eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید کمتر شنیده باشید: اموال غارت شده کاروان کربلا را به مجلس یزید لعنت الله علیه بردند در میان اموال مختلفی که از آن واقعه غارت شده بود، یزید نظرش به پرچمی خاص افتاد و عمیقاً آن را نگاه كرد تا حدی که در فكر فرو رفت و سه بار از روى تعجب برخاست و نشست اطرافیانش از او سؤال كردند: "اى امیر چه شده كه این گونه شگفت زده و مبهوت شده اى؟" یزید لعنت الله علیه در پاسخ گفت: این پرچم در #كربلا دست چه كسى بوده است؟ گفتند: دست برادر حسین(ع) كه نامش #عباس بود و پرچمدار سپاه حسین(ع) بود... یزید گفت: تعجبم از شجاعت عجیب این پرچمدار است اطرافيانش پرسیدند: چطور؟ یزید گفت: خوب به پرچم بنگرید، ببینید كه تمام این پرچم از پارچه و چوب آن بر اثر تیرها و سلاحهاى دیگر كه به آن رسیده، آسیب دیده است، جز قسمتی که آن را با دست نگهداشته است و این موضوع حاكى از این است كه تیرها به دست پرچمدار اصابت مى كرده ولى او پرچم را رها نمى كرده و تا آخرین توان خود پرچم را نگهداشته و وقتى كه پرچم از دستش افتاده، دستگیره پرچم همچنان سالم مانده است... #مقاومت_بی‌مثال •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ‌چهار پنج کلیومتر اونطرف تر از ، در (حومه حلب) با طوری که حتی رفقاش نتونستن جسم مطهرش رو برگردونند. به عقیده من مهدی مظلوم ترین مدافع حرم خوزستانه. چهارده هزار صلوات نذر کرده بود و تو آخرین اعزامش مرتب تسبیح به دستش بود و ذکر می‌گفت : هر چی ازش می‌پرسیدن نذر چیه واسه چیه یه جور می‌پیچوند . چهارده هزارتا که تموم شد یکی از بچه‌ها پافشاری کرد که باید بگی و با خنده جواب داد : . همرزماش دونوبت رفتند تا جسم پاک رفیقشون رو برگردونند اما نشد . دفعه دوم که خواستن مهدی رو برگردونند به طور اتفاقی عملیاتشون هم زمان شد با حمله‌ای که جبهه النصره تدارک دیده بود و چون بچه‌ها به پیشواز رفته بودن، عملا حمله دشمن دفع شد، اینجا بود که فهمیدم شهید بعدازشهادتش هم ، تو دنیا در حال یاری کردن دینش هست. چند روز بعد از شهادت، یکی از رزمنده‌های عراقی که شبکه‌های مسلحین رو رصد می‌کرد می‌گفت : دیدم که با پیکر پاک مهدی و سه شهید عراقی که از بچه‌های عصائب بودن سنگر درست کرده بودن (کاش دروغ باشه).شنیدن این حرف از دیدن شهادتش خیلی سخت‌تر بود . هر چند که اون هم به ضرورت حرکت که مهم تر از نفس کشیدنه پی برده بود، مثل رفت و حتی ذره ای از این خاک را اِشغال نکرد . ۲۰_خرداد_۹۵_حلب_روستای_حمره ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•