eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.6هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
61 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆اهمیت عزاداری و روضه برای امام حسن (علیه السلام) دانشمند توانا شهيد حاج شيخ احمد كافى رضوان اللّه تعالى عليه فرمود يكى از منبرى هاى مهم تهران مرحوم حاج شيخ على اكبر ترك بود خيلى منبر خوبى بود او دو خوبى داشت يكى آدم رشيد بود دوم آدم متدينى بود، عالى بود، حاج شيخ على اكبر تبريزى آن سال كه من نجف بودم ايام فاطميّه عراق مى آمد فاطميه اول را كربلا منبر مى رفت فاطميه دوم نجف ، من از خودش ‍ شنيدم . مرحوم حاج شيخ على اكبر تبريزى مى گفت : من جوان بودم تبريز منبر مى رفتم ماه رمضان تا شب بيست و هفتم ماه رمضان پيش نيآمد ما شبى نامى از آقا امام حسن علیه السلام  ببريم غرضى هم نداشتم زمينه حرف جور نشد منبراست گفت همان شب بيست و هفتم رفتم خانه خوابيدم در عالم رؤ يا مشرف شدم محضر مقدس بى بى فاطمه سلام اللّه عليها سلام كردم حضرت كِدرانه جوابم داد. گفتم بى بى جان من از آن نوكرهاى بى ادب نيستم اسائه ادبى خيال نمى كنم از من سر زده باشد كه از من كدر شده باشيد. چرا اين طور جواب مرا مى دهيد؟ حضرت فرمود: حاج شيخ مگر حسن پسر من نيست ؟ فهميدم كار از كجا آب خورده چرا يادى از حسنم نمى كنى ؟ حسنم غريب است حسنم مظلوم است .(1) شهى كه بود ز جانها لطيف تر بدنش شدى بسان زمرد ز زهر كينه تنش امام دوم و سبط رسول و پور بتول كه ذوالجلال بناميد از ازل حسنش روا نبود كه آبش بزهر آلايند كسى كه فاطمه دادى زجان خود لبنش فلك بدست حسن داد تا كه كاسه زهر بريخته جگر پاره پاره در لنگش چه حرفها كه شنيداززبان دشمن و دوست كه سخت تر بدى از زخم نيزه بر بدنش زبسكه جام بلانوش كرد و صبر نمود فزون زجد و پدر بود گوئيا محنش كمان جور كشيدند بر جنازه او كه پاره پاره زپيكان تير شد كفنش 1- نغمه هائى از بلبل بوستان حضرت مهدى ، ج 3، ص 198. منبع: کتاب کرامات الحسینیه جلد2 ،تالیف علی میر خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆شهادت على ، فرزند حرّ حربن يزيد رياحى اولين فرمانده قواى دشمن ، در روز عاشورا، توبه كرد و به سپاه امام حسين (علیه السلام ) پيوست . او پسرى داشت بنام على ، هنگامى كه حر خود را بين بهشت و دوزخ ديد، به پسرش گفت : پسرم من طاقت آتش دوزخ را ندارم ، بيا به سوى حسين (ع ) برويم و او را يارى كنيم و در پيشگاهش جانبازى نمائيم ، شايد خداوند مقام پرارج شهادت را نصيب ما كند كه در اين صورت به سعادت ابدى پيوسته ايم .... گفتار حر در فرزند اثر كرد، به گونه اى كه پسر، بى درنگ پاسخ مثبت داد، و همچون پدرش ، سعادت ابدى را انتخاب نمود. حر، او را نزد امام حسين (ع ) برد و او در حضور امام ، توبه كرد و اجازه رفتن به ميدان و جانبازى گرفت . پسر حر همراه پدر، با دشمن مى جنگيد، و پس از كشتن 24 يا 70 نفر به شهادت رسيد و مرغ روحش به سوى بهشت پر گشود. حر از شهادت پسر، شادمان شد و گفت : حمد و سپاس خداوندى را كه افتخار شهادت در راه حسين (ع ) را نصيب تو قرار داد. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️وقایع روز یازدهم محرم _ قسمت اول 🔹پس از شهادت امام حسین علیه‌السّلام ، کوفیان خيمه‏‌های امام را سوزانده و از به يغما بُردن جزئي‏‌ترين وسايل دريغ نكردند. عمر بن سعد به همراه یارانش تا ظهر روز 11 محرم در سرزمین کربلا ماندند و به تدفین کشتگان خود پرداختند. 🔺آن‌گاه در حالی‌که اجساد بی سر و مطهر امام (ع) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، زنان و دختران سالار شهیدان را در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده و بدون چادر، بر شترهای بی‌جهاز سوار کردند و همانند اسیران کافر با غل و زنجیر به سوی کوفه حرکت دادند. 🔻سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند. تا داغ اهل بیت پیامبر (ص) را تازه کنند. پس آنان شروع به شیون و زاری کردند و به صورت‌های خویش می‌زدند. حضرت زینب (س) چون نظرش به بدن مبارک برادرش امام حسین علیه‌السلام افتاد، فرمود: یا محمداه صلى علیک ملیک السّماء؛ ♦️این حسین توست که با اعضاى پاره‌پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران تواند که اسیر شده‌اند. .سکینه (س) دختر امام حسین (ع)، پیش آمد و جنازه پدر را در آغوش گرفت و به عزاداری پرداخت. گروهی از یاران عمر بن سعد پیش آمدند و او را به زور از پیکر پاک پدرش جدا کردند و کشان کشان نزد دیگر اسرا بردند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نصيحت فرزند جهت يارى برادر در جريان صحراى سوزان كربلا و شهادت اصحاب و ياران باوفاى امام حسين صلوات اللّه و سلامه عليه ، حضرت قاسم - فرزند امام حسن مجتبى عليه السلام - نيز حضور داشت و چندين مرتبه از عموى خود تقاضاى رزم كرد؛ ولى حضرت نپذيرفت . حضرت قاسم كه نوجوان بود، بسيار افسرده و غمگين در گوشه اى نشست و گريه كرد، كه چرا همه ياران به فيض سعادت و شهادت مى رسند ولى او محروم مانده است ، كه ناگاه به ياد نوشته اى افتاد كه پدرش امام حسن مجتبى عليه السلام بر بازويش بسته و فرموده بود: هرگاه بسيار غمگين شدى ، آن را باز كن و بخوان و به آنچه در آن نوشته شده است عمل نما. با خود گفت : سال ها از عمر من گذشته است ؛ و هرگز اين چنين ناراحت و غمگين نشده ام ، پس نوشته را از بازوى خود گشود و در آن خواند: فرزندم ، قاسم ! تو را سفارش مى كنم ، هرگاه در كربلا ديدى كه دشمنان ، اطراف عمويت حسين عليه السلام را محاصره كرده و قصدِ جان او را دارند، لحظه اى درنگ مكن ؛ و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش جهاد كن و از ايثارِ جان خويش دريغ مكن . اگر عمويت به تو اجازه رفتن به ميدان رزم ندهد، التماس و اصرار كن تا رضايت و اجازه او را به دست آورى و سعادت و خوشبختى هميشگى را براى خود تاءمين كنى . حضرت قاسم پس از خواندن نامه ، سريع از جاى خود برخاست و شتابان به سوى عموى مظلومش - امام حسين عليه السلام - آمد و با حالت گريه ، آن نوشته را تقديم عمويش كرد. چون امام حسين عليه السلام گريه ملتمسانه برادرزاده ؛ و نوشته برادر خويش را مشاهده نمود، گريست و سپس نفس عميقى كشيد و فرمود: برادرزاده ام ، قاسم ! اين سفارش پدرت را مى پذيرم ؛ و آن گاه او را نزد عون - پسر عمّه اش - و حضرت اباالفضل العبّاس - عمويش - برد. و سپس از خواهرش زينب پيراهنى تميز گرفت و بر اندام قاسم پوشاند و عمامه اى بر سرش بست ؛ و بعد از آن او را روانه ميدان نمود. حضرت قاسم نزد فرمانده لشگر عمر سعد رفت ؛ و فرمود: آيا از غضب و سخط خداوند نمى ترسى كه با عمويم حسين عليه السلام اين چنين جنگ و كارزار مى كنى ؟! و آيا از رسول خدا شرم و حيا نمى كنى ؟! عمر سعد ملعون گفت : مطيع امر يزيد گرديد تا از شما دست برداريم . حضرت قاسم فرمود: خداوند تو را بدبخت نمايد، تو چگونه مدّعى اسلام هستى در حالى كه با آل رسول جنگ مى كنى !. و چون به لشگر حمله كرد و عدّه اى را به هلاكت رسانيد، اطراف وى را محاصره كردند؛ و هركس به نوعى ضربه اى از تير، شمشير و سنگ بر آن نوجوان عزيز وارد ساخت كه در نهايت به فيض شهادت نائل آمد.(1) 1- منتخب طريحى : ص 372، مدينة المعاجز: ج 3، ص 367، ح 931. منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️وقایع روز یازدهم محرم _ قسمت دوم 💠بسیاری از مورخان بر این اعتقادند که در روز یازدهم محرم و پس از عزیمت سپاه عمر بن سعد به سوی کوفه، گروهی از بنی اسد ، خود را به اجساد مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش رسانده بر آنان نماز گزارده و آنان را دفن نمودند. برخی دیگر روز سیزدهم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده‌اند. ♦️بر اساس برخی منابع شیعی از آنجا که بدنهای بی سر شهدا قابل شناسایی نبودند، امام سجاد علیه السلام که در اسارت به سر می‌بردند با معجزه الهی خود را به کربلا رسانده و در تدفین امام حسین (ع) و یارانشان شرکت کردند. 🔻دشمنان زمانی که اهل بیت رسالت را به شهر کوفه وارد نمودند سرهای شهدا را پیش روی آنان حرکت داده وارد شهر کردند و در کوچه و بازار گرداندند . بسیاری از مردم کوفه به تماشای اسرا آمدند و برخی از آنان چون اسرا را در این وضع ناگوار دیدند، صدا به گریه و زاری بلند کردند. 🔸آن روز عبیدالله بن زیاد در قصر دار الاماره نشست و بار عام داد و دستور داد تا سر امام حسین (علیه‌السّلام) را در پیش روی او قرار دادند، سپس دستور داد تا اهل بیت امام را بر او وارد کردند. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌گفت دقیقا وقتی انتظار نداری معجزه ها اتفاق میفتن توی تموم ناامیدی و سختیات همون لحظه خدا میرسه و همه چی قشنگ میشه ! مطمئن باش ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷یک روز «ابوالقاسم» برای ما تعریف می کرد: «در جریان محاصره سوسنگرد با چهار نفر از برادران برای شناسایی مواضع نیروهای بعثی رفته بودیم. در مراجعت راه را گم کرده بودیم و در مسیر ناشناخته ای که نمی دانستیم و پر از مین بود وارد شدیم. همگی مردد بودیم که مسیر قبلی ما از کدام طرف است. 🌷ناگهان یکی از گاوهایی که در منطقه پراکنده بودند، درست در جهت راهی که انتخاب کرده بودیم به راه افتاد و بلافاصله روی مین رفت و تکه تکه شد و ما که نصرت خدا را در این حادثه احساس کردیم، مسیر خود را تغییر دادیم.» : همسر بسیجی شهید «ابوالقاسم ناصری» ✾📚 @Dastan 📚✾
نقدمقتل جامع.pdf
810.4K
💠 🌟عنوان: نگاهی به کتاب "مقتل جامع سیدالشهداء"🌟 ✍به قلم:سید علی تهرانی 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 📖هشت‌سال پیش، این نقد را نوشته و به مرحوم حجه‌الاسلام مهدی پیشوائی دادم که تحسین بسیارِ او و گروه نویسنده‌ی آن کتاب را به دنبال داشت. 📚و می‌گفتند: "برخی کتاب ما را نقد کرده‌اند اما برخلاف این نقد، به مبانی ما توجه نداشتند." 📖گر چه پس از نگارش آن، باز نکته‌ای به ذهنم رسید که در این نوشته نیست اما زحمت pdf کردنِ همین اندازه را یکی از اهل توفیق کشید ... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫💫داستان روضه امام حسین (علیه السلام) در قرآن کریم/استاد رائفی پور 🎥 ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:پادشاهان پیاده🌟 ✍به قلم:بهزاددانشگر 🖨ناشر:انتشارات عهدمانا 📜محتوا:اربعین 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:نوجوان،بزرگسال 📓📓📜📓📓📜📓📓📜📓📓 🌟بسیار عالی و تاثیر گزار در هوای پیاده روی اربعین😍😍😍 شما را درگیر تفکر و عواطف خواهد کرد🌟 نویسندگان کتاب، در سفر زیارت اربعین سراغ زائران امام حسین(ع) رفته‌اند و حرف‌ها و خاطرات‌شان از این زیارت پرشکوه و نحوه پیوند خوردن‌شان با اباعبدالله(ع) را پرس‌وجو کرده‌اند. همه اقشار را می‌توان در این کتاب دید و خواند: ایرانی، عراقی، اروپایی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه یا سنی، زن و مرد و کوچک و بزرگ حتی موکب‌دارها، پلیس، نویسنده، روزنامه‌نگار، عکاس، مجری، پزشک. این کتاب داستان دلدادگی این آدمهاست به اباعبدالله(ع). داستان‌های بسیار جذاب و خواندنی از کشش کربلا و پویش جاده‌ی نجف تا کربلا و پاهای تاول‌زده و دل‌های لک زده برای رسیدن به نینوا. 📓📓📜📓📓📜📓📓📜📓📓 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سر بريده عمر بن سعد هنگامى كه مختار بر اوضاع شهر كوفه مسلط گرديد پس از دستگيرى عمر بن سعد موقتا او را امان داد. روزى حفص فرزند عمر بن سعد به نزد مختار آمده گفت : پدرم مى گويد: آيا به امان خود درباره من عمل مى كند؟ مختار گفت : بنشين ! سپس اباعمره را خواست و پنهانى به او دستور داد كه برود عمر بن سعد را در منزلش بكشد. طولى نكشيد ديدند اباعمره با سر نحس عمر بن سعد وارد شد. حفص وقتى سر پدرش را ديد گفت : انا لله و انا اليه راجعون . مختار به حفص گفت : اين سر را مى شناسى ؟ حفص گفت : آرى ! از اين پس در زندگى خيرى نيست . مختار گفت : بلى ! پس از او تو ديگر زندگانى نخواهى كرد. آنگاه دستور داد او را هم كشتند. سپس گفت : عمر با حسين ، حفص با على اكبر، هرگز برابر نيستند، به خدا سوگند هفتاد هزار نفر را به خاطر شهداى كربلا خواهم كشت ، چنانچه در عوض ‍ خونبهاى يحيى بن زكريا هفتاد هزار نفر كشته شدند. 📚بحار: ج 45، ص 336 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 داستان کوتاه جوانی با شیخ پیری به سفر رفت. جوان در کنار برکه‌ای بود که ماری به سمت شیخ آمد ولی شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه‌ گمان بدی بردم. جوان گفت: مطمئنی این ماری که به سمت تو آمد بخاطر این گناهت بود؟ پیر گفت: بلی. جوان گفت از کجا مطمئنی؟ پیر گفت: من هر روز مواظب هستم گناه نکنم و چون دقت زیادی دارم، گناهانم را که از دستم رها می‌شوند زود می‌فهمم و بلافاصله توبه می‌کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا می‌شوم. تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنی که مرتکب گناه نشوی، تعداد گناهان کم می‌شود و زودتر می‌توانی در صورت رسیدن بلایی، علت گناه و ریشه‌ی آن بلا را بشناسی. بدان پسرم! بقالی که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه می‌نویسد، اگر در شب جایی کم و کسری بیاورد، زود متوجه می‌شود اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. ای پسرم! اگر دقت کنی تا معصیت تو کمتر شود بدان که براحتی، ریشه مصیبت خود را می‌دانی که از کدام گناه تو بوده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
حضرت آیت الله محفوظی : شیخ صدوق (ره) در کتاب امالی به سند خود از حذیفة بن یمان روایت کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) را دیدم که دست حسین بن علی (علیه السلام ) را در دست خود گرفته بود و می فرمود : ای مردم این حسین بن علی است او را بشناسید سوگند به آن خدایی که جانم به دست اوست به راستی او در بهشت است و دوستدار او نیز در بهشت است و دوستدار ، دوستدار او نیز در بهشت است …“ دوستدار او یعنی هم محبت قلبی به حضرتشان و هم در عمل ، ایمان و استقامت و گذشت و وفاداری و مهربانی و همه ی فضایل “. 📚برگرفته از کتاب امام حسین و عاشورا ✾📚 @Dastan 📚✾
📩 | معنای حقیقی دنیا ⚠️ چون دل نبسته‌اید ... ✾📚 @Dastan 📚✾
روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆امام حسین و قرآن : شگفت‏ترين شگفتى‏ ها قلب اولیاء خدا تجلیگاه آیات قرآن و همه شئون حیات  ایشان  آیینه تمام نمای آیات الهی است. امام حسین علیه السلام, آن حجت آسمانی و قرآن ناطق, هر لحظه از حیات با برکتش تصویری از آیات قرآن بود. حسین ابن علی علیه السلام  چنان زیست که اگر تاریخ زندگیش را چون صفحاتی گرد هم آریم چیزی جز قرآن کریم فرا هم نیاید. در نوشتار پیش رو آیه ای از قرآن را در آیینه حیات او به نظاره می نشینیم قرآن کریم می فرماید:   «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً». «کهف/9» اى رسول ما! آيا پنداشتى كه قصه اصحاب كهف و رقيم، در برابر اين همه آيات قدرت و عظمت، از آيات عجيب ما بودند؟ اين آيه شريفه، در مقام ذكر اين مطلب است كه قصه اصحاب كهف و جوانانى كه از دست پادشاه كافر ستم‏گر، براى حفظ ايمان و عقيده آسمانى خود فرار كرده، به غارى پناه بردند و 309 سال قمرى (سيصد سال شمسى) در آن غار به خواب رفته، پس از بيدارى گمان مى‏كردند كه يك روز يا ساعاتى از روز را خوابيده‏اند، چيز تازه‏اى و شگفت‏انگيزتر از ديگر آيات الهى در زمين و آسمان نيست، كه همه مظاهر وجود و تصرفات مستمر الهى و جريانات مداوم آفرينش، شگفت‏انگيز است و با ملاحظه قدرت بى‏منتهاى خداى سبحان، هيچ چيزى تعجب ندارد؛ زيرا همه چيز براى او آسان است. شيخ مفيد رحمه الله نقل مى‏ كند: زيد بن ارقم گفته است: سر امام حسين عليه السلام را بالاى نى، در شهر مى‏ گردانيدند و من در بالاخانه خود نشسته بودم. هنگامى كه مقابل غرفه من رسيد، شنيدم كه اين آيه را قرائت مى‏كرد: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً». من از ديدن اين منظره، به خداى يگانه سوگند، مو بر اندامم راست شد و ندا كردم: واللَّه سر تو اى فرزند رسول‏ اللَّه! عجيب‏تر و شگفت‏ انگيزتر است. «ارشاد، ج 2، ص 117؛» شگفتى‏ها مربوط به ماجراى تو است، نه اصحاب كهف. تو همه را به تعجب آوردى و هر بيننده‏اى را واله و سرگردان و عقول را سرگشته ساختى، تو كه سر بريده‏ ات، آن‏گاه كه از بدن فاصله‏ ها دارد و بالاى نيزه جا گرفته است، آيات قرآن كريم را تلاوت مى‏ كند. آرى، سر مطهر حسين بن على عليه السلام قرآن، آن هم اين آيه سوره كهف را مى‏خواند. قطعاً در انتخاب اين آيات كريمه اسرارى است. ممكن است حضرت مى‏ خواست به اهل كوفه، آن خفتگان بگويد: داستان اصحاب كهف، براى شما تعجب‏آور و حيرت‏ زا است. اكنون بنگريد كه آيا آن حادثه عجيب است يا داستان من كه پس از شهادت، آيات الهى را مى‏خوانم. يا ممكن است اشاره‏اى باشد به اين‏كه من و يارانم، با اصحاب كهف وجه مشتركى داريم. آنان در راه عقيده و ايمان خود استقامت ورزيدند؛ چنان‏كه ما هم در مسير ايمان و عقيده، ثبات قدم داشتيم؛ ولى آنان از شر پادشاه كافر ظالم فرار كرده، به غار پناه بردند و به خواب رفتند و آرميدند؛ اما من و يارانم در برابر حاكم ستم‏گر ايستادگى كرديم و فرياد خود را به گوش جهانيان رسانيديم و از شمشيرها و نيزه‏ها باران تيرهاى كشنده آنان نهراسيديم و در برابر دشمنان دين، صف‏آرايى كرده، ضربت تير و نيزه و شمشيرها را به جان خريديم. ممكن است انتخاب اين آيه، با توجه به نكته‏اى باشد كه اين شاعر نغز گفتار بدان اشاره كرده است:           بود بر لب، آيه كهفش سخن             يعنى اى دشمن! تو در خوابى نه من‏ و چه بسا ده‏ها نكات ظريف‏تر در اين مقام نهفته باشد كه ما از آن آگاهى نداريم. به هر حال، امام حسين عليه السلام با قرائت اين آيه كريمه، اسلام و اهل اسلام و پيروان مكتب اهل‏البيت را سرافراز كرد و خسران و خوارى و زبونى را بر جنايت‏كاران و حكام آل‏اميه و آل ابى‏سفيان و پيروان بى‏مايه آنان محقق و مسلّم گردانيد. منبع: امام حسین و قرآن, محمد جواد مغنیه  ✾📚 @Dastan 📚✾
سينه زدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه شايد بعضى از بى خردان متوجّه اهميّت عزادارى براى حضرت سيّد الشهداء علیه السلام را نشوند و ندانند كه دهها حديث در اهميّت عزادارى براى حضرت ابى عبداللّه الحسين علیه تلسلام رسيده و حتّى تمام علماء و مراجع تقليد خودشان به آن مبادرت ميكرده اند و يكى از وسائل تشرف به محضر حضرت بقيّة اللّه روحى فداه را گريه بر حضرت سيد الشهداء علیه السلام مى دانسته اند در سال هزارو سيصدو سى و سه كه براى تحصيل به نجف اشرف مشرّف بودم با جمعى از علما اعلام پياده به كربلا ميرفتيم در بين راه به محلّى به نام طويرج كه باكربلاى معلاّ بيشتر از چهار فرسخ فاصله نداشت رسيديم يكى از علماء بزرگ به من گفت : روز عاشورا دسته هاى سينه زن از اينجا به كربلا حركت مى كنند و جمعى از علماء و حتّى بعضى از مراجع به آنها ملحق مى شوند و با آنها سينه ميزنند، سپس آن عالم بزرگ به من مى گفت : روز عاشورائى بود كه من با دسته طويرج بسوى كربلا مى رفتيم ، در ميان سينه زنها يكى از مراجع تقليد فعلى كه آن وقت از علماء بزرگ اهل معنى محسوب مى شد با كمال اخلاص و اشك جارى مشغول سينه زدن بود. من از آن عالم بزرگ سوال كردم كه شما به چه دليل علمى اين كار را انجام مى دهيد؟ فرمود: مرحوم علاّمه سيد بحر العلوم روز عاشورائى باعدّه اى از طلاب از كربلا به استقبال دسته سينه زنى طويرج مى روند، ناگهان طلاب مى بينند مرحوم سيّد بحرالعلوم با آن عظمت و مقام شامخ علمى عمامه و عبا و قبا و عصا را كنار انداخت و مثل ساير سينه زنها لخت شده و خود را ميان عزاداران و سينه زنان انداخت و بسر و سينه مى زند. طلاّبى كه با معظم له به استقبال آمده بودند هرچه مى كنند كه مانع ازآن همه احساسات پاك و محبّت بشوند ميّسر نمى گردد بالاخره عدّه اى از طلاّب براى حفظ سيّد بحرالعلوم اطراف ايشان را ميگيرند كه مبادا زيردست و پا بيافتد و ناراحت شود، تا اينكه بعد از اتمام برنامه سينه زنى بعض از خواص از آن عالم بزرگ مى پرسند چگونه شد كه شما بى اختيار وارد دسته سينه زنى شديد و آنگونه مشغول عزادارى گرديديد؟ فرمود: وقتى به دسته سينه زنى رسيدم ديدم حضرت بقية اللّه عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف با سروپاى برهنه ميان سينه زنها به سر و سينه مى زنند و گريه مى كنند من نتوانستم طاقت بياورم لذا از خود بى خود شدم درخدمت حضرتش مشغول سينه زدن گرديدم . 📚ملاقات ، /2/318. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔸خواص عاشورایی: امام سجاد علیه السلام_ قسمت اول 💠حضرت علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد یا زین العابدین علیه السلام چهارمین امام شیعیان تا ۳۴ سال بعد از امام حسین ع امامت شیعه را بر عهده داشتند. ایشان در ۵ شعبان سال ۳۸ ق متولد شدند . مادر مکرمه ایشان شهربانو دختر آخرین پادشاه سلسله ساسانی بود. 🔹در زمان واقعه کربلا ، امام سجاد (ع) ۲۳ سال داشتند و در آن روز به شدت بیمار بودند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و زنجیر نهادند و چون بیمار بودند هر دو پای ایشان را بر شکم شتر بستند. 🔺امام در کوفه با ایراد خطبه ای مهم، مردم را متوجه جنایتى که نسبت به خود و امت اسلامى رواداشته اند، کردند. زمانی که از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: الشام 🔻امام زین العابدین علیه السلام در شام و در مسجد اموی با بیان خطبه ای غرّا در میان مردم ، یزید و امویان را رسوا نمودند. پس از این رسوایی، یزید رویکرد خود را با اهل بیت تغییر داد و تصمیم به دلجویی از آنان گرفت و پس از مدتی با عزت و احترام تمام آنان را به مدینه بازگرداند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 ✍ شاگردی که در عمل از استاد خود پیشی گرفت 🔹روزی واعظی به مردمش گفت: ای مردم! هرکس دعا را از روی اخلاص بگوید، می‌تواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه می‌رود. 🔸جوانی ساده و پاکدل که خانه‌اش در خارج از شهر بود و هر روز می‌بایست از رودخانه می‌گذشت، در پای منبر بود. چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد. 🔹هنگام بازگشت به خانه، دعاگویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت. 🔸روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می‌کرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند. 🔹روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند. واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به‌راه افتاد. 🔸چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان بر جای خویش ایستاده بود و گام برنمی‌داشت. 🔹جوان گفت: ای بزرگوار! تو خود، این راه‌وروش را به ما آموختی و من از آن روز چنین می‌کنم، پس چرا اینک بر جای خود ایستاده‌ای؟ دعا را بگو و از روی آب گذر کن! 🔸واعظ، آهی کشید و گفت: حق، همان است که تو می‌گویی، اما دلی که تو داری، من ندارم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔸خواص عاشورایی: امام سجاد علیه السلام_ قسمت دوم 💠حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) برای پدرش ۳۴ سال گریست، و این در حالی بود که این مدت روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را به نماز می‌ایستاد. در دوره امامت ایشان خفقان شدید و جو رعب و وحشت بر بلاد اسلامی حاکم بود. ♦️همچنین انحرافات عقیدتی و فکری متعددی نیز جامعه شیعه را دستخوش نوسانات جدی کرده بود. لذا امام سجاد (ع) بالاترین بهره را از روش‌های تعلیم غیرمستقیم برده و بخصوص از سلاح دعا و تقیه حداکثر استفاده را نمودند و شاگردان برجسته‌ای نیز تربیت کردند. 🔻واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داده است. مجموعه ادعیه و مناجات‌های امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق از فرمایشات ایشان است. 🔺امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک ،در ۱۲ محرم سال ۹۵ ق در ۵۷ سالگی با سمّ به شهادت رسیدند. مدفن ایشان در قبرستان بقیع کنار قبر مطهر امام حسن مجتبی، امام باقر و امام صادق علیهم السلام است. ✾📚 @Dastan 📚✾