شرایط ازدواج زهرا و حبیب
بعد از چندین ماه رفت و آمد بالاخره خانواده حبیب به خانه ما آمدند و قرار شد ما با هم صحبت کنیم و شرایط مان را با هم در میان بگذاریم. حبیب گفت که شرطی ندارد و فقط ایمان من برایش اهمیت دارد. می گفت: من انتظار زیادی ندارم. نمی گویم این طور آشپزی کن آن طور ظرف بشور. اصلاً می توانی کار هم نکنی. دوست داشتی انجام بده دوست نداشتی انجام نده. ولی شرایط شما را تا حد توانم قبول می کند.
گفتم: شرط من این است که از خانواده ام جدا نشوم و شرط دیگرم هم این است که شما مانع جبهه رفتن من نشوید.
حبیب گفت: من الان خانه ای ندارم و می توانیم با خانواده شما باشیم. جبهه هم که خودم هستم و هر وقت امکانش بود شما را هم می برم.
گفتم: این حرف را برای دلخوش کردن من نزنید. تقاضای من برای جبهه رفتن هوس نیست. بعداً نگوئید زن و جبهه رفتن معنی ندارد.
خرید ازدواج و محل زندگی
من می گفتم: الان در این شرایط خیلی چیزها برایم معنایی ندارد. با تمام این حرف ها خرید ازدواج ما منحصر شد به یک حلقه به قیمت پانصد تومان، آینه و شمعدان به قیمت هشتصد تومان و یک دست لباس و در نهایت هزینه خرید و شام عروسی روی هم به سیزده هزار تومان رسید. سه روز حبیب به منطقه رفت. بنا شد جایی را پیدا کند تا من هم پیش او بروم و زندگی مان را شروع کنیم.
..و بالاخره خرمشهر آزاد شد
بالاخره ساعت دو،روز سوم خرداد سال 1361 اعلام کردند، خرمشهر آزاد شد، چه کسی می توانست حال و هوای ما را از شنیدن این خبر درک کند. توی ساختمان کوشک ولوله ای افتاد، همه یکدیگر را بغل می کردند و از خوشحالی گریه می کردند. مردم و همسایه های تهرانی ما تبریک می گفتند. همه و همه خوشحال بودند. از خوشحالی نمی دانستیم چه کار کنیم. رفتیم بیرون ساختمان مردم، کارمندان اداره ها همه از شادی این خبر کارشان را رها کرده بودند و به خیابان آمده بودند. همه جا پر از هیاهو و سر و صدا شده بود. همه جا شادی موج می زد.
بر گرفته از كتاب دا
🎆توشه برای سفر
بسم الله الرحمن الرحیم
از سفيان بن عيينه نقل شده كه زُهرى گفت:
در شب سردى بارانى حضرت زين العابدين را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت.
عرضكردم اين چيست؟
فرمود سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم
عرض كردم غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد.
گفتم اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين بار گران بى نياز ميكنم.
فرمود:من خود را بى نياز نميكنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى خطر ميكند ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار.
راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرضكردم:
از آن مسافرتى كه قرار بود خبرى نيست.
فرمود آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست.
علل الشرائع، ج1، ص: 231
«امام جعفرصادق(عليهالسلام)»:
به ياد آن ساعتي باش که بندبند تو در قبر از هم جدا ميشوند و دوستانت بعد از به خاک سپردن از سر خاکت برميگردند. اين تذکر، تو را از هم و غم روزگارت تسلّي ميدهد.
(المحجّةالبيضاء، ج ٨، ص ٢٤١)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
🎆عاقبت بخیری با محبت به اهل بیت علیهما السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
✅مرحوم آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی میفرمودند: در زمان سابق که قم این قدر بزرگ نبود و وسیله نقلیه نداشت، یک شب مرا به مجلس عقدی دعوت کردند.
پس از انجام مراسم عقد که در محله جوب شور بود، تنها به سوی منزل میآمدم در حالی که کوچهها پر از برف و خلوت بود.
ناگاه سر کوچه مردی که مست بود راه را بر من بست و گفت: سید باید یک روضه در این مکان برایم بخوانی!
گفتم: روضه را باید روی صندلی خواند اینجا که صندلی نیست.
یک مرتبه خم شد و گفت: این هم صندلی، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور!
من ناچار روی پشت او نشسته روضهای خواندم.
سپس گفت: من باید تو را به منزل برسانم، همراه من تا درب منزل آمد آن وقت مرا شناخت.
پس از آن رفته بود بین خود و خدا توبه کرده و از آن کارهای نامشروع دست کشیده و یک عمر مؤمن و متعبد و متقی شد.
دائماً در صف اول نماز جماعت حاضر میشد و این از برکت سفینه نجات حضرت سیدالشهدا و وجود محبت اهل بیت (ع) در دل است.
📚 با اقتباس و ویراست از کتاب حیات عارفانه فرزانگان
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
🎆عناوین داستانهایی که در کانال بار گذاری شده است👇
✅توشه برای سفر
✅عاقبت به خیری با محبت به اهل بیت علیه السلام
✅داستان همسر آیت الله صدر
✅ابوالحسن خرقانی
May 11
بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم
هارونالرشید دو تن از پسرانش که یکی محمدامین و دیگری مامونالرشید بود، با هم بر سر خلافت درگیر شدند که عاقبت، مامون بر محمدامین ، غلبه کرد و او را کشت و سر برادرش را بر صحن خانه چوبی آویزان کرد و امر نمود هر سرباز و مهمانی بر خانه وارد می شد بر آن سر بریده نفرین و لعنت می کرد و سپس انعام میگرفت و وارد کاخ میشد.
پیرمردی عجم وارد کاخ شد و سر بریده را دید، سوال کرد، گفتند برادر شاه است او را لعنت کن تا انعام و جایزه خود را بگیری.
پیرمرد، پیش سر بریده آمده و گفت: خدا لعنت کند این سر بریده و پدر و مادر و اجدادش را ....!!!!!
و انعام گرفت.
فرزند مامون نوجوانی کوچکی بود که شاهد این کار پدرش با عمویش بود که به خاطر سلطنت و تاج و تخت چند روزه دنیا، پدرش، حاضر بود حتی بر پدر و مادرش لعنت کنند و او نه تنها ناراحت نمی شد بلکه شاد گشته انعام هم میداد.
پسر مامون بعد از دیدن این ماجرا، بر خباثت سلطنت و قدرت پی برد و هرگز حاضر به پذیرش خلافت نگردید.
و همیشه میگفت: قدرت و پول از ابزار شیطان است، که چنان در چشم انسان زیبا جلوه میکند که هر کاری برای رسیدن به آن انجام میدهد.
منبع :تتمته المنتهی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
📚کتابخانه امام هادی علیه السلام
🎁مجموعه کتابهای رایگان به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام
📙پیشوایان هدایت،امام هادی علیه السلام👈دانلود
📘میراث امام هادی علیه السلام👈دانلود
📗سخنرانی استاد رفیعی،شخصیت امام هادی علیه السلام👈دانلود
📕شناخت مختصر از زندگانی امام هادی👈دانلود
📒سیره امام هادی علیه السلام👈دانلود
📔بدر ذی الحجه👈دانلود
📓کشتی نجات،مجموعه احادیث👈دانلود
📙دانستنی های امام هادی👈دانلود
📘امام هادی به روایت اهل سنت👈دانلود
📗فرهنگ الفبائی امام هادی👈دانلود
📕غدیر در سیره عملی امام هادی👈دانلود
📒کتابشناسی امام هادی👈دانلود
📲 در ثواب نشر این لیست شما هم سهیم باشید
🔮دانلود نرم افزار باز کردن کتاب ها👈اینجا
ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا
کتب دینی،کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید
@KotobeDini