eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
70 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💢چرا دو سجده در نماز ✍حضرت امام موسي بن جعفر علیه السلام فرمود: "در شب معراج خداوند به رسول خود امر كرد كه وضو بگيرد و نماز بخواند. پيامبر وضو گرفت و تكبيرة الاحرام گفت و حمد و سوره را خواند و ركوع رفت و به دستور خداوند سر به سجده گذاشت و تسبيح خدا كرد پس از سر برداشتن بدون اينكه خداوند مجدداً دستور سجده بدهد نبي گرامي اسلام به خاطر عظمت و جلالت پروردگار سر به سجده گذاشت و خدا را تسبيح نمود. به همين خاطر خداوند امر فرمود همه در نماز در هر ركعتي دو سجده نمايند. 📚‍ صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۱، حديث۳ امام صادق علیه السلام فرمود: "معنا و تأويل سجده اول در واقع اين است كه نماز گذار مي‏گويد: منها، خلقني؛ يعني از زمين مرا آفريدي. وقتي سر بلند مي‏كند، مي‏گويد: منها اخرجتنا؛ از خاك خارجم كردي، وقتي سجده دوم مي‏رود مي‏گويد: و اليها تعيدنا؛ به سوي زمين ما را برگرداندي و وقتي سر بلند مي‏كند، در واقع مي‏گويد: و از زمين بيرون مان مي‏سازی (و منها تخرجنا) 📚‍ صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۱، حديث۴ ‍‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حکایت پند آموز زیبا و خواندنی امید 🦋سه نفر جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند. به هر سه، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد. 🦋در آینده ای نزدیک عمرشان به پایان می رسد. آنها داشتند در این باره صحبت می کردند که می خواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.   🦋نفر اول گفت: من در زندگی ام همیشه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که نگاه می کنم حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام. اما حالا که متوجه شده ام بیش از چند روزی از عمرم باقی نمانده می خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذت از دنیا کنم. 🦋می خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم. چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته اما نپوشیده ام. کارهایی انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی بخورم که تا به حال نخورده ام.   🦋نفر دوم می گوید: من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده ام و از اطرافیانم غافل بوده ام. 🦋اولین کاری که می کنم اینست که می روم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانه ام می آورم تا این چند روز را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم. در این چند روز می خواهم به تمام دوستان و فامیلم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم. در این چند روز باقی مانده می خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیرخواهانه و عام المنفعه بکنم و نیمی دیگر را برای خانواده ام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.   🦋نفر سوم با شنیدن سخنانه دو نفر اول لحظه ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت: من مثل شما هنوز ناامید نشده ام و امیدم را از زندگی از دست نداده ام. من می خواهم سال های سال عمر کنم و از زنده بودنم لذت ببرم اولین کاری که من می خواهم انجام بدهم این است که دکترم را عوض کنم می خواهم سراغ دکترهای باتجربه تر بروم من می خواهم زنده بمانم و زنده می مانم ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹مناجات امام زمان علیه السلام در سرداب🌹 سید بن طاووس(رحمةالله علیه) می فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدس سامراء بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان(روحی فداه) را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند : 💠 « خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده طینت(گِل) ما خلق کرده ای ، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت و ولایت ما انجام داده اند؛ 💠اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای 💠و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح کن 💠و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما.» 🌷منبع: برکات حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) ، ص۳۹۹ 🍀 🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🌺 ✾📚 @Dastan 📚✾
یه مقایسه بسیار عجیب ۱_ چون اون آقا اهل هست و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم!😶 ۲_ چون فلان کس که میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمی‌خونم!😐 ۳_ چون فلان خانم که هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم!😑 *یه سوال خیلی مهم:*⁉️ ۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟)😜🥙 ۲_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که بنز آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شم؟)🚖 ۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم ، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه باحجاب میشم؟)😉 *چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟!*🤫 هیچ کس به غیر از اسلام صل الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم ‌السلام نیست. پس هر کسی ممکنه اشتباه کنه.(انسان ممکن الخطاست، جایز الخطا نیست) پس بخاطر دین و ایمان، سر خدا و خداپرستها منت نذاریم. انقدر هم سریع دین گریز نشیم. ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🍃صبح، آغاز حیات است و امید🌸 🦋🍃دستهایت پرگل🌸 🦋🍃شادیت پاینده🌸 🦋🍃خنده ارزانی چشمان پر از عاطفه ات🌸 🦋🍃نور همسایه دیوار به دیوار دل پاکت باد🌸 🦋🍃سلام صبح زیبای بهاریتون بخیر🌸 ✾📚 @Dastan 📚✾
💐 دیدار اموات و مردگان 🌷 اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (علیه السلام) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ 🌿 فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . ☘️ بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. 🌸 عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. 🌾 عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . 🌿 خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . 📚 بحار ج۶۰ ص۲۵۷ ✾📚 @Dastan 📚✾
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جمله امام رضا علیه‌السلام به آیت‌الله بهجت ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🦋 نگران هیچ چه نباشید همیشه یک راه حل وجود دارد 🔅روزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. 🔅دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: … 🔅اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. 🔅این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت! 🔅سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. 🔅دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. 🔅در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است…. 🔅و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆آقا! اسم اعظم خدا چیست؟ 🌳یکی از علماء می فرمودند: شخصی خدمت یکی از علمای بزرگ آمد و گفت: آقا! اسم اعظم خدا چیست؟)).  🌳عالم بزرگوار او را در نزد خود نگه داشت تا این که در یک شب بسیار سرد آن مرد را صدا زد و فرمود: همین الآن به فلان نقطه از بیابان کنار شهر برو در آنجا چاهی وجود دارد یک مقدار از آن چاه آب بیاور، این بنده خدا به راه افتاد و خود را به آن چاه رسانید و مقداری آب برداشت و برگشت. در مسیر بازگشت ناگهان شیر درنده ای مقابلش ظاهر شد او دست و پای خود را گم کرد و نگران و مضطرب شد فریاد زد بسم الله الرحمن الرحیم یا الله و به زمین افتاد و غش کرد وقتی به هوش آمد دید از آن شیر خبری نیست. خود را به منزل آن عالم بزرگوار و اهل معنی رسانید عالم به او فرمود: چرا اینقدر دیر کردی؟)).  🌳آن مرد جریان را برای عالم تعریف کرد عالم فرمود: همین کلمه ای را که گفتی خودش اسم اعظم خدا بود چون از صمیم دل و در حالت اضطرار بیان شده بود، شرایطش باید فراهم گردد تا به هدف اجابت برسد شما هم در آن حالت ترس و دلهره و اضطراب دل از همه بریدی سیم دل خود را از همه قطع نمودی و به خدا متصل کردی و گفتی: بسم الله الرحمن الرحیم یا الله**مولوی: معنی الله گفت آن سیبویه – یولهون فی الحوائج هم الیه . * شرایط فراهم شد و دعایت مستجاب گردیدر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 2، 81 80، به نقل از: داستان هایی از سوره حمد، 131.***.  ✨✨آنکه شد دور از خدا در چنگ شیطان اوفتد – بره دور از شبان را گرگ صحرا می خورد . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻فرزند آیت‌الله بهجت: آقا معتقد بود که در روابط خانوادگی، جواب دادن یا رو کم کردن باید به طور کلی کنار گذاشته شود و این کار هیچ ثمری ندارد. برخورد کردن، اقتضای طبیعت حیوانی است؛ اگر آن یک شاخ زد، این هم دو تا شاخ بزند و اگر هم دوتا نزند، بالاخره یکی را که باید بزند! این طبیعت حیوانی است انسان باید این حرف‌ها و نزاع‌ها را جدی نگیرد و به خدا واگذار کند یا اینکه به دفتر شرع مراجعه کند و ببیند الان وظیفه‌اش چیست اگر کسی خودش به این روش رفتار کند، طرف مقابل هم رفتار خواهد کرد و قضیه حل می‌شود. آقا مراقب بود که بچه‌ها معصیت انجام ندهند اگر کسی از دست بچه‌هایش ناراحت می‌شد، هرگز فراموش نمی‌کرد؛ حتی تا بیست سال بعد! یک بار به من فرمود: غذایی درست کن و به در خانه‌ی فلانی ببر گفتم: می‌گویم ببرند فرمود: نه! خودت ببر من غذا را بردم و دو روز بعد، آن شخص از دنیا رفت آن شخص چندین سال پیش از این، از من ناراحت شده بود و من یادم رفته بود و حالا که نزدیک مرگش بود، آقا اینگونه فرمود ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷سال ١٣٦٢ از طرف جهاد به جمع نيروهاي اعزامی لـشكر ٤١ ثـاراالله پيوستم. درست در اولين روزى كه كـارم را شـروع كـردم، بـا صـحنه‌اى بسيار دلخراش مواجه شدم. من در قرارگاه شهرك ملكشاهى بـودم كـه حاج قاسم سليمانى با چهـره‌اى گرفتـه آمـد و گفـت: خـط شكـسته و تعدادى از بچه‌ها شهيد شده‌اند! 🌷حاج قاسم از ما خواست شهداى داخل ماشين همراهشان را همان‌جا دفن كنيم. از اين حرف همگي تعجب كرديم. بـه ماشـين كـه رسـيديم، ديـديم ماشين پر از اعضاى بدن شهداست كه به طرز فجيعي قطعه قطعه شـده و قابل تشخيص نيستند. هيچ كس حاضر به دفن اعضا نشد و هـر كـدام از بچه‌ها به بهانه انجام كارى به سويى رفتند. من ماندم و يك ماشين پـر از دل و روده انسان!! 🌷....آرام و با احترام اعضا را از ماشين پـايين آوردم و در يـك گورسـتان دسته جمعى دفن كردم. صحنه‌اى كه من در آن روز ديدم، تا آخرين روز حضورم در جبهه همواره در ذهنم بود و آزارم می‌داد. : رزمنده دلاور احمد اسدى ❌❌ امنیت اتفاقی نیست! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حکایت درباره خشم 🌾روزی یكی از بستگان امام سجاد(ع) در حضور جمعی ، بر سر موضوعی بر امام سجاد(ع) سخنان نامناسب گفت . 🌾امام سجاد(ع) سكوت كرد، سپس آن شخص رفت ، امام سجاد(ع) به حاضران فرمود: آنچه را این مرد گفت ، شنیدید، و من دوست دارم كه همراه من بیایید و نزد او برویم ، تا جواب او را بدهم و شما بشنوید. 🌾حاضران ، موافقت كردند، امام سجامد(ع) با آنها رهسپار شدند، در راه مكرر می فرمود و الكاظمین الغیظ (از صفات پرهی زكاران فرو بردن خشم است) (آل عمران 134) 🌾حاضران فهمیدند كه آن حضرت ، پاسخ درشت به او نخواهد داد، همچنان با آنحضرت حركت كردند تا به منزل آن مرد بدگو رسیدند، او را صدا زدند، او از خانه خارج گردید، امام سجاد(ع) به او فرمود: ای برادر! اگر آنچه به من نسبت دادی در من هست ، از درگاه خدا، طلب آمرزش می كنم ، و اگر در من نیست ، از خدا می خواهم كه تو را ببخشد. 🌾آن مرد، سخت تحت تاءثیر بزرگواری امام قرار گرفت ، و به پیش آمد و بین دو چشم امام را بوسی د و عرض كرد: بلكه من سخنی به تو گفتم كه در تو نبود، ومن سزاوار به آن سخن هستم به این ترتیب امام سجاد(ع) درس بردباری و حفظ رابطه خویشاوندی و كنترل خشم را به ما آموخت. ✾📚 @Dastan 📚✾