eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
72هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 ! 🌷دستم را زیر سرش گذاشتم. به بدنش نگاهی انداختم. به نظرم سالم بود. چشم به صورت ذبیح‌الله دوختم. بعد دولا شدم و او را بوسیدم. آمدیم بیرون. داداش گفت: «عجب طاقتی داشتی! خیال می‌کردم جنازه پسرت رو ببینی از حال می‌ری.» گفتم: «اینا رفتن تا راه کربلا رو باز کنن. این رو می‌خواستن.» 🌷یکی از خانم‌ها با طعنه ازم پرسید: «حالا که پسرت شهید شده، بازم خمینی رو می‌خوای؟» چشم دواندم بین جمعّیت. لب گزیدن چند نفر و اشاره‌های چشم و ابروی یک تعداد دیگر را دیدم. بهش جواب دادم: «چهار تا بچه دیگه هم دارم، همه‌شون فدای امام! همین الان برن جبهه و شهید بشن، من ناراحت نمی‌شم.» 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ذبیح‌الله جوادی‌پور : مادر گرامی شهید منبع: سایت نوید شاهد ❌️❌️ از دامن ، به معراج می‌رود. (امام خمینی ره) ✾📚 @Dastan 📚✾