✅ *درسی برای همه*
🇮🇷کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند مجبورند فاجعه های ان را مجددا تحمل کنند.
🚀🚀ما در دفاع مقدس جنگیدیم و 220 هزار شهید دادیم در برابر تجاوز به وطن و ناموسمان دادیم ولی مردم بوسنی که سلاح را زمین گذاشتند 300 هزار کشته دادند و سرزمین شان لگدمال و ناموس شان هتک حیثیت شد🔥
✔اینکه ❤️رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه فرمودند:
*👨🏼💼جنتلمن های پشت میز مذاکره همان تروریست های کراوات زده پشت میز مذاکره☠️ هستند* یک سخن صرفا زیبا یا احساسی نبود بلکه عین واقعیت👇👇👇👇 است:
⚫ *این اتفاقات تلخ نباید فراموش شود*
● یادی از جنگ صربهای اروپایی براى *فريفتگان فرهنگ غرب وحشی نونخوار*
⛔ 20 سال از *جنگ و نسل کشی* صربها علیه مسلمانان بوسنی *درقلب اروپا گذشت*.
جنگی که در آن *300 هزار مسلمان شهید و 60 هزار زن و دختربچه را به زور ربودند، و یک و نیم میلیون نفر ناچار به مهاجرت شدند*!
*آیا بیاد میاوریم؟*
یا
*فراموش کردهایم؟!*
یا
*چیزی درباره آن نمیدانیم؟!*
⭕ گزارشگر شبکه CNN یادی میکند از کشتار مسلمانان بوسنی و از خبرنگار مشهور (کریستینا امانپور که مسیحی شده) میپرسد:
*آیا تاریخ بار دیگر تکرار میشود؟*
امانپور تحلیلی بر واقعه بوسنی ارائه میکند:
*جنگی قرون وسطایی بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگی مسلمانان*؛
و
*اروپا دخالت برای پایان جنگ را رد کرد* و گفت: *این یک جنگ داخلی است!!*.
و
*این بهانه مسخرهای بود!*
📌 هولوکاست مسلمانان نزدیک به 4 سال در این سرزمین ادامه یافت.
*صربها بیش از 800 مسجد را منهدم* کردند که بنای بعضی به قرن 16ميلادى میرسید. *کتابخانه تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند*.
🤔 *سازمان ملل بعد از مدتی دخالت کرد و نیروهای خود را در دروازههای شهرهای مسلمان نشین مستقر کرد*.
اما این شهرها در محاصره و آتش میسوخت و نیروهای سازمان ملل کاری نمیکردند‼️
*صربها هزاران مسلمان را در اردوگاهها زندانی کردند که به علت گرسنگی و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*!
وقتی از فرمانده صربها پرسیده شد:
چرا؟
جواب داد:
چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!‼️‼️فقط همین☠️
در آن زمان روزنامه گاردین نقشه اسارتگاه زنان که 17 اردوگاه بود را منتشر کرد.
گاردین عکس دختر بچه اسیری را که خون از پاهایش سرازیر بود چاپ کرد و نوشت *جرم این دختر این است که مسلمان است؟*. 😭
رهبر صربها از رهبر مسلمانان منطقه زیبا *جهت 👈👈مذاکره دعوت کرد*، و به او سیگار تعارف کرد و خندید و سپس *دستور قتلش را داد!*،
و سپس شنیع ترین کارها را با مردم این منطقه کردند.
✴ اما بدترین جنایتها در منطقه سربره نتیسا انجام شد *درحالیکه این شهر در محاصره نیروهای سازمان ملل بود، این نیروها همراه صربها به عیش و نوش میپرداختند و بعضی از آنها از زنان مسلمان میخواستند در برابر لقمهای نان شرفش را بدهد!!!*.
صربها منطقه سربره نیتسا را *دو سال محاصره کردند و یک لحظه بمباران متوقف نمیشد*.
صربها حتی کمکهای خیرخواهانه غذا و دارو را هم میدزدیدند.
سپس غربیها تصمیم گرفتند که منطقه را به گرگهای هلندی که قرار بود حمایت کننده مردم باشند، تحویل دهند، ولی هلندی ها بجای حمایت از مردم، با صربها دست به یکی کردند.
به مسلمانان فشار آوردند که 🚀اسلحه🚀 خود را زمین بگذارند و امان نامه بگیرند.
*نتیجهی تسلیم آنها، تصرف شهر سربره نیتسا به دست صربها بود و صربها هم ۱۲۰۰۰ مرد جوان آنها را جدا کرده و سر بریدند و سپس اجساد آنها را تکه تکه کردند*.
صربها بر روی جسد مردان مسلمان میایستادند و بر چهره آنها با خنجر صلیب میکشیدند.
اما زنها،
*به شرف آنها تجاوز شد و برخی را کشتند و سوزاندند!*.
کشتار مسلمانان روزها ادامه یافت تا اینکه سقوط این شهر درتابستان ۱۹۹۵ اتفاق افتاد،
*و این کشتار و نسل کشی بیرحمانه فقط بجرم مسلمانی اتفاق افتاد!*
▪ *مادر* مسلمان دست سرباز صرب را گرفت *تا کودک خود را نجات دهد*، ولی سرباز صرب *دست مادر را قطع میکرد* و سپس *کودک را پیش چشمان مادرش سر میبرید*.
بعد از کشتار شهر سربره نیتسا "رادوان کارادویچ"ی آدمکش، فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد که این شهر متعلق به صربستان بوده و خواهد بود.
*صربها زنان مسلمان را پس از تجاوز ۹ ماه زندانی میکردند و میگفتند میخواهیم بچه صرب برایمان بزایند* .
😡 *ما این جنایتها را به یاد میآوریم و میگوییم*:
● ما فاجعه بالکان را فراموش نمیکنیم!
● ما غرناطه اسپانیا و کشتار مسلمانان را فراموش نمیکنیم!
● ما فلسطین و جنایات غرب و یهود را فراموش نمیکنیم!
و
● در برابر *جنایات اروپاییان در بوسنی* میگوییم:
هرگز فراموش نمیکنیم! هرگز نمیبخشیم!
و
*هرگز شعارهای فریبنده "حقوق بشری" آنها را باور نداریم*.
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 *اما ما پس از 20 سال هنوز درس نگرفتهایم!*
صربها علما را میکش
تند و مساجد را ویران میکردند.
😭 در آن زمان یک *روزنامهی انگلیسی در مورد نسل کشی* در بوسنی نوشت:
*جنگی در قرن بیستم با شیوهای قرون وسطایی!*.
❌ای مسلمان که این متن را میخوانی تقاضا میکنم ان را برای دوستان خود بفرستی
تا
این واقعه ها فراموش نشود و نسلهای آینده بدانند.
✔ *این پیامی است برای فریفتگان فرهنگ غرب که دلبسته و مشتاق رابطه بیشتر باغرب و اروپاهستند
است.....!*
بله عزیزان
*نبایدیادمان برودهمین چند وقت پیش بود که داعشیهابا فرماندهی آمریکا وانگلیس وحرام زاده های کودک کش رژیم صهیونستی و پولهای کثیف وهابیون حجازی و سکوت اروپائیان چه رفتاری بامردم سوریه و عراق ومنطقه داشتن* ۰😭
یادمان هست با *زنهای شیعه و ایزدی* چکارکردند!؟😡
*به زور* واردخانه های آنها می شدند مردها را کشته و زنها را موردتجاوز قراردادند
و
*به عنوان برده* بردند و با قیمت یک حیوان به کشورهای پَست عربی برای بهره برداری جنسی *فروختند*🤔
*جلوی چشم مردها به زنهایشان تجاوز و بچه ها را سر بریدند وحتی شکم زنان حامله را پاره کردند و با جسم نوزادهای آنها فوتبال بازی کردند* 😡
دقیقا
همان کاری که منافقین در تهران کردند
و
صربها در بوسنی
یادمان هست که
*نوزادهارا کباب کردند وگوشت آنها را به خورد مادرشان دادند*😳
و
*چگونه همه خانه ها و مساجد و مراکز تاریخی و فرهنگی را تخریب ونابودکردند!*
و
*هزاران جنایت که شرم مانع بیان آنهاست*
🔥🔥🔥
ایا فکر میکنید این اتفاق یکبار در اروپا اتفاق افتاد و تمام⁉️... مگر سردار سلیمانی نفرمود که مادری را دیدم که داعشی ها کودکش را کباب کردند و در ظرف پلو برایش فرستادند‼️🔥🔥🔥🔥
🇮🇷 *《 همه این جنایت مقدمه ورود به خاک پاک و مقدس جمهوری اسلامی و فتح ایران بود که چهل سال است درمقابل آنها ایستاده وبه آنها باج نمیدهد》*🇮🇱
*سئوال* 👇🏿
*اگر وارد کشور ما می شدند چه اتفاقی می افتاد!؟؟؟*🤔
همه می دانیم که این
*همه جنایت برای رسیدن به کشور ما بود*
که از همه ملت ما به جرم مسلمان بودن انتقام گرفتند ،
یک لحظه تصورکنید این نقشه شوم انجام می شد
چه اتفاقی می افتاد
بله...
*تکرار جنایات اسپانیا و صربستان و سوریه و عراق به شدید ترین صورت ممکن*
و
*دنیای وحشی غرب* نه تنها سکوت ، بلکه همراهی میکرد!!؟؟
پس همه ما 👎
🇮🇷 *مدیون شهدا و مجاهدین جبهه مقاومت به خصوص شهید سرافراز قاسم سلیمانی هستیم*،
اینکه مردم عزیز ما اینطور قدردان حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش بودند و هستند بیانگر این واقعیات است،
پس یادمان باشدکه
*همه ما بدهکار شهدا هستیم*
و
حداقل کاری که باید انجام بدیم این است که هرکس درحد توانش تلاش کند و این متن را به دیگران ارسال کند و در زندگی راه پرافتخار شهدا را ادامه دهد
✅ *اللهم عجل لولیک الفرج*🙏
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
*اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای*
*اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا*
*شادی ارواح پاک و مطهر*
*🌷شهدا🌷 صلوات*
*اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔴روزی مردی هوسران تصمیم گرفت زن دوم بگیرد😱
مرد هوسران و بداخلاقی میخواست زن دوم بگیرد از این رو مدام همسرش را اذیت میکرد؛ مدام بهانه گیری میکرد گاه با داد و بیداد گاه با کتک
از قضا همسرش به زور راضی شد تا با او به مراسم خواستگاری بیاید😱
تا شاید از زندگی جهنمی که مرد برایش ساخته بود خلاصی یابد!
روز خاستگاری فرارسید همه چیز مرتب بنظر میرسید و مرد بسیار خوشحال؛
وقتی که مادر عروس درمجلس از همسر اول پرسید آیا او به این وصلت از صمیم قلب رضایت دارد؟
همسر اول از کیفش شیشه ای سرکه درآورد و گفت ...........😱😱
👈ادامه این داستان
جنجالی و پرماجرا در لینک زیر 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/391577662C6c01be4b07
🔞 رابطهی پنهانی پسر با زن عمو!!! 🔞
امیر که امسال دانشگاه قبول شده بود و خوابگاه بود، شب به درخواست زن عموش به خونشون میره.
عموی امیر که کارمند بود هفته ای یکبار خونه می اومد، از قضا اون شب هم خونه نبوده.
شب که میرسه خونه عموش، زنگ خونه رو میزنه وقتی میره داخل زن عمو با دامن کوتاه، تاپ و آرایش زیاد به استقبالش میاد، فرید که جا خورده بود با تعارف روی مبل میشینه و بعد از اینکه زنعمو شربت براش میاره کنارش میشینه و در زن عمو کمال تعجب شروع میکنه به…😱
👇 🔞👈 ادامه این ماجرای واقعی باز شود::
📕✅برای خواندن ادامه داستان کلیک کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/82116626Cf1a72e8bf6
🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨ نشر پیام صدقه جاریه است ✨
✍"نقاش مشهوری" در حال اتمام نقاشی اش بود.
آن نقاشی بطور باورنکردنی "زیبا" بود و میبایست در مراسم "ازدواج شاهزاده" خانمی نمایش داده میشد.
نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالیکه آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف "عقب رفت" نقاش هنگام عقب رفتن "پشتش" را نگاه نکرد که یک قدم به "لبه پرتگاه" ساختمان بلندش فاصله دارد.
شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند میخواست "فریاد" بزند، اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس "غافلگیر شود" و یک قدم به عقب برود و نابود شود، مرد به سرعت "قلمویی" را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را "خط خطی" کرد نقاش که این صحنه را دید با "سرعت و عصبانیت" تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه "در حال سقوط" بود.
* براستی گاهی آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم، اما گویا "خالق هستی" میبیند چه "خطری در مقابل ماست" و "نقاشی زیبای ما" را خراب میکند.*
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#روضه
▫️در میان مردم کوفه
چون اسیران کربلا را آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری میکردند و مردان هم با آنها میگریستند. زین العابدین(ع)که بیمار بود با صدایی ضعیف و آهسته فرمود: «اینان بر ما گریه میکنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آنگاه زینب(س) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دمها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایتگر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخنتر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن میراند.
▫️او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانهشان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب(س)، مردم حیران شده بودند و دستها به دندان میگزیدند.
▫️امام زین العابدین(ع) رو به عمهاش کرد و فرمود: «عمه جان آرام بگیر، سرگذشت گذشتگان برای آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خدای را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهای. گریه و زاری، آنان را که رفتهاند به ما باز نمیگرداند». سپس زینب(س) آرامش گرفت و سخنی نگفت.
🔴فرازهایی از خطبهی حضرت زینب برای مردم کوفه
▪️ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
▪️آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
▪️وای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟! شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟
منابع:
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۰۴
- مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۶۳
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
📚 اتفاقات شام عاشورا
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها بیرون کردند و خیمهها را آتشزدند. در این هنگام زنان فریاد میزدند و چون چشمشان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند.
عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین (ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان او را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزره بن قیس نزد ابن زیاد فرستاد.
عمر سعد خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین (ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد.
نقل کردهاند که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب (س) نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
⚫️گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س)
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند.
📚کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب
و کرامات حضرت زینب(ع)
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
یک ایده خلاقانه
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنری
جاشمعی زیبا با گیره لباس
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند عاقبت بخیری
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
☫ ﷽. ☫
🚩باید توبه کنیم
همه باید توبه کنیم!
..⚠لطفا یک دقیقه این متنو بخونید⚠
🛍 بازار ها رونق ندارد؟
💵 کاسبان و تجار سود نمیکنند؟
🤒 گرفتار مریضی های عجیب شدیم؟
🔸️هر روز یک نوع بیماری از راە میرسد و گرفتارمان میکند؟
💸 دچار گرانی های وحشتناک شدیم؟
⚰ مرگ های ناگهانی امانمان نمیدهد؟
💥 زلزله و سیل و سرما جان عزیزانمان را میگیرد؟
👨💼 گرفتار مسئولین نالایق شدیم؟
❓ میپرسی چرا؟
🔸️فقط یک دلیل دارد
⚠(دچار خشم خدا شدیم) ⚠
❓ میپرسی چرا؟
چرا دچار خشم خدا نشویم ؟؟؟
🚷 وقتی غش در معامله می کنیم
⚖ وقتی کم فروشی میکنیم
📈 وقتی احتکار میکنیم تا گران شود
💶 وقتی ربا و نزول در بازار بیداد میکند
🤝 وقتی فروشنده به خریدار رحم نمیکند
👨⚕ وقتی طبیب به بیمار رحم نمیکند
👨⚖ وقتی دولت به مردم رحم نمیکند
👥 وقتی مردم به هم رحم نمیکنند
🐩 وقتی سگ بازی می شود افتخار
👫 وقتی محرم و نامحرمی معنا ندارد
👑 وقتی حیا و غیرت از بین رفته
🗣 وقتی همه به هم دروغ میگویند
🎯 وقتی بیت المال غارت میشود
🕌 وقتی نماز و روزه فراموش میشود
🧕 وقتی حجاب تحقیر میشود
♨️ وقتی ترک محرمات و جدیت در عبادات نداریم
🥦 وقتی سبزی فروش،سبزی آبزده میفروشد
🍞 وقتی نانوا نان بی کیفیت میپزد
🍖 وقتی قصاب آشغال گوشت چرخ میکند
🚗 وقتی تعمیر کار خرج تراشی میکند
🔬 وقتی دکتر زیر میزی میگیرد
📺 وقتی فیلم و سریالها ترویج بی بند و باریست
🏦 وقتی بانک ها ربا خواری میکنند
👨⚖ وقتی مسئولین اختلاس میکنند
🕵♂ وقتی مدیران متعهد نیستند
🚯 وقتی همه به هم خیانت میکنند
💥 وقتی ... وقتی ... و...
☝️ وقتی خدا را فراموش کرده ایم و امرش را سبک میشماریم
چرا دچار خشم خدا نشویم؟!
باید توبه کنیم
همه باید توبه کنیم!
💌 این متن رو اینقدر پخش کنید تا برسه به دست هر کی که حساب و کتاب قبر و قیامت را فراموش کرده..!
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
*🥺وقتی دارم میمیرم ...*
🧐لطفاً با حوصله بخوانید؛
وقتی دارم میمیرم اصلاً نگران نیستم و هیچ اهمیتی به جسد خشکیدهام نمیدهم...
چون دوستان مسلمانم آنچه را که لازم است انجام خواهند داد؛ ان شاءالله ...
آنان :
۱. لباسهایم را از تنم بیرون میآورند ...
۲. مرا میشویند ...
۳. کفنم میکنند ...
۴. مرا از خانهام بیرون میبرند و به خانه جدیدم (قبر) منتقلم میکنند ...
۵. افراد زیادی برای تشییع جنازهام می آیند ...
🕛خیلیها برای دفن من کارهایشان را تعطیل و قرارهایشان را لغو میکنند.
این در حالی است که خیلی از این افراد یک بار هم به فکر نصیحت من نبودهاند ...
۶. از همه وسایلم جدا می شوم ...
کلیدهایم ...
کتابهایم ...
کیفم ...
لباس هایم ...
و ...
شاید توفیق نصیب خانوادهام شود و به خاطر من این وسایل را صدقه بدهند.
مطمئن باشید که دنیا بر من ماتم نخواهد گرفت ...
با مرگ من جهان از حرکت باز نخواهد ایستاد ...
چرخه اقتصاد خواهد چرخید ...
کارم به کسی دیگر واگذار خواهد شد ...
اموالم در اختیار وارثان قرار خواهد گرفت اما حسابش را من باید پس بدهم ... چه کم چه زیاد چه کوچک چه بزرگ ...
نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته میشود نام من است!!!
وقتی مُردم ، میگویند : "جسد کجاست"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند ...
وقتی میخواهند بر من نماز بخوانند میگویند : "جنازه را بیاورید"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند ...
وقتی میخواهند مرا دفن کنند میگویند : "میت را نزدیک بیاورید" ... و باز هم نامم را به زبان نمیآورند ...
به همین خاطر هیچ گاه فریفته نسب و قبیله و منصب و شهرتم نشدهام...
وه که این دنیا چقدر کوچک است و سرانجام ما چه بزرگ!
👀ای کسی که اکنون زندهای... بدان که به سه گونه بر تو اندوهگین خواهند شد :
۱. کسانی که آشنایی سطحی از تو دارند؛ خواهند گفت: بیچاره مرد ...
۲. دوستانت ؛ چند ساعتی یا چند روزی غمگین خواهند بود و پس از آن به سخنان روزانه و خندههایشان باز خواهند گشت.
۳. اندوه عمیق در خانهات؛
خانوادهات بر تو غصه خواهند خورد... یک هفته... دوهفته... یک ماه... دوماه... یا یک سال...
پس از آن تو را به آلبوم خاطراتشان خواهندسپرد...
بدین ترتیب داستانت در میان مردم به پایان میرسد.
👁اما داستان واقعی تو که همان آخرت است آغاز میگردد...
زیبایی، دارایی، سلامتی، فرزند، خانه، قصر و همسر از تو جدا شده اند...
فقط عملت در کنار توست...
زندگی واقعی شروع شده است..
⁉️سوال اینجاست که :
تا کنون برای قبرت و برای آخرتت چه فراهم آوردهای؟!
این حقیقتی است که نیاز به تامل دارد.
بنابراین حریص باش بر:
فریضهها...
نافلهها...
صدقه پنهانی...
خوش اخلاقی با همسر و فرزندانت
کار نیکو ...
نماز شب ...
تلاوت قرآن ...
نیکی به پدر و مادر ...
صله رحم ...
شاید که نجات یابی!!!
🌿اگر توانستی در حیاتت با این نوشته مردم را یادآور شوی به زودی اثر این یادآوریات را روز قیامت در میزان اعمالت خواهی یافت.
*(وذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين)*
خدا میفرماید شخص پس از مرگش درخواست بازگشت به این دنیا می کند تا *صدقه* بدهد.
*(رب لولا أخرتني إلى أجل قريب فأصدق)*
براستی چرا مرده در صورت بازگشت به دنیا *صدقه* را بر میگزیند؟
و نمیگوید برگردم تا عمره ای به جا آورم یا نمازی بگزارم یا روزه بدارم.
🌷علما گفتهاند:
مرده چون آثار فراوان *صدقه* را بعد از مرگش می بیند ، *صدقه* را بر میگزیند.
پس بسیار *صدقه* بدهید.
✅بهترین *صدقهای* که هم اکنون میتوانی بپردازی ۱۰ ثانیه از وقتت برای نشر این پیام به نیت یادآوری و تذکر است.
*سخن نیکو صدقه است.*
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✍دشمن شناسی
وقتی ناقص باشد خطرناک است!
دشمن فقط آمریکا و اسرائیل و چند کشور دیگر نیستند ......!
🔺برخی
در جبهه انقلاب معتقدند
دشمن فقط آمریکا و اسرائیل و چند کشور دیگر هستند؛
🔹این ناقص ترین و سطحی ترین فهم از دشمن است.
🔸دشمن فقط موجودات بیرونی و بیگانه و خارجی نیستند .
🔹 دشمن گونه خطرناکتری هم دارد که اتفاقا داخلی است ....
🔸چه کسانی به آمریکاییها نامه نوشتند برای تحریم کشور؟😕
🔹چه کسانی صنعت هسته ای کشور را یکشبه نابود کردند؟
🔸چه کسانی اسناد ننگین ۲۰۳۰ و معاهده پاریس را به کشور تحمیل کردند؟
🔹چه کسانی فضای مجازی کشور
را دو دستی در خدمت سرویسهای جاسوسی غرب قرار دادند.
🔸چه کسانی فضای ولنگاری را در کشور گسترش دادند؟🤔
🔹چه کسانی بنای زندگی اشرافی
مسئولان و حقوقهای نجومی را در جمهوری اسلامی گذاشتند؟
🔸چه کسانی هنگام خروج آمریکا
از برجام ظرف چند هفته ۲۰ میلیارد دلار به همراه ۶۰ تن طلای کشور را مفت حراج کردند؟😕
🔹چه کسانی
در اوج جنگ مدافعان حرم با داعش از پشت به مجاهدین حق خنجر زدند؟
🔸چه کسانی بدنبال تفرقه افکنی
بین دو ملت ایران و عراق و دیگر کشورهای همسایه هستند؟
🔹چه کسانی اقدام به تخریب
و تضعیف نیروهای مسلح و نهادهای انقلابی و متدینین جامعه میکنند؟🤔
🔸چه کسانی یک شبه قیمت ارز و سکه و خودرو و... را چند برابر کردند؟
🔹چه کسانی تحت عنوان
خصوصی سازی صنایع بزرگ ملی را به سمت نابودی سوق دادند؟
🔸و صدها مثال دیگر که نشان میدهد
در داخل کشور عده ای کارها و اقدامات خصمانه و براندازانه ای انجام میدهند که دشمنان بیرونی مانند آمریکا هرگز توان انجام آن را ندارند
🔹دشمن شناسی حقیقی آنست
که هم دشمن خارجی و هم دشمن داخلی را خوبتر بشناسیم.
🔸امام خمینی(ره) فرمودند: آمریکا هیچ 'غلطی نمیتواند بکند.
🔹حقیقتا این دشمنان داخلی هستند
که همه جوره به جان انقلاب افتاده اند و غلط پشت غلط میکنند.
🔸نقشه راه دشمن داخلی
را باید خوب شناخت. دشمن بیرونی سالهاست شکست خورده....
🔹عده ای با تحلیل غلط
به اسم وحدت و مصلحت ما را سرگرم دشمن خارجی کرده اند تا دشمن داخلی راحت کار را تمام کند!😐 هوشیار باشید.
🔸جوانان انقلابی آماده باشند که
دشمن داخلی بسیار خطرناکتر هست. اینها زمینه ساز ورود دشمن خارجی هستند!
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🟢امام صادق عليه السّلام فرمودند:
🕌حسين عليه السلام را زيارت کنيد
و به او جفا روا مداريد ، زيرا که
او سرور جوانان بهشت از ميان
خلايق و سيد شهيدان است .
📖کامل الزيارات ، ص ۱۸۱
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 داستان دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه (سلام الله علیها)
✨اگر چشمانتان بارانی شد
✨برای فرج امام زمان دعا کنید..
الهی به رقیه اللهم عجل لولیک الفرج
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨﷽✨
🏴ظلم به امام حسین علیه السلام
✍يک ظلمي به شخص امام حسين (ع) شد، ايشان و خانواده شان را تشنه نگه داشتند، خيمه هايشان را آتش زدند و بچه هايشان را کتک زدند ، اينها ظلمهايي که به جسم مظهر ايشان و فرزندان شان شد. ظلم بالاتري که بر حضرت روا شد ظلم بر شخصيت و امامت امام بود . امامت ايشان هتک شد . اين ظلم را به بشريت کردند که امامت ايشان به عالم نرسد . وقتي جلوي امامت را گرفتند تا نگذارند که نماز و روزه و .. برقرار بشود .در زيارت ناحيه مي خوانيم که با کشتن امام حسين (ع) اسلام را کشتند ، نماز و روزه را تعطيل کردند .وقتي جايگاه امام حسين (ع) هتک شد اسلام ضربه خورد و نماز و روزه از بين بردند و ارکان ايمان را منهدم کردند . اين ظلم بالاتر از ظلم به شخص است .
ما معمولا در روضه خواني امام حسين (ع) براي شخص و جسم امام روضه مي خوانيم . از تشنگي و عطش مي گوييم ولي در مورد ظلم شخصيت امام نمي گوييم . در زيارت عاشورا روضه ي شخصيت امام خوانده شده است . نفرين بر آن قومي که مقام و مرتبه ي شما را حرمت نگذاشتند و هتک کردند . انتقام شخص و جسم اميرالمومنين را امام حسن (ع) از قاتل ايشان گرفت و او را قصاص کرد. انتقام شهيدان کربلا را مختار از قاتلين گرفت . ولي عصر انتقام شخص را نمي گيرد انتقام شخصيت را مي گيرد . انتقام براي برقراري حکومت . سران کفار را بر مي گردانند تا آنها ببينند که حکومت عدالت در جهان برقرار شده است . مهم اين است که کافر در اين دنيا ذليل بشود و اِلا در قيامت به سيخ کشيدن و در آتش افتادن را ديده است . مهمترين تلخي براي سران کفار اين است که حکومت الهي را ببينند و اين بيشترين شکنجه براي آنها است .
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
↶【به ما بپیوندید 】↷
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨﷽✨
🏴آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟ برای من خیلی جالب بود.
✍حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود. لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی (ع) بود. لبابه از حضرت ابوالفضل (ع) پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد. لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد.
💥پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت. لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند. فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد. گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد. هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
📚سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
↶【به ما بپیوندید 】↷
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#ازدواج_با_جن
مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به #فلج_شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد.
در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه #زنی را دید که لباس سفید و بلندی در اولین دیدار او به او گفت ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم ولی برای این کار شرط دارم وان شرط این هست که با #دختر_من_ازدواج کنی.....ادامه داستان در لینک زیر 👇👇🌷
https://eitaa.com/joinchat/391577662C6c01be4b07
✨﷽✨
✍امام حسن عسكرىّ (ع) فرمودند :
مردى همراه با فردى كه گمان داشت او قاتل پدرش مىباشد نزد امام سجّاد صلوات اللّه علیه رسيده و اعتراف نمود و مستوجب قصاص شد، آن حضرت از ولىّ دم خواستار عفو او شد تا خداوند ثوابش را عظيم دارد، ولى دلش راضى نشد. پس امام علىّ بن الحسين عليهما السّلام به ولىّ دم كه خواهان قصاص بود فرمود: اگر از اين مرد فضيلتى يادت مى آيد بخاطر همان او را عفو كن، و از اين گناهش در گذر. گفت: اى زاده رسول خدا، او را بر من حقّى است، ولى نه در آن حدّ كه موجب عفو از قتل پدرم باشد. فرمود: پس چه قصدى دارى؟! گفت: پرداخت ديه، اگر قصد آن حقّ را دارد، من هم با او با پرداخت ديه كنار آمده و از او مى گذرم. امام علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود: حقّ او در ذمّه شما چيست؟ گفت: اى زاده رسول خدا، به من يكتاپرستى را تلقين كرده، همراه با نبوّت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامت علىّ و باقى امامان عليهم السّلام .
💥حضرت فرمود: آيا چنين حقّى كفايت از خون پدرت نمى كند؟ آرى بخدا سوگند اين چنين حقّى در عوض خون بهاى تمام أهل زمين از ابتدا تا انتهى جز انبياء و امامان عليهم السّلام اگر كشته شوند كفايت مى كند، زيرا هيچ چيزى وفا به خون اينان نمى كند.
📚 الإحتجاج على أهل اللجاج ، ج ۲،ص۳۱۹
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
بنی اسد
نام طایفه ای که نزدیک کربلا ساکن بودند و فردای عاشورا ، پس از رفتن سپاه عمر سعد ، عده ای از آنان برای دفن اجساد مطهر شهدای اهل بیت به کربلا آمدند و چون اجساد را نمی شناختند ، متحیر بودند . در آن هنگام ، حضرت سجاد (ع) آمد و پیکر اهل بیت و اصحاب را یک به یک به آنان شناساند و آنان در دفن شهداء ، حضرت را یاری کردند و برای خویش ، افتخار آفریدند . در « دایرة المعارف تشیع » آمده است :
« بنی اسد ، نام تیره ای از قبایل عرب ، از فرزندان اسدبن خزیمه بن مدرکه ... این قبیله توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سیدالشهداء و انصار آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال 61 ق . داشتند . جمعی از اصحاب ، علما ، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله برخاسته اند . برخی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از همین قبیله بوده اند . این قبیله در سال 19 هجری از بلاد حجاز به عراق رفته ، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت کردند . از قبایل سلحشور عرب محسوب می گردند . هنگام بنای کوفه ، این قبیله محله خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند . در سال 36 هجری در جنگ جمل ، با علی (ع) بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند . در قیام عاشورا در سال 61 به سه دسته تقسیم شدند : موافق با حضرت و مخالف و بی طرف . حبیب بن مظاهر ، انس بن حرث ، مسلم بن عوسجه ، قیس بن مسهر ، موقع بن ثمامه و عمروبن خالِد صیدا وی از سران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی ، قاتل طفل شیرخوار ، از سران مخالف بود . گروهی از دسته سوم ( بی طرفها ) پس از شهادت حسین ، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده و اجساد را دیدند و تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته ، مردان را جهت دفن اجساد ، خبر کردند . ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند . پس از مدتی وجدانِ مردانِ بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن اجساد امام و یارانش پرداختند . این فداکاری سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به نظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد می نگرند » .
📚 مروج الذهب ، ج 3 ، ص 63 .170 - دایرة المعارف تشیع ، ج 3 ، ص 340
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💠داستان کوتاه پند آموز💠
✍جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی
را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی
می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز
و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...
زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت:
من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم!
🌨حدیثی زیبا از امیرالمومنین🌨
💠حضرت امام علی (علیه السّلام):
«دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود
می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است.
دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت
به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد،
سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید
و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از
آنچه نیاز دارید طلب نکنید.»
📚نهج البلاغه، خطبه 45
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
📚لبخند
مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند، به سراغ استاد رفت.
استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده!
تا دوازده ماه، هر کسی به جوان حمله می کرد، جوان به او پولی می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد.
استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر.
همین که مرد رفت، استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او.
مرد جوان لیخندی زده و به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم، اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم!
استاد وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی!
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨﷽✨
🏴چه کسی بدن مطهر امام حسین(ع) را دفن کرد؟
✍یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(ع) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(ع) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛ یعنی امام سجاد(ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(ع) به حکم این که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمیکند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
امامرضا(ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(ع) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت. امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.۱
💥با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (ع) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
📚منابع:۱- موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(ع)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص ۵۷۸؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(ع)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج ۱،
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنری
جا دستمالی با شیشه سس
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#باغ_مارشال_4
ساکنین سعادت اباد را 3 طبقه خوانین رعیت و خوش نشین تشکیل میدادند.هر کس بسته به طبقه اش یک با چند
باغ انگور داشت و محصول باغها بیشتر به شیراز یا شهرهای دور و نزدیک صادر میشد.
زمینهای کشاورزی و قناتها متعلق به قوامی بود که از پدرش به ارث برده بود.باغ قوام در سعادت اباد به بزرگی و
زیبایی معروف بود.یک باغبان خوش سلیقه اصفهانی آن باغ را از روی طرح یکی از تحصیل کرده های خارج تزیین
کرده بود.
استخر بزرگ کنگره دار که هر کنگره اش به شکل قلب بود شمشادهای یکدست کنار باغچه گلهای رنگارنگ
بیدهای مجنون که شاخه هایشان تا روی آب ابی استخر آویزان بود و چهار خیابان با دو ردیف درخت اقاقیا که به
چهار گوشه باغ امتداد داشت و عمارتی کاخ مانند و آلاچیقی به سبک اروپایی که کنار استخر ساخته بودند چنان خیال
انگیز بود که هیچکس باور نمیکرد باغی به این قشنگی در سعادت اباد وجود داشته باشد.
یکی دیگر از خوانین منطقه محمد خان ضرغامی بود از عشایر ایل خمسه و بزرگ طایفه باصری بود که بدلیل
مسافرتهای زیاد به خارج از کشور معتقد بود دیگر زمان کوچ نشینی به سر آمده و با اعتقاد به این مسئله دست به
کار مکانیزه کردن کشاورزی و دامداری شد و با اینجان تاسیساتی در قصر الدشت کارگارنی را از شیراز و شهراهای
اطراف جذب آن آبادی کرد.علاوه بر این برای اسایش خودش باغ و عمارت و برج و باروی ساخته بود که در آن
منطقه نظیر نداشت.
جاده ای بطول ۲۵ کیلومتر با دو ردیف درختان چنار سپیدار و صنوبر سعادت آباد را به قصرالدشت وصل میکرد که
تفریگاهی برای اهالی منطقه بود.قوامی بر خلاف محمد خان خشن نبود.بیشتر با زبان خوش و با سیاست از
رعیتهایش کار میکشید و اغلب بر این عقیده بودند که قوامی ها تربیت شده انگلیسی ها هستند و سیاستشان در بهره
گیری از افراد زیر دست این ادعا را ثابت میکرد.
مال و امالک محمد خان ضرغامی هرگز به پای محمد قلی خان قوامی نمیرسید ولی از لحاظ نفوذ و قدرت و مدیریت
کشاورزی از او سر بود.خوانین و خرد مالکان دیگری هم در آن منطقه بودند که هرگز با این دو مالک بزرگ قابل
مقایسه نبودند.
همانطور که گفتم پدرم مباشر محمد قلی خان قوامی بود و از آنجا که بین مادرم و محمد خان ضرغامی نسبتی بود با
خانواده اش رفت و آمد داشتیم و بیشتر تابستانها را در ابغ قوامی یا قصرالدشت میگذراندیم.
سال 5340 بود تازه دیپلم گرفته بودم و خودم را برای ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل در رشته کشاورزی آماده
میکردم.در آن زمان ۲۰ سال داشتم و ییلاق و قشلاق قبل از شهر نشینی باعث شده بود نسبت به هم سن و سالهایم
دو سال دیرتر دبیرستان را پشت سر بگذارم.
دو خواهرم ترگل و اویشن که اولی ۴۵ سال و دومی ۲۵ سال داشت و برادرم جمشید که 4 سال از من کوچکتر بود
همگی به مدرسه میرفتند.
بر خلاف پدرم که مایل بود به تحصیل ادامه دهم مادرم دوست داشت هر چه زودتر ازدواج کنم.او ناهید دختر یکی
از خوانین طایفه باصری بنام کاظم خان را که با ضرغامی نسبت نزدیک داشت برایم زیر سر گذاشته بود.من از ناهید
خوشم نمی آمد و از آن گذشته تصمیم به ازدواج نداشتم چون استعدادم به مراتب بیش از فرزندان قوامی و ضرغامی
بود و نمیخواستم از لحاظ تحصیل از آنها کم داشته باشم و علاوه بر آن رشته کشاورزی را دوست داشتم....
ادامه دارد...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#باغ_مارشال_5
ناهید دختری زیبا و از هر لحاظ برازنده بود پسرهای خوانین و صاحب منصبان رده بالای شیراز آرزو داشتند با او
ازدواج کنند ولی من هیچ احساسی به او نداشتم و بقول دوستان و حتی مادرم قلبی از سنگ داشتم که نه تحت تاثیر
ناهید قرار میگرفتم نه هیچ دختر دیگری.
در همان زمان که دور قلبم را حصار کشیده بودم تا کسی به آن راه نیابد یعنی در درخشناترین سالهای عمرم ناگهان
دست تقدیر شانس تصادف یا هر چیز دیگری مرا با کسی آشنا کرد که تمام زندگی ام زیر و رو شد و منکه
میکوشیدم موافق و دلخواه جامعه باشم چنان درگیر حوادث شدم که در نهایت از زندان بریکستون لندن سر در
آوردم.داستان من نیز مانند قصه اغلب زنان و مردان دنیا با عشق و دلدادگی شروع شد.
اواخر خرداد ماه آن سال به سعادت اباد رفته بودیم تا تابستان را در باغ قوامی بگذرانیم.آن سال قوامی و خانواده
اش به خارج از کشور رفته بودند و باغ و عمارت و بقیه امکانات در اختیار ما بود.در ضمن همه مسئولیتها در غیاب
قوامی بر دوش پدرم بود.
غروب یکی از روزهای گرم اوایل تیرماه بهرام که یکی از منسوبین محمد خان ضرغامی بود و من او سالها با هم
دوست بودیم از قصرالدشت به سعادت آباد آمد تا طبق قرار قبلی به شکار برویم.
بهرام دو سه سال از من بزرگتر بود وتازه ازدواج کرده بود.بعد از دبستان زیر بار درس نرفت و قسمتی از تاسیسات
کشاوری ضرغامی را اداره میکرد و تنها علاقه اش شکار بود.بعضی اوقات با هم به یکی از آبشخورهای شکار آن
منطقه در جنگل میرفتیم که از آنجا تا سعادت اباد حدود ده دوازده کیلومتر فاصله بود.پدرم نیز همیشه آنجا را برای
شکار انتخاب میکرد.غروب همان روز هوا کم کم رو به تاریکی میرفت که اسدالله پاکار حیوان را برای نشستن آماده
کرد و پسرش حسن باغبان را برای روشن کردن موتور برق به موتورخانه فرستاد.
طولی نکشید که چراغهای پایه دار اطراف ایوان و استخر روشن شدند.من و بهرام به نرده های کنار ایوان تکیه داده
بودیم و درباره شکار فردا صحبت میکردیم.
پدرم با اتومبیل لندرورش داخل باغ شد.رانندگی اش تعریفی نداشت و هر وقت بدون دردسر وارد باغ میشد و با دار
و درخت برخورد نمیکرد تعجب میکردیم.خوشبختانه آنشب هم بی هیچ دردسری وارد باغ شد.اتومبیل را گوشه ای
پارک گرد و از پله های خارجی ایوان که از محوطه باغ مستقیم به ایوان راه داشت باال آمد.ازدیدن بهرام ابراز
خوشحالی کرد و با خوشرویی حال او و پدرش را پرسید و از ضرغامی سراغ گرفت.
مادرم از دری که ایوان را به عمارت وصل میکرد به استقبال پدرم آمد و هر دو داخل عمارت شدند.
بهرام معتقد بود اگر یکی دو ساعت بعد از نیمه شب حرکت کنیم آفتاب نزده به شکارگاه میرسیم ولی برای من که
عادت نکرده بودم به آنزودی از خواب بیدار شوم مشکل بود.با ورود پدرم صحبت به تاسیسات کشاورزی ضرغامی
که روز به روز رونق بیشتری میگرفت کشیده میشد.اسدالله برای پدرم قلیان و برای ما چای آورد.در گوشه دیگر
ایوان ترگل و آویشن تلاش میکردند با چوب چنگک داری شاخه زرد الو را به سمت خودشان بکشانند.مادرم با
ظرفی پر از میوه به ایوان آمد و درباره اجاره باغ با پدرم به گفت و گو پرداخت.اسدالله تفنگهای ما را آورد و بهرام
مشغول تمیز کردن آنها شده بود که ناگهان مادرم صحبت کاظم خان را پیش کشید و گفت:بهرام خان ما که هر چه
به خسرو گفتیم فایده نداشته شما نصیحتش کن دختر مردم الان دو ساله که سر زبون افتاده و درست نیست
بلاتکیف باشه.....
ادامه دارد.....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#باغ_مارشال_6
بهرام که بدش نمی آمد سربسر من بگذارد ظاهرا به پشتیبای از مادر گفت:والله منم خیلی بهش گفتم به خرجش
نمیره بی بی.کسی بهتر از ناهید؟خوشگل نیست مه هست دختر خان نیست که هست ثروت نداره که داره.
در همین لحظه جمشید از راه رسید .از بازی و شیطنت و سوارکاری آنقدر خسته بود که گوشه ایوان ولو شد.
کم کم صحبت بالا گرفت مادرم از خونسردی من داشت به جوش می آمد که پدرم با اشاره سر صحبت را عوض کرد
و گفت:اگه قصد جنگل رفتن را دارید منم میام.
از اینکه پدر همراهیمان میکرد خوشحال بودیم.جنگل را مثل کف دستش میشناخت و یقین داشتیم دست خالی
برنخواهیم گشت.از آن گذشته من هر وقت با پدرم به مسافرت یا شکار یا هر جای دیگری میرفتیم احساس امنیت
میکردم.
آشپزباشی برای آوردن شام از پدرم اجازه گرفت و اسدلله پاکار سفره را پهن کرد .عمارت قوام همیشه یک آشپز
داشت که حقوق خوبی میگرفت.گرچه تابستانها کارش زیاد بود ولی سال اشپز بود و اجاقی از خاکستر سرد.باالخره
سفره آماده شد.مادرم از من عصبانی بود و بقول معروف زورش بمن نمیرسید.سر جمشید داد کشید و گفت:بس که
روز شیطونی میکنه شب عین مرده میفته پاشو بیا شام بخور...بعد رو کرد به پدرم و گفت:هر دوشون دارن جون منو
میگیرن خسرو اینطوری جمشید هم از صبح تا شب با تفنگ ساچمه ای تو این باغ نمیدونی چیکار میکنه...پدرم با
خوشرویی مادرم را به خونسردی دعوت کرد و به جمشید تذکر داد اگر بخواهد صدای مادرم رادر بیاورد او را به
شیراز میفرستد.بعد از صرف شام به اسدالله سفارش کردیم دو بعد از نیمه شب سه اسب برایمان زین کند و ما را
صدا بزند.
من و بهرام برای خوابیدن به آلاچیق کنار استخر رفتیم شبی مهتابی بود.نسیمی ملایم که از بوته های گل بلند میشد و
صدای یکنواخت آب که از جوی کوچک کنار آلاچیق به استخر میریخت ما را بخوابی عمیق فرو برد.
سر ساعت مقرر با صدای اسدالله بیدار شدیم.پدرم آماده شد بود و اسبها هم زین شده بودند.من لباس مخصوص
سوارکاری را که پسر فروغ الملک قوامی از لندن برایم آورده بود پوشیدم بهرام هم آماده شد.همگی سوار اسب
شدیم و از باغ بیرون رفتیم بعد از طی مسافتی دیوار باغ را دور زدیم و از راه باریک دامنه کوههای مجاور رهسپار
جنگل شدیم.از چند تپه که عبور کردیم به ابتدای جنگل رسیدیم.مهتاب بما کمک میکرد تا راه را تشخیص
بدهیم.هر چه جلوتر میرفتیم درختان انبوهتر و عبور از لاب لای شاخه ها مشکلتر میشد و غیر از صدای سم و نفس
اسبها و برخورد ما با شاخه های درختان بصدای دیگری بگوش نمیرسید .گاهی پرندگان که بین شاخه ها آشیان
داشتند با نزدیک شدن ما از لانه هایشان میپریدند و ما را میترساندند.هوا کاملا روشن نشده بود که به شکارگاهی که
پدرم در نظر داشت رسیدیم .در یک سمت کوه و دره ای عمیق بود و در سمت دیگر جنگل اسبها را در پناه تخته
سنگی بزرگ که سیلهای بهاری اطرافش را شسته بودند بستیم و بین دو برآمدگی خاک مشرف به برکه ای که
آبشخور شکار بود کمین کردیم.شعاع خورشید کم کم از پشت کوه خودش را نشان میداد و نور ماه را کمرنگ
میکرد.ناگهان متوجه شدین تعدادی شکار از طرف برکه می آیند.کوچکترین حرکت نابجا ممکن بود باعث فرارشان
شود انگار خطر را حس کرده بودند با تردید قدم برمیداشتند
گاهی می ایستادند و نگاهی به اطراف می انداختند و دوباره به ارامی حرکت میکردند.قلبم از شدت ضربان داشت از
سینه ام بیرون میزد.پدرم تجربه اش بیش از ما بود اشاره کرد به اعصابمان مسلط باشیم و بی موقع تیراندازی
نکنیم.شکارها اهسته اهسته یکی از پس از دیگری خودشان را به برکه رساندند.چند لحظه مکث کردند نگاهی به.....
نویسنده: حسن کریم پور
ادامه دارد...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662