✅یاران و اصحاب امام
8⃣6⃣ #نافع_بن_هلال_الجملي
🔹«نافع » پسر «هلال» پسر «جميل» از تيره «مذحج جملي» است.(۱) ✳️او از قاريان قرآن، مردي جنگجو، شجاع و ازنويسندگان حديث به شمار ميآمده است.
گفتهاند او از بزرگان «قوم بنيمراد» (شاخهاي از قبيله مذحج) و يمني تبار بوده است. ✳️به سبب علاقه بسيار به امام علي عليهالسلام، افتخار شركت در سه جنگ صفين، جمل و نهروان را نيز داشته است. او همچنين توفيق يافت در بين راه در «عذيب الهجانات» به امام حسين عليهالسلام و ياران او ملحق شود.(۲ )
🔻تجديد بيعت با امام
🔸روز دوم محرم، امام وارد كربلا شد و خطبهاي ايراد فرمود؛ ياران امام در حمايت ازآن حضرت، يكي پس از ديگري پيمان بستند، از جمله آنها كه مفصلتر از همه سخنگفت نافع بود. نافع در حالي كه بر پاي ايستاده بود اين گونه اباعبدالله الحسين عليهالسلام را مورد خطاب قرار داد:
✳️«شما ميدانيد جدتان رسول خدا صلي الله عليه و آله نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، يا آنها را آن گونه كه خود دوست داشت تحت فرمان خود درآورد. در حالي كه بعضي از آنان از منافقين بودند، به آن حضرت وعده ياري ميدادند، و در نهان او را فريب ميدادند، او را هنگام برخورد از عسل شرينتر ملاقات ميكردند، ولي پشت سر از حنظل (ميوهاي تلخ مزه چون هندوانه است كه در بيابانهاي حجاز ميرويد ) تلختر بودند، تا اين كه جان مباركش را خداي تعالي به شوي خود برد؛ وضعيت پدرتان علي عليهالسلام نيز همين گونه بود. قومي براي ياري رسانيدن، گرد او فراهم آمدند، و گروهي عهدشكنان (عايشه، طلحه، زبير) بودند كه به جنگ عليه او برخاستند و عدهاي ظالمان (معاويه و عمروعاص) و جمعي مارقين و بيرونشدگان (خوارج نهروان) بودند تا اين كه اجلش فرا رسيد و به سوي رحمت و رضوان خدا پركشيد. امروز شما نزد ما همان گونهايد. كساني عهد خود شكستهاند و از تحت بيعت بيرون شدهاند. اين به خود آنها زيان ميرساند، در حالي كه خداوند بينياز از آن است. پس ما را در حالي كه خود رشد يافته و به سلامت هستيد حركت ده، به سوي غرب يا شرق، هر كدام كه بخواهيد. به خدا سوگند، ما از تقدير خداوندي باكي نداريم و از ملاقات پروردگارمان هيچ كراهتي نداريم. ما بر مبناي نيات و بينشهاي خود رفتار ميكنيم. ما هر كه شما را دوست دارد دوست ميداريم و به او مهر ميورزيم و هر كه با شما دشمني كند، دشمن ميداريم»(۳ ).
▪️درسي كه ميتوان گرفت : تمام سخنان اين مرد خردمندانه است؛ او با استفاده از تاريخ آينده را از پيش ميبيند و به صراحت ميگويد: بر مبناي بصيرت، به عشق شما گرفتار آمدهايم .
🔻پرچمداري نافع در روز هفتم
🔸محاصره امام و يارانش در روز هفتم به اوج شدت خود رسيده بود. 😭آب ذخيره نيز به اتمام رسيده و راه ورود به آب هم بسته شده بود. هر كس به فكر اين تشنگي بود. 😭به طور طبيعي عطش در بين اطفال و زنها بيشتر جلوه ميكرد. اين وضعيت بيش از همه عباس عليهالسلام را ميآزرد.(۴).
▪️طبري گويد: ✳️امام حسين عليهالسلام چارهاي انديشيد و برادرش عباس را صدا زد و به او فرمود كه شبانه به پرچمداري نافع بن هلال با سي سوار و بيست پياده كه هر كدام مشك آبي را حمل ميكنند، رو به فرات روند.
نافع در جلو آنها در حركت بود «عمر بن حجاج زبيدي» كه مأمور حراست از فرات بود،
▪️فرياد زد: «كيستي؟»
▪️نافع گفت : «از پسر عموهاي تو»
▪️پس گفت: «تو كه هستي؟»
▪️نافع گفت: «نافع بن هلال»،
▪️گفت : «براي چه آمدهاي؟»
▪️گفت: «آمدهايم از اين آب كه ما را منع كردهايد بنوشيم».
▪️😭عمرو گفت: «گوارايت باد، بنوش! ولي براي حسين از اين مبر»
▪️😭نافع گفت : «لا والله، لا اشربي منه قطرة و الحسين و من معه من آله و صحبه عطاشي؛(۵ ) نه به خدا سوگند، قطرهاي از آن آب نمينوشم در حالي كه حسين و خاندان و ياران همراهش، همه تشنهاند».
ديگر ياران و دوستان سررسيده بودند، نافع فرياد زد ظرفهاي خود را پر كنيد. پس از آن «عمر وبن حجاج» با ياران حسين عليهالسلام درگير شدند. در اين هنگام برخي، مشكهاي آب را پر كردند و برخي چون قمر بنيهاشم عليهالسلام و نافع مشغول جنگ شدند تا از ديگر دوستان حمايت كنند و آنها بتوانند آب را سلامت به خيمهها برسانند.(۶) مرداني از دشمن در اين درگيري كشته شدند.
✳️آن شب به لطف خدا و رشادتهاي عباس بن علي عليهالسلام مردانگي نافع و ياران، آب به سلامت به خيمههاي حسيني راه يافت .
🔻نافع در شب عاشورا
🔹نيمه شب عاشورا، امام از خيمه خارج شد تا تپهها و گردنههاي اطراف را بنگرد . در اين هنگام نافع امام را دنبال ميكرد.
✳️امام از او پرسيد :
▪️«به چه سبب شما از خيمه بيرون آمدي؟ »
▪️گفت : «اي فرزند رسول خدا! خروج شما از خيمهگاه به طرف سپاه طغيانگر، مرا به وحشت انداخت »
▪️امام فرمود : «من از خيمه بيرون آمدم تا اين كه از اين تپهها و بلنديها و كوتاهيها براي زمان حمله اينها مطلع شوم ».
✳️سپس آ