوب
علاقه مند شود و نمیتواند به
خداوند محبت پیدا کند. بالعکس
به کارهای ناشایست علاقه مند
می شود... #بخل، #حسادت،
#تکبر، #شهوات و... همه بخاطر
گناهان و #اثر_سوء_گناهان در
دل پدیدار می شود...
(ما باید هم گناه را ترک کنیم و
هم اثرات گناهان قبلی را از بین ببریم...)
یکی از ویژگی های 🌸#نمازشب🌸
این است که گناهان را پاک می کند
و رفته رفته اثرات سوء گناهان
و عفونت هایی که در دل مانده
است را پاک می کند...
(باید پناه ببریم به شب.)
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃خدایا!
مثل همیشه که حواسمان نبود!
و هوایمان را داشتی سر بلندی عطا فرما
و یادمان بده که بی دریغ عشق بورزیم
و عاشقی کنم
✨✨شبتون حسینی
✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️⚡️یگانه مکانی که رویاهایت را در آن می سازی “ذهن توست”!.
👌👌“باور کن”!!!.
👈آرزوهایت دست یافتنی است….
💫💫شبتون مهدوی
✾📚 @Dastan 📚✾
💐☘💐☘💐☘💐☘💐
#داستان_آموزنده
🔆شوق بهشت
🥀روزی مرد سیاهی به نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و در رابطه با تسبیح و تهلیل از او سؤال نمود.
🥀عمر بن خطاب که در آنجا حاضر بود، با تندی به آن مرد گفت: «بس کن، ای مرد! تو با این سؤالهایت پیامبر را خسته میکنی.»
🥀 پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم به عمر فرمود: آرام باش ای عمر! تندی مکن، بگذار تا او سؤالاتش را بکند؛ در این هنگام این آیات نازل شد: «آیا زمانی طولانی بر انسان نگذشت که چیز قابل ذکر نبود… ابرار در بهشت، از جامی نوشند که با عطر خوشی آمیخته است.»*
🥀در این هنگام آن مرد سیه، فریادی از جان کشید و بر زمین افتاد. پیامبر با دیدن این صحنه فرمود: «او از شوق بهشت جان داد.»
📚تجلی امیر مؤمنان، ص 30 -الغدیر، ج 11، ص 355
⚡️⚡️امام صادق علیهالسلام به شیعیان فرمود: «شما برای بهشت خلق شدید و در آن نعمتهای شماست و به سوی بهشت میروید.»
📚الکافی، ج 8، ص 365
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆همان اعمال را بنویسند
☘امام صادق علیهالسلام فرمود: پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم سر خود را بهسوی آسمان بلند کرد و لبخند زد. پرسیدند ای پیامبر خدا! دیدیم سر خویش را بهسوی آسمان بلند کردی و لبخند زدی.
☘فرمود: آری! از دو فرشتهای در شگفت شدم که از آسمان به زمین آمدند و بندهی مؤمن درستکار را در جای نماز خویش که همواره در آنجا نماز میگزارد جستند تا برای وی، عمل آن شب و روزش را بنویسند، امّا وی را در نماز گاه خویش نیافتند.
☘پس به آسمان بازگشتند و گفتند: پروردگارا فلان بندهی مؤمنت را در مکان نمازش جستیم تا برای وی عملش را در آن روز و شب بنویسیم، ولی آنجا به او دست نیافتیم و او را در بند (بیماری تو) دیدیم. خداوند فرمود: تا زمانی که بندهام در بند من است، برای او در هر شب و روز همانند آنچه در دوران تندرستیاش انجام میداده بنویسید.
☘زیرا بر من است آنگاهکه او را ازآنچه در دوران تندرستیاش انجام میداده، بازداشتهام، برای وی پاداش همان اعمال را بنویسم.
📚الکافی 3، ص 113
✨✨خداوند متعال در آیهی 61 سورهی نور میفرماید: «بر نابینا و لنگ و بیمار و بر خودتان ایرادی نیست که از خانههای خود (و فرزندان و زنانتان) بخورید…»
✾📚 @Dastan 📚✾
🗯🌸🗯🌸🗯🌸🗯🌸
#داستان_آموزنده
🔆اجازهی رهبر
🌻در سال دهم هجری پیامبر صلیالله علیه و آله قصد زیارت خانهی خدا داشت. علی علیهالسلام را با گروهی از مسلمانها به یمن فرستاد. علی علیهالسلام مأمور بود در بازگشت از یمن، پارچههایی را که مسیحیان نجران در روز مباهله تعهد کرده بودند، از ایشان بگیرد و به محضر رسول خدا صلیالله علیه و آله بیاورد.
🌻او پس از انجام مأموریت، آگاه شد که پیامبر صلیالله علیه و آله رهسپار خانهی خدا شده است. ازاینرو پارچهها را به یکی از فرماندهان خود سپرد و خود به طرف مکه حرکت کرد و نزدیکیهای مکه به حضور پیامبر صلیالله علیه و آله رسید.
🌻پیامبر صلیالله علیه و آله از دیدارش خوشحال شد و او را در لباس احرام دید، از نحوهی نیّت کردن او جویا گشت. علی علیهالسلام گفت: من هنگام بستن احرام گفتم: خدایا به همان نیّتی احرام میبندم که پیامبر صلیالله علیه و آله احرام بسته است.
🌻آنگاه علی علیهالسلام از مسافرت خود به یمن و پارچههایی که آورده بود، به پیامبر صلیالله علیه و آله گزارش داد.
🌻سپس به فرمان پیامبر صلیالله علیه و آله بهسوی سربازان خود بازگشت تا به همراه آنها، دوباره به مکه بازگردد.
🌻وقتی امام به سربازان خود رسید، دید که افسر جانشین وی تمام پارچهها را در میان سربازان تقسیم کرده است و سربازان پارچهها را بهعنوان لباس احرام بر تن کردهاند.
🌻امام به این کار اعتراض کرد که چرا بدون اجازهی پیامبر صلیالله علیه و آله این کار را کردید. فرمانده گفت: «سربازان اصرار کردند که بهعنوان امانت بگیرند و پس از مراسم حج از آنان بازگیرم.»
🌻امام پوزش او را نپذیرفت و سپس دستور داد، تمام پارچههای تقسیم شده جمع شود تا در مکه به پیامبر صلیالله علیه و آله تحویل گردد.
گروهی از اینان در مکه به خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله رسیدند. از عدالت و سختگیری علی علیهالسلام شکایت کردند. پیامبر صلیالله علیه و آله به یک نفر از یاران فرمود:
🌻«برو به این گروه شاکی بگو از بدگویی و اعتراض به علی علیهالسلام دست بردارید که او در دستور خدا دقیق و سختگیر و در دین خود اهل سازش و مداهنه نیست.»
📚تربیت اجتماعی، ص 247 -فروغ ولایت، ص 122
✾📚 @Dastan 📚✾