eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆پاسخ به قلدر سرهنگ مولوى (كه در همان زمان رژيم شاهنشاهى بر اثر حادثه هليكوپتر، معدوم شد) رئيس ساواك تهران بود، وى بسيار هتاك و بى رحم و قلدر بود، دژخيمان همين سرهنگ مولوى ، آن جنايت فراموش نشدنى مدرسه فيضيه قم را در نوروز سال 42 پديد آورند، حضرت امام در 13 خرداد همان سال در مدرسه فيضيه ، سخنرانى تاريخى و مهمى را ايراد فرمود، و درباره جناياتى كه رژيم در مدرسه فيضيه انجام داد پرده برداشت ، در اين سخنرانى وقتى كه مى خواستند از سرهنگ مولوى ، نام ببرند فرمود: آن مردك ، كه حال اسم او را نمى برم ، آنگاه كه دستور دادم گوش او را ببرند، نام او را مى برم . دو روز بعد يعنى 15 خرداد 42 امام را دستگير كردند و در سلولى در پادگان عشرت آباد تهران زندانى نمودند. مرحوم شهيد حاج آقا مصطفى از حضرت امام نقل مى كردند: در اين هنگام سرهنگ مولوى وارد شد و با همان ژست قلدر مآبانه خود و بطور مسخره آميز گفت : آقا! تازگى دستور نداده ايد كه گوش كسى را ببرند؟!. او با اين سخن مى خواست نيش زهرى بزند و بخيالش ، روحيه امام را تضعيف نمايد. ولى امام پس از چند لحظه سكوت ، سرشان را بلند كرده و با حالتى آرام و مطمئن در پاسخ مى فرمايند هنوز دير نشده است . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی: نُعیم بن عِجلان انصاری 🔹 نُعيم بن عِجلان انصاری، از ياران امام حسين عليه السلام و یکی از شهداى کربلاست. وی اهل مدینه بود ولی بعدا ساکن کوفه شد. او از اصحاب پیامبر و امام علی صلوات الله علیهما بود. 🔸 در جنگ صفین در حمایت از امام علی ع و در رکاب ایشان جنگید. او به همراه دو برادرش در شجاعت و در سرودن شعر ، زبانزد همه بودند. ♻️ در زمان قیام امام حسین ع، نعیم ۷۰ سال سن داشت. او پس از خروج امام به سلام کوفه، از کوفه خارج شد و خود را به امام رساند. در این مدت پیوسته همراه امام بود تا این که در حمله نخست روز عاشورا به فیض شهادت رسید. ✾📚 @Dastan 📚✾
اول بپرید و بال را در بین راه برای خود بسازید... 🦋 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 غبار کربلا مانع آتش 🖤فاضل کامل سید الواعظین مرحوم سید محمود امامی اصفهانی (رحمة اللّه علیه ) نقل نموده اند: یکی از خلفای بنی مروان اولاد دار نمی شد به مقتضای عقیده فاسد خود نذر کرد که اگر خدا پسری به او بدهد، او را بر سر راه زوّارهای حضرت سیدالشهدأ علیه السلام بفرستد، و آنها را به قتل برساند. اتفاقا بعد از مدّتی خداوند پسری به او عطاء می نماید، تا اینکه بزرگ میشود و به او وصیت می کند که باید بروی سر راه زوّارهای حسین علیه السلام و آنها را به قتل برسانی. پسر شبی در خواب دید قیامت است و ملائکه غلاض و شداد جمعی را می برند بسوی جهنّم، تا یک شخص را آوردند بکشند بسوی آتش، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به ملائک فرمود: اگر چه این مرد گناه کار است لیکن شما نمی توانید او را به جهنّم ببرید زیرا روزی به زمین کربلا می گذشت غباری از آن زمین بر بدن او نشسته است. عرض کردند: غبار را از او می شوئیم، حضرت فرمود: غبار را میشوئید امّا چشم او که به بقعه و بارگاه فرزندم حسین علیه السلام افتاده نمی شود که بشوئید. پس ملائکه عذاب او را رها کردند و ملائکه رحمت آمدند و او را به بهشت بردند. آن پسر از خواب بیدار شد و از قصد فاسد خود بر گشت و توبه نمود و فورا به زیارت آن حضرت رفت و زوار را حرمت و نوازش می کرد. 📚پی نوشت: ثمرات الحیوة . کرامات الحسینیه ج 1 ص 202. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی به داشته‌هایت نیز فکر کن! داشته‌های هر کس هرچند اندک، گاهی دلخوشی به بار می‌آورد 🏖️ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ايرانى خوش صدا ابوعمره كه معروف به زاذان بود، عجمى و ايرانى بود و از ياران مخصوص اميرمؤ منان على (علیهالسلام ) گرديد. سعد خفاف مى گويد: شنيدم زاذان با صداى بسيار خوب و غمگين ، قرآن مى خواند (با اينكه عجمى است ) به او گفتم : تو آيات قرآن را خيلى خوب مى خوانى ، از چه كسى آموخته اى ؟ لبخندى زد و گفت : روزى اميرمؤمنان على (علیه السلام ) از كنار من عبور كرد، من شعر مى خواندم و صورت عالى داشتم ، به گونه اى كه آنحضرت از صداى من تعجب كرد و فرمود: اى زاذان چرا قرآن نمى خوانى ؟!. عرض كردم : قرائت قرآن را نمى دانم جز آن مقدارى كه در نماز بر من واجب است . آنحضرت به من نزديك شد، و در گوشم سخنى فرمود كه نفهميدم چه بود، سپس فرمود دهانت را باز كن ، دهانم را گشودم ، آب دهانش را به دهانم ماليد، سوگند به خدا قدمى از حضورش برنداشتم كه در هماندم دريافتم همه قرآن را به طور كامل حفظ هستم ، و پس از اين جريان ، به هيچكس ‍ نيازى (در ياد گرفتن قرآن ) پيدا نكردم . سعد مى گويد: اين قصه را براى امام باقر (ع ) نقل كردم ، فرمود: زاذان راست مى گويد، اميرمؤمنان على (ع ) براى زاذان به اسم اعظم خد دعا كرد، كه چنين دعائى ردخور ندارد. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
وسایل نظامی من از قبیل لباس و غیره را بعد از شهادتم کسی که از خانواده به منطقه می‌رود استفاده کند در غیر این صورت به مراکز سپاه تحویل دهید که استفاده شود و مقدار پولی که هست برای کفن و دفن که انشا‌الله لازم نمی‌شود چون آرزویم این است که در صحنه نبرد تکه تکه شوم تا در روز قیامت در پیش سالار شهیدان اباعبدالله و سایر شهدا سرافکنده نباشم. وسایل شخصی اگر احتیاج نبود و نخواستید استفاده کنید بدهید به مستمندان. درضمن درمراسم عزاداری از حضرت زهرا (س) و ذریه بی‌بی روضه خوانده شود علت هم مشخص است که بنده حقیر از داشتن مادر و پدر محروم بودم. «قسمتی از وصیت نامه شهید سرافراز حاج محسن دین شعاری» ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 داستان هایی از پیاده روی اربعین ماجرای دختر بچه‌ای که به زوار سیدالشهدا در مسیر پیاده روی شیر تعارف می‌کرد... خانواده‌ای که خودشان روزه گرفتند، تا غذایشان را به زوار سیدالشهدا در مسیر پیاده روی بدهند... ✾📚 @Dastan 📚✾
662f82f58fe25ca468d8293c_5619227628162268641.mp3
1.14M
🔖🔖پرسش و پاسخ : ❓آیا امکان دارد کاروان اسرای اهل بیت (علیهم السلام) در اربعین اول به کربلا رفته باشند؟ 🎙 حجةالاسلام محمد رضا . 📎 ✾📚 @Dastan 📚✾
✅ درگذشت آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی 🔻 سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، در ۸ بهمن ۱۳۰۴ ش در اردبیل متولد شد. در دو سالگی مادرش را از دست داد. پدرش از مخالفان حکومت پهلوی بود. او در اردبیل و قم و نجف به تحصیل و تدریس پرداخت. 🔹 وی از سال ۱۳۳۹ ش ساکن اردبیل شد و در سال ۱۳۴۷ ش به تهران رفت و به تدریس، امامت جماعت و اداره مسجد و مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب،او عضو شورای انقلاب بود. 🔸 بعدا به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد. وی ده سال نیز در قوه قضائیه بود. ابتدا دادستان کل کشور بود و بعد از شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور شد که بالاترین مقام قضائی بود. ▫️در سال ۱۳۶۸ش پس از درگذشت امام خمینی از مسئولیت قضائی کنار رفت و ساکن قم شد. وی در کنار تدریس، دانشگاه مفید را تأسیس و مدیریت کرد. سرانجام در ۳ آذر سال ۱۳۹۵ش درگذشت . مزار او در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها ) است. ✾📚 @Dastan 📚✾
✅ ارتحال مرجع استکبار ستيز آيت اللَّه "محمد تقی حائری شيرازی" 🔹 آیت اللَّه میرزا محمدتقی حائری شیرازی، در سال ۱۲۳۲ ش در شیراز به دنیا آمد. پس از دوران کودکی، راهی کربلا شد و در درس میرزای شیرازی شرکت کرد. پس از مدتی در شمار فاضل ترین شاگردان میرزا قرار گرفت و خودش نیز به تدریس پرداخت. 🔻 پس از رحلت میرزای شیرازی، شاگردان وی، جذب تدریس محمدتقی شیرازی شدند و در همین زمان بود که به میرزای دوم شهرت یافت. آیت الله عبدالکریم حائری یزدی، شیخ آقابزرگ تهرانی، آیت الله مرعشی نجفی و ... از جمله شاگردان او هستند. ▫️همزمان با تجاوز انگلیسی ها به عراق، او با فتوای تاریخی خود، همگان را به قیام علیه انگلیسی ها دعوت کرد. پس از مدتی، انگلیس که می خواست فردی مسیحی را بر عراق حاکم کند، با مخالفت او و سپس دیگر علما قرار گرفت. میرزا، به خوبی فهمیده بود که هدف انگلیس تسلط بر کشورهای اسلامی است. 🔺 صدور فتوای میرزا، دولت انگلیس را به عقب نشینی وادار کرد. حضور این عالم برای انگلیس بسیار خطرناک بود. از این رو، تصمیم گرفتند که او را از میان بردارند. سرانجام میرزا توسط انگلیسی ها مسموم شد و در ۶ شهریور ۱۲۹۹ ش در ۶۸ سالگی به شهادت رسید. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗زنـــــدگـــــی 🍀بهترین مکتب است 💗تجربه بهترین استادست 🍀طبیعت بهترین کتابست 💗قلب بهترین معبدست 🍀خداوند بهترین دوست است 💗و بهترین فرد کسی است 🍀که هر نفسش به خدا عشق می ورزد 💗قــــلـــبــــتــــون پــــر از عـــشـــــق ☘️روزتون عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نسناس را بشناسيد شخصى به حضور على (علیه السلام ) آمد و پرسيد ناس و اشباه ناس (امثال ناس ) و نسناس كيانند؟ امام حسين (ع ) حضور داشت ، حضرت على (علیه السلام ) به او فرمود جواب اين مرد را بده . امام حسين (علیه السلام ) فرمود: ناس ما هستيم ، از اين رو قرآن مى فرمايد: ثم افيضوا من حيث افاض الناس : سپس از همانجا كه مردم (بسوى سرزمينى منى ) كوچ مى كنند كوچ كنيد (بقره - 198) منظور رسول خدا (ص ) است كه : مردم را به سوى منى كوچ داد. اما اشباه ناس ، شيعيان و پيروان ما هستند و از ما مى باشند چنانكه در قرآن (سوره ابراهيم آيه 36) آمده ابراهيم گفت : هر كس مرا پيروى كند از من است و اما نسناس ساير مردمند كه از اهل بيت پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) كناره گرفته اند. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
‍ ‍ اسماعیل‌طلا کیست؟ چرا سقاخانه حرم به نام او مشهور است؟ سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آن‌ها می‌ریختند و پیاله‌هایی را با زنجیر به آن‌ها می‌بستند. از میان سقاخانه‌هایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین آن‌هاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و یکی از فرماندهان فتحعلی‌شاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد. نادرشاه و سنگ اول بنای سقاخانه حضرت ماجرای سقاخانه حرم مطهر امام رضا (ع) از آنجا آغاز می‌شود که بین سال‌های ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ه.ق به دستور نادرشاه افشار، سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر در صحن عتیق نصب شد. این سنگاب را که از جنگ هرات به غنیمت گرفته شده بود، در کنار جوی آبی که از چشمه گیلاس (گلسب) تا صحن حرم کشیده شده بود، نصب کردند تا مردم برای رفع تشنگی از آب درون آن که سه کُر گنجایش داشت، استفاده کنند. اسماعیل طلا کیست؟ این سقاخانه سال‌ها بعد، به دست یکی از سرداران فتحعلی شاه با روکشی از طلا تزئین شد. ماجرا از این قرار بود که در زمان این شاه قاجار از طرف يكی از دولت‌های خارجی بسته‌ای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. «اسماعيل‌خان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود، چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن، بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سردار اسماعيل‌خان سكه‌های طلا به او مرحمت شود. چنين كردند و اسماعيل خان معروف به «زر ريز خان» شد. او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایه‌های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» میشناسند. ✾📚 @Dastan 📚✾
و تو آهسته آهسته بلند میشوی، راه میفتی، میروی. و در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی میشود، امّا آبدیده میشوی و می‌آموزی که از جاده‌های ناشناس نهراسی، از مقصد بی‌انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی. تنها بروی و بروی و بروی وبه هدفت برسی🤍🌱 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷به او مسیح کردستان می‌گفتند. واقعاً چهره مسیحایی داشت. از نظر شجاعت و قدرت سازماندهی توانمند بود و سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را تأسیس کرد. پیشمرگان واقعاً برای آزادسازی کردستان خدمت کردند. آن‌قدر صبور و تأثیرگذار بود که وقتی نیروهای ضدانقلاب اسیر می‌شدند با آن‌ها بحث و آن‌ها را متقاعد می‌کرد که مسیرشان اشتباه است. حتی در مورد ضدانقلاب هم به کار فکری قائل بود. بعضاً حکم اعدام ضدانقلابی که محکوم شده بود را با توبه‌دادن و بردن پیش قاضی دادگاه به حبس ابد تغییر می‌داد. چه در کردستان و چه در جنگ منشأ اثر بود و تا زمان حیاتش اگر بخواهم یک نفر اصلی را نام ببرم که در آزادسازی کردستان نقش بزرگی داشت محمد بروجردی بود. 🌷برای عملیات فتح‌المبین هم کسی که حاضر شد و موافقت کرد حاج احمد متوسلیان و بچه‌های سپاه مریوان را از کردستان به جبهه جنوب بیاورد و تیپ ۲۷ محمد رسول الله را بنیانگذاری کند، خود او بود. من و آقامحسن برای عملیات فتح المبین در بهمن ۶۰ به کرمانشاه رفتیم. بروجردی، ناصر کاظمی و فرماندهان دیگر هم بودند. آقا محسن مطرح کرد که می‌خواهیم عملیات بزرگی در غرب رودخانه کرخه انجام دهیم ولی یگان کم داریم و آمدیم از این‌جا نیرو ببریم. شما یک تیپ تشکیل بدهید. ناصر کاظمی گفت شما به دلیل جنگ در جنوب همه پاسدارها را دارید می‌برید و بسیجی‌ها هم به جنوب می‌آیند. ما برای کردستان نه پاسدار داریم و نه بسیجی. تازه می‌خواهید از این‌جا یک چیزی هم بردارید و ببرید! ایشان با ناراحتی از جلسه بلند شد و بیرون رفت. 🌷ولی بروجردی بزرگوار به ریش‌های طلایی رنگش دست کشید و گفت: امام جنگ را مسئله اصلی می‌دانند. چشم! من خودم می‌آیم و نیروها را هم می‌آورم. ماشین و سلاح هم می‌آورم. از شما هم هیچ چیز نمی‌خواهم. فقط یک حکم به من بدهید. خودش رفت بچه‌های مریوان، احمد متوسلیان و قجه‌ای را به جنوب آورد و تیپ را تشکیل داد. گفتیم شماره تیپ شما ۲۷ است ولی اسمش را خودتان انتخاب کنید. احمد متوسلیان دستش را به هم مالید و گفت می‌خواهم اسمی انتخاب کنم که هر کس این اسم را ببرد صلوات بفرستد. نام تیپ را محمد رسول الله گذاشت. بنابراین بروجردی خودش آمد و در عملیات فتح‌المبین در فروردین سال ۶۱ شرکت کرد. بروجردی واقعاً مطیع امام بود. 🌹خاطره اى به ياد قهرمان لرستان، سردار سرلشکر پاسدار شهید محمّد بروجردی و سردار جاويدالاثر حاج احمد متوسليان و شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه و مسئول سپاه پاسداران کردستان : سردار سیدیحیی رحیم‌صفوی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨گریه شدید پیامبر (صل الله علیه وآله و سلم) با شنیدن توصیف زنجیرِ جهنّم از زبان جبرئیل 🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾📚 @Dastan 📚✾
✅ رحلت آيت اللَّه "شيخ محمد باقر آقا نجفی اصفهانی" 🔻شیخ محمد باقر آقا نجفی اصفهانی، در سال ۱۲۳۴ قمری متولد شد و پس از تحصیل در رشته های مختلف علوم دینی در اصفهان، برای تکمیل تحصیلات به نجف رفت. 🔹 او پس از تحصیل در نجف به اصفهان بازگشت و به تعلیم و تربیت شاگردان و نگارش کتاب پرداخت. وی دارای نفوذ فراوان اجتماعی بود. 🔸 آیت الله آقانجفی به اجرای اوامر و حدود الهی اهمیّت زیادی می داد و با منحرفان مقابله می کرد. به همین دلیل، آقانجفی در میان مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. لَبُّ الفقه و لُبُّ الاصول از کتاب های ایشان است. ✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی: هانی بن عُروه 🔹 هانى بن عُروه، از صحابه پيامبر ص بوده و هنگام وفات ایشان، بيش از ۴۰ سال داشت. همچنین از ياران امام على ع بود که در جنگ هاى ابتدای خلافتشان، ايشان را همراهى كرده است و طرف مشورت امام علی ع در صفّین بود. 🔻 او از بزرگان يمن است كه به كوفه آمده و رياست قبيله مُراد را بر عهده داشت. نيروهاى فراوانى در اختيار او بود. زمانی که معاویه برای پسرش یزید، از مردم کوفه بیعت می‌ گرفت، هانی مخالفت کرد. ▫️ در جريان نهضت كوفه، يكى از اصلى ترين حاميان مسلم بود كه خانه خود را مركز استقرار وى و هدايت نهضت قرار داد. امّا ابن زياد، او را با نيرنگ دستگير كرد و در ۹ ذى حجّه سال ۶۰ هجرى، به شهادت رساند. ♻️ چون وی حاضر نشد مسلم را به ابن زیاد تسلیم کند، شکنجه شد؛ به طوری که بینی او شکست. سپس وی را به زندان انداختند و پس از شهادت مسلم، هانی را دست بسته به بازار بردند و سر از بدنش جدا کردند. ✾📚 @Dastan 📚✾
استانداری که بار شهروند را به خانه رساند ✍️سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد. روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل می‌کرد، به مدائن رسید، نگاه خسته‌اش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد. در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل می‌کند.کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می‌دانی این فرد که بار تو را بر دوش می‌کشد سلمان است؟! رنگ از روی مرد پرید، بی‌درنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذر خواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانه‌ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت. چو نیکی نمایدت گیتی خدای تو با هرکسی نیز نیکی نمای ✾📚 @Dastan 📚✾
انسان همانند رودخانه است! و هرچه عمیق تر باشد‌؛ آرام تر و متواضع تر است ✾📚 @Dastan 📚✾