May 11
May 11
May 11
May 11
کتابهای معرفی شده توسط مقام معظم رهبری
دختر شینا قسمت
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱٠ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲٠
۱٠۸
قسمت آخر👆
در وادی یابس چه گذشت؟
ابن سینا و داروفروش
قحطی زمان امام صادق علیه السلام
خواب پادشاه
فقر و تهیدستی
صدقه نجات از مرگ حتمی
عطا و دعای امام کاظم
مرحوم دولابی
پند لقمان
گذر پوست به دباغخانه
پسر جوان و پیرمرد
تجربه نزدیک به مرگ
پادشاه و وزیر خداپرست
چرا دنیا زندان مومن است؟
طول عمر حضرت خضر
قرآن یا پول؟
لباس فاخر!
داستان زیبا سعدی
بانو و دیدار امام حسین
بدخلقی و فشار قبر
میهمان امام حسین علیه السلام
آرزوی جعده
زن عراقی در برزخ و امام خمینی
آه جانکاه زاهد هنگام مرگ
حاضر جوابی علامه حلی
قضاوت پیر قبیله
سفر جوان و پیر
شیخ و آموزش عقائد
نتیجه صبر و گذشت
داستان سیب زمینی های بد بو
@DastanD
کتاب های معرفی شده توسط مقام معظم رهبری
ویژه جوان و بزرگسال:
1. یادداشتهای ناتمام / کمال سپاهی، شهید علی سمندریان، هدایت الله بهبودی
2. تیپ 83 / سید محمدعلی دیباچی
3. تجاوز که آغاز شد .../ سیدمحسن علامه
4. تپههای لاله سرخ / حجت ایروانی، شهید سید محمدرضا فیض و غلامرضا نباتی
5. سفر به قبله / هدایت الله بهبودی
6. پیامبری و انقلاب، پیامبری و جهاد و پیامبری و حکومت / جلال الدین فارسی
7. خداحافظ کرخه / داوود امیریان
8. سرباز کوچک امام / مهدی طحانیان
9. وقتی مهتاب گم شد / حمید حسام
10. جشن حنابندان / محمدحسین قدمی
11. آن بیست و سه نفر / احمد یوسف زاده
12. فرهنگ جبهه / سید مهدی فهیمی
13. دختر شینا / خاطرات خانم قدمخیر محمّدیکنعان
14. همپای صاعقه / گلعلی بابایی و حسین بهزاد
15. آب هرگز نمیمیرد / سردار میرزامحمد سُلگی
16. المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته / آیتالله محمد واعظ زاده خراسانی
17. لذات فلسفه / ویل دورانت
18. دن آرام / میخائیل شولوخوف
19. گذر از رنجها/ آلکسی تولستوی
20. مربعهای قرمز/ زینب عرفانیان
21. آن مرد با باران میآید/وجیهه سامانی
22. گلستان یازدهم/بهناز ضرابی زاده
23. نورالدین پسر ایران/معصومه سپهری
24. فرنگیس/ مهناز فتاحی
25. وقتی مهتاب گم شد/حمید حسام
ویژه نوجوانان:
1. تَنتَن و سندباد / محمد میرکیانی
2. بینوایان / ویکتور هوگو
3. داستان دو شهر/چارلز دیکنز
4. من پناهنده نیستم/رضوی عاشور
5. خورشید در سایه/الهه آخرتی
6. قصه های خوب برای بچه های خوب/آذر یزدی
🌺🍀💐🌷🍀🌺
@DastanD
🌷 #دختر_شینا – قسمت 1⃣
✅ فصل اول
پدرم مریض بود. میگفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من که به دنیا آمدم، حالش خوب خوب شد.
همه فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر میدانستند.
عمویم به وجد آمده بود و میگفت: « چه بچه خوش قدمی! اصلاً اسمش را بگذارید، قدم خیر. » آخرین بچه پدر و مادرم بودم. قبل از من، دو دختر و چهار پسر به دنیا آمده بودند، که همه یا خیلی بزرگتر از من بودند و یا ازدواج کرده، سر خانه و زندگی خودشان رفته بودند. به همین خاطر، من شدم عزیزکردﺓ پدر و مادرم؛ مخصوصاً پدرم.
ما در یکی از روستاهای رزن زندگی میکردیم. زندگی کردن در روستای خوش آب و هوا و زیبای قایش برایم لذتبخش بود. دورتادور خانههای روستایی را زمینهای کشاورزی بزرگی احاطه کرده بود؛ زمینهای گندم و جو، تاکستانهای انگور.
از صبح تا عصر با دخترهای قد و نیمقد همسایه توی کوچههای باریک و خاکی روستا میدویدیم. بیهیچ غصهای میخندیدیم و بازی میکردیم. عصرها دم غروب با عروسکهایی که خودمان با پارچه و کاموا درست کرده بودیم، میرفتیم روی پشتبام خانة ما.
تمام عروسکها و اسباببازیهایم را توی دامنم میریختم، از پلههای بلند نردبان بالا میرفتیم و تا شب مینشستیم روی پشتبام و خالهبازی میکردیم.
🔰ادامه دارد....🔰
@DastanD
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
گروه داستان
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b