#داستانک_آموزنده
روباهی از شتری پرسید :
عمق این رودخانه چه اندازه است؟
شتر جواب داد : تا زانو
اما وقتی روباه در آب رودخانه پرید،
آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد به شتر گفت :
تو که گفتی تا زانو !!
شتر جواب داد : بله، تا زانوی من، نه زانوی تو!
نکته : هنگامی که از کسی مشورت میگیریم یا راهنمایی میخواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما هر تجربهای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست !
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستانک_آموزنده
🍁ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقيرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقيرزاده مناظره مى كرد و مى گفت :
🍁صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگين است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در ميان قبر، خشت فيروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، اين كجا و آن كجا؟
🍁فقيرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زير آن سنگهاى سنگين بجنبد، پدر من به بهشت رسيده است .!
✾📚 @Dastan 📚✾
💥💥💥💥💥💥
#داستانک_آموزنده
🔆خرافه
🍃✨مردی از بنی عذرا، از قبیلهاش غایب شد. بعد که پیدا شد، مطالبی از جنّیان نقل میکرد. مردم او را دروغگو میپنداشتند و در مورد هر کلامی که بیاساس و خیالی بود، میگفتند:
✨✨ «این حرفها سخن خرافه است.»
نام او از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم نبوده ولیکن نقل کردهاند که عایشه شرححال او را برای پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم نقل کرده و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود:
🍃✨ «او مردی صالح بود و شبی از خانه خارج شد و مدتها در اسارت جنّیان به سر برده است و حرفهای او صحیح است.» به نقل دیگر، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شرح او را نزد جنّیان برای خانوادهی خود نقل کرده است که حدیث خُرافه، حق است و اتّفاقات با جن بر او واقع شده است.
📚(تعلیقات نوادر، ص 496 –اصابه، ج 1، ص 107)
✾📚 @Dastan 📚✾