eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️از رسول الله پرسیدند:چرا دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود؟ در حالی که خداوند متعال فرموده است: « بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را »حضرت فرمودند:چون ده چیز قلب های شما را میرانده است: 1_خدا را شناختید ولی اطاعت نکردید، 2_قرآن را قرائت کردید ولی عمل نکردید، 3_ادعای محبت رسول خدا را دارید ولی با اولاد او دشمنی کردید، 4_ادعای دشمنی شیطان دارید ولی از او پیروی کردید، 5_ادعا می کنید بهشت را دوست دارید ولی برای آن تلاش نمی کنید، 6_ادعا می کنید از آتش می ترسید ولی بدن خود را در آن می اندازید، 7_به جای عیب خود به عیب دیگران پرداختید، 8_ادعا کردید دنیا را دوست ندارید ولی به جمع اموال پرداختید، 9_به مرگ اعتراف می کنید ولی برای آن آماده نیستید، 10_مردگان را دفن کردید ولی عبرت نگرفتید. بنابراین دعای شما مستجاب نمی شود. 📚مواعظ العددیه جلد ۲ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅هشدار و بشارت صدیقه کبری سلام الله علیها 🔴مردی همسر خود را خدمت صدیقه‌کبری سلام الله علیها فرستاد تا از ایشان بپرسد که: " آیا او از شیعیان اهل بیت علیهم السلام هست یا نه "؟ حضرت در پاسخِ آن زن فرمودند: 🔹 قولي لَهُ : إن كُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناكَ وَ تَنتَهي عَمّا زَجَرناكَ عَنهُ ، فأنتَ مِنْ شيعَتِنا ، وَ إلّا فَلا. 🔸به او بگو:اگر به آنچه ما به تو فرمان داده ایم , عمل کنی و از آنچه ما تو را نهی کرده ایم پرهیز نمایی ، تو از "شیعیان" ما هستی ؛ وگر نه , نه! ✅ وقتی آن زن , پاسخ را برای شوهرش گفت ، او برآشفت و گفت: وای بر من ! کیست که اهل گناه و اشتباه نباشد؟ پس من برای ابد در آتش جهنم خواهم بود ؛ زیرا کسی که از شیعیان ایشان نیست , هیچگاه از آتش خارج نمی‌شود. ✅زن خدمت حضرت فاطمهء زهرا سلام الله علیها بازگشت و سخنان شوهر را برای ایشان بازگو نمود , حضرت فرمودند: 🔹 قولي لَهُ : لَيسَ هكذا ؛ شيعَتُنا مِن خِيارِ أهلِ الجَنَّةِ وَ كُلُّ مُحِبّينا وَ مُوالي اوليائِنا وَ مُعادي أعدائِنا وَ المُسَلِّمُ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا ، لَيسوا مِن شيعَتِنا إذا خالَفوا أوامِرَنا وَ نَواهينا في سائِرِ الموبِقاتِ ؛ وَ هُم مَعَ ذلكَ في الجَنَّةِ ولكِن بَعدَ ما يُطَهَّرونَ مِن ذُنوبِهِم بِالبَلايا وَ الرَّزايا او في عَرَصاتِ القِيامَةِ بِأنواعِ شَدائِدِها اَو في الطَّبَقِ الأعلي مِن جَهَنَّمَ بِعَذابِها إلي أن نَستَنفِذَهُم بِحُبِّنا مِنها وَ نَنقُلَهُم إلي حَضرَتِنا. 🔸 به او بگو چنین نیست (که هر کس از شیعیان ما نباشد , در عذاب جهنم به طور همیشگی باقی بماند) ؛ شیعیان ما جزء برگزیدگان اهل بهشت هستند ؛ و همهء دوستداران ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما ، و هر کس که از دل و با زبان ، تسلیم ماست ، در صورتی که مخالفت با اومر و نواهی ما در زمینهء معاصی هلاک کننده ، داشته باشد ، جزء شیعیان ما نیستند؛ اما با این حال اهل بهشت خواهند بود ؛ ولی البته پس از آنکه از گناهان خود پاک گردند ؛ بوسیلهء بلاها و مصیبتها (در دنیا) و یا در عرصه‌های مختلف قیامت , به واسطهء سختیهایی که آنجا متحمل می‌شوند و یا وارد بالاترین طبقهء جهنم شده و عذاب می‌شوند تا آنکه ما ایشان را به خاطر محبتی که به ما داشته‌اند نجات داده و آنها را به حضور خود منتقل سازیم. 📚بحار ۱۵۵/۶۸ •✾📚 @Dastan 📚✾•
tavajjoh be namaz.panahian.mp3
2.3M
🔖 توجه به نماز 🔖 #پناهیان ✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده 👤 @AminiAsl •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🌾حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی رضوان الله 📍 همکاری در محیط خانوادگی ❗️ 📌 یکی از خصوصیّات و روش ها و سنّت هایی که پیغمبراکرم(ص) ارائه کرده و فرموده این ها باید بعد از من سنّت باشد؛ یعنی باید از من الگو بگیرید، این است که برخورد شما با زندگی مادّی و معیشتی تان خیلی آسان باشد؛ سخت نگیرید. دوم؛ پیغمبراکرم(ص) مقیّد بود کارهای شخصی اش را خودش انجام بدهد؛ ایشان تا آنجایی که می توانست، کارهایش را خودش انجام می داد. این طور نبود که کارش را به دیگران واگذار کند و به یک تعبیر کَلّ بر دیگران بشود. من در روایتی دیدم که از یکی از همسران پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال می کنند: «یَصْنَعُ إِذَا خَلا» 1️⃣؛ وقتی پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه تنها بود چه کار می کرد؟ «قَالَتْ یَخِیطُ ثَوْبَهُ» گفت: وقتی در خانه اش تنها نشسته بود، لباسش را می دوخت. «وَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ». حضرت در خانه کفشش را اصلاح می کرد. از کفش هایی که آن موقع به پا می کردند تعبیر به نعل می کنند. به صورت کلّی: «وَ یَصْنَعُ مَا یَصْنَعُ الرَّجُلُ فِی أَهْلِه»؛ همان کاری را که شخص در خانواده اش باید بکند، می کرد. باید چه کار کند؟ باید همکاری داشته باشد. این مطلب به طور کلّی است. روش پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) این بود. 1️⃣ مکارم الاخلاق، ص 16 بحارالأنوار، ج 16، ص ✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده 👤 @AminiAsl •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#یلدا @Dastan
#انقلابی_کیست؟؟!! انقلابی آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود، انقلابی آن است که در کمال تواضع و فروتنی، هر حرف حقی را بپذیرد! انقلابی آن نیست که با شعارات تند بخواهد انقلابی‌گریِ خود را بر دیگران تحمیل کند، #انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد! #شهید_دکتر_مصطفی_چمران #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 آیت‌الله ناصری (حفظه الله): اگر من به شما خیانت کردم، دو تا عِقاب می‌شوم؛ ✨یکی به این دلیل که فعل حرام به جا آورده‌ام. ✨یکی هم اینکه حق شما را تضییع کرده‌ام. 🔸حالا اگر توبه کردم، خدا حق خود را می‌بخشد؛ اما شما را چه بکنم؟ 🍂حق الناس است عزیز من! 🍃 حواسمان را جمع کنیم. کلاه سر کسی نگذاریم. یک لقمه نان می‌خواهی؛ خدا می‌رساند. این قدر در فکر آن نباش. خدا مهربان است و می‌رساند. همین‌طوری که خدا عبادتِ فردا را امروز از من نمی‌خواهد، من هم رزق فردایم را امروز از خدا نخواهم. می‌رساند آقا! خدا کریم است. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📔 مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.... روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 👌حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ،و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Dastan
با خندہ ات، #انار تَرَڪ میخورد بخند دل ما تنگ همین لبخند است ... #شب_یلدا @Dastan
آيت الله جوادی آملی: عده‌ای منتظر بودند امام (ره‌) از دنیا برود تا زمینه را تغییر دهند. حتی نزدیکان و دلسوزان هم می‌ترسیدند که بعد از #امام(ره) چه خواهد شد؟ اما باز هم خداوند بر مردم منت گذاشته و امامی برای آنها قرار داد. بر اساس آنچه از ایشان سراغ دارم زندگی ایشان در عالم اسلام نمونه است. والله العلی العظیم در عالم اسلام نظیری برای مقام معظم رهبری، سراغ ندارم. از علم، تقوا، فراست، دوراندیشی، تدبیر، حلم، سماحت، صبر، شجاعت که اگر یکی از آنها در هر فردی باشد او را در عالم ممتاز می‌کند و مجموع اینها در رهبری وجود دارد. اگر بیش از این بگویم، متهم به اغراق گویی می‌شوم، اما اگر می‌شد که آنچه از ایشان می‌دانم را بگویم متوجه می‌شدید که این سخنان، اغراق نیست. حتی دشمنان ناچار به اعتراف نسبت به عظمت چنین رهبری هستند. البته خداوند هم هر نعمتی را به هر کسی نمی‌دهد لیاقت مردم سبب شده تا چنین رهبری نصیب‌شان شود. ۹۷/۱۲/۴ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
داستان نماز اول وقت بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... * خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان •✾📚 @Dastan 📚✾•
💢غیبت چیست؟ ✍ابوذر از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسید: «یا رسول الله!غیبت چیست؟» پیامبر اکرم پاسخ دادند:«حرفی درباره شخص غائبی بزنی که بدش بیاید.» ابوذر گفت:«اگر عیبی در او باشد و من همان عیب را بگویم چطور؟» حضرت محمد فرمودند: «غیبت این است که شما،عیبی که در او هست بگویی. اگر عیبی نبود، که دیگر غیبت نیست؛ تهمت است!» 📚بحارالانوار ج۷۲ ص ۲۲۲ •✾📚 @Dastan 📚✾•