💫🔹💫🔹💫🔹💫🔹💫
✍حکایت ، وپندی حکیمانه
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
" بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . "
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گسترده مارال
🔞سکانس جنجالی فیلم از سرنوشت🔞
اعتراض خانواده ها به این قسمت از سریال😳
https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a
🔴عکس بازیگران پشت صحنه😑🔴
ولنگاری های صدا و سیما 😒👇😱
https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a
🎥خودتون ببینید🔞👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی در تمام پیامرسانها حرام❌
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔴حرکت عجیب دو مجری آقا و خانم در برنامه زنده😰😨😳😶
🚫آهنگ حامد همایون از برنامه زنده شبکه یک پخش میشده که یکدفعه خانم و اقای مجری ......🚷
میگن حواسمون نبود روی آنتن هستیم😏
https://eitaa.com/joinchat/3649503289C24d99ee23a
🎥فیلمش اینجاست😤☝️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کپی ممنوع و حرام ❌
#یا_صاحب_الزمان_عج💖
💞بس پیر در فراق تو مُرد و بسے جوان
✨در انـتظـار آمـدنٺ، پـیر مـےشود
💞تا ما نـمردهایـم، تو پا در رڪاب ڪن
✨تعجیل ڪن عزیز دلم! عزیز دلم دیر مےشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
روشیبینظیربرایدفعشیاطینوجن😱😈
یک شب دخترم از خواب بیدار شد و شروع کرد به داد و فریاد: "مامان! چیزی زیر تخت من است." زیر تختشو جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. گفتم زیر تختش چیزی نیست. گفت: "بله، او الآن پشت تو ایستاده." حرفهاش مرا وحشت زده کرد، چون واقعا احساس میکردم که کسی پشت من ایستاده. دخترم جن زده شده بود.دخترمو نزد فالگیر و دعانویس بردم ولی هر روزحال دخترم بدتر میشد تا اینکه دوستم این کانال را به من معرفی کرد و دعای باطل سحر را از این کانال برای فرزندم خواندم و الان دخترم در سلامت کامل هست
این دعای باطل سحر باسند از علمای دینی هست که برای هر جن زده و گرفتاری مفید هست😳📿👇
http://eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3
برایدیدنایندعایاسرارآمیزبزنرولینک👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
دروغ و ادعای رسانه های ضد انقلاب👇
📛 رهبر ایران: مردم غلط میکنند😱😱
فایل صوتی لو رفته آقای خامنه ای 🙊📛
✅📳 پاسخ آنتی شایعات به صوت جعلی منتسب به رهبر انقلاب به دو صورت فیلم 🎥و +🎞متن
📛انتشار فایل صوتی جعلی منتسب به رهبر انقلاب بعد از هر گرانی یا اعتراضی💢
ببینید این فایل تقلبی فیکو چطوری درست کردند😱👇
http://eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5
با آنتیشایعات از دروغهای مجازی در امان باشید☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌#تلنگر
☝️خمره شرابی که عسل شد ...!
🎙#استاد_پناهیان
✍داستان زیبای جوانی که
از خدا خواست آبرویش را
پیش پیامبر اکرم (ص) حفظ کند!
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
"چوپان طمّاعی که سگ گلهاش را سلاخی کرد"
جنرال انگلیسی که در یکی از مناطق کشور حرکت میکرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد.
به مترجمی که همراه خود داشت گفت:
برو به این چوپان بگو که جنرال سانی میگوید که اگر این سگ گلهات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو میدهم...!
چوپان که با یک لیرهی استرلینگ انگلیسی میتوانست نصف گله گوسفند بخرد، بیدرنگ سگ را گرفت و آن را سر برید...!
آنگاه جنرال دوباره به چوپان گفت:
اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو میدهم و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد...!!
سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت:
این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکه تکه کن...!!
و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکهتکه کرد...!
وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت:
اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ میکنم...!
جنرال سانی مود گفت: نه...!!!
من خواستم که آداب و رفتارها را به سربازانم نشان دهم.!
تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گلهات را که "رفیق و حامی تو و گلهٔ گوسفندان توست سر ببری و سلاخی کنی و آن را تکهتکه کنی و اگر پوند چهارمی را به تو میدادم آنرا میپختی....!!
"معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد...!!"
آنگاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت:
« تا وقتی که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید...!!...»
* پول حتی علايق و احساسات انسانها را عوض میكند...!!!*
از نخل برهنه سایهداری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری به طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
📛💯حال نداری اخبار و دقیق دنبال کنی؟☹
می ترسی گرفتار طوفان و سیل های بهاری بشی؟❄️🌪⛈
🔻راه حلش پیش ماس😎
#پیشنهاد
عضویت در اولین و بزرگترین کانال هواشناسی در ایتاس🌈🔥👇
http://eitaa.com/joinchat/4181786635Cb4e862078b
🌪اولین و بزرگترین کانال #هواشناسی☝️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔰آیا میدانید تنفس در هوای آلوده 70٪ ابتلاء به بیماری #کورونا را افزایش میدهد؟
🌨آب و هوای شهرتو از منابع موثق مطلع شو👇
http://eitaa.com/joinchat/4181786635Cb4e862078b
🌪اولین و بزرگترین کانال #هواشناسی☝️
💠 واکنش حیوانات به فریاد مردگان 💠
🌺 رسول خدا (ص) به اصحاب خود فرمودند:
پیش از بعثت، گوسفندهای عمویم ابوطالب را می چرانیدم، ناگهان میدیدم که آنها از جای خود حرکت کرده و به هوا میپرند شروع به جستن میکردند و وقفه پیدا میکردند و به یک باره خوراکی را رها میکردند. درحالی که هیچ چیز در اطراف گوسفندان نبود که آنها را تهییج کند و یا آنها را بترساند.
با خود میگفتم این چه داستانی است و بسیار در شگفت میماندم تا آنکه جبرئیل (ع) برای من چنین گفت:
🔳 چون کافر بمیرد چنان ضربهای بر او زنند که تمام مخلوقات خدا غیر از جن و بشر از صدای ناله میت به وحشت و هراس میافتند
این حیوانات از صدای ناله مردگان متوحش می شوند.
✅ خدای عالم به حکمت بالغه اش این صدای اموات را از زنده ها نهان داشت تا عیش آن ها منغّص نگردد.
پس پناه میبرم به خداوند از عذاب قبر.
📕 فروع کافی ج 3 ص 233.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد
و عرض کرد:
من تمام گناهان را انجام داده ام،
آیا راه توبه برای من هست؟
فرمود: آیا پدر و مادرت زنده اند؟
گفت: تنها پدرم زنده است.
فرمود: به پدر خود احترام و نیکی کن؛
تا خداوند تو را ببخشد.
وقتی که آن مرد رفت،
حضرت به اطرافیانش فرمود:
«ای کاش مادرش زنده بود».
🌺حضرت محمد(ص) فرمودند:
همانگونه که دعای پیامبران
در مورد امت خودشان
مستجاب است، دعای پدران نیز
در حق فرزندانشان مستجاب است».
📙نهج الفصاحه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
♨️اولین کانال مدرسه مجازی حفظ در ایتا ویژه خواهران 😍😍💝
📌با تربیت بیش از 5000 قرآن آموز از سراسر کشور
◀️در رشته های مختلف قرآنی و فرهنگی به ویژه حفظ تخصصی قرآن کریم
💢با شروع دوره #تابستان کلاسهای متنوع و شادی برای #کودکان #نوجوانان و #جوانان برگزار میشود.
🌐 جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در دوره ها وارد لینک زیر شوید ⤵️
http://eitaa.com/joinchat/846463000C2e904613e0
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
📣#اطلاعیه_همکاری 📣
خواهران بزرگواری که در زمینه ⬅️ طراحی و گرافیست(حرفه ای)، ادمین پست گذار، ادمین تبادل (حرفه ای)، ادمین پاسخگویی با سابقه حفظ، مربی حفظ تخصصی بزرگسالان، مربی حفظ و نهج البلاغه و تجوید و صوت لحن و در زمینه های قرآنی ایده پرداز هستن
🔴 جهت کسب اطلاعات بیشتر وارد لینک زیر شوید http://eitaa.com/joinchat/846463000C2e904613e0
#مهمانی_در_زیر_تیغ!
🔶پادشاه می خواست، گردن مجرمی را از بدنش جدا کند. مجرم گفت: «ای امیر! تو را به خدا و پیغمبرش(ص) قسم میدهم، که قبل از این که مرا مجازات کنی، به من یک کاسه آب بده، که بسیار تشنه ام! بعد از اینکه آب را نوشیدم، هر کاری خواستی بکن"
پاشاه گفت: "به خاطر قسمی که خورد، به او آب بدهید."
🔻مجرم وقتی آب را خورد، به رسم عرب گفت: "خداوند برکت زندگیت را زیاد کند." سپس ادامه داد و گفت: "ای امیر! من با همین یک کاسه آب، مهمان تو بودم. اکنون اگر رسم مهمانداری این است که مهمان را بعد از مهمانی بکشند، مرا بکش؛ و اگر رسم مهمانداری این گونه نیست، مرا ببخش تا من بتوانم از گناه خود توبه کنم"!!.
🔻پاشاه گفت: "راست می گویی. مهمان حرمت دارد و باید حرمتش را حفظ کرد. تو را می بخشم. برو توبه کن، که از این به بعد، دیگر مرتکب جرمی نشوی."
📙#قابوسنامه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
📚#داستانآموزنده
در قوم بنی اسرائیل قحطی آمد و مردم چارهای ندیدند جز آن که به خدا روی آورند و از او باران بخواهند.
چند بار نماز خواندند و از خدا باران خواستند اما هیچ ابری در آسمان پدیدار نشد و حضرت موسی(علیه السلام) علت را از خداوند جویا شد. وحی آمد که : "ای موسی! در میان شما، سخن چینی است که دعای شما را باطل می کند و تا او در میان شماست، دعای تان را اجابت نخواهم کرد."
موسی(علیه السلام) گفت: "بارخدایا! او را به ما بشناسان تا از میان خویش بیرون افکنیم."
باز وحی آمد که: "ای موسی! من، دشمن سخن چینی هستم. آن گاه، خود سخن چینی کنم و عیب کسی را به تو بگویم؟!"
موسی(علیه السلام) گفت: " پس تکلیف چیست؟" وحی آمد: "همه باید توبه کنند." چون همه از سخن چینی توبه کردند، خداوند، باران فرستاد.
📙(کیمیای سعادت/جلد۲)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#تلنگر_و_تفکر
🚨آیا_بادکنک_سیاه_هم_بالا_میرود
در یک شهربازی، پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود. بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.
پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: «ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید آیا بالا می رفت؟»
مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت: «پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد.»
چیزی که باعث رشد آدمها می شود رنگ و ظواهر نیست. رنگ ها و تفاوت ها مهم نیستند. مهم درون آدمهاست، چیزی که در درون آدم ها است تعیین کننده مرتبه و جایگاه آنهاست»
#قدر_خودتو_بدون
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار میخواهم #نماز بخوانم.
کاروان دار گفت:
بیبی! دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه!
میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت:
نه مادر . الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم.
مادرم گفت : بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛*
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: بیبی کجا میروی؟
مادرم گفت : گناباد.
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.
به سورچی گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.
سورچی گفت:
خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم!
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست.
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم توی درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
👌 اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
#نماز_اول_وقت
✍آیت الله بهلول، سخنران مسجد گوهرشاد و یکی از شاهدان عینی کشتار مردم معترض به #کشف_حجاب در دوران #رضاخان بود.
#داستان
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گسترده مارال
بانکِ سخنانِ نـــــــــاب،حـــــــــرف های دل🌿🌸
صادقانه گویی های حسین پناهی
سخنان نابِ دکتر شریعتے
دلنوشته های بی ریای شاملو به آیدا
فقط کسانے که مشتاق متن های زیبا و اخلاقے هستند وارد شوند❤️👇
https://eitaa.com/joinchat/2289369210C313651a2a4
روزے چند دقیقه حالِ دلتان را خوب کنید🌸🕊
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🚷اتفاق عجیب روز اول زندگی🚷
یک روز بعد از عروسی با همسرم تصمیم گرفتیم که در را به روی هیچ کس باز نکنیم.
وخانواده ی شوهرم آمدند ودر زدند .من و شوهرم به یکدیگر نگاه کردیم ولی در باز نکردیم😞
وچیزی نگذشت که خانواده خودم امدند به شرهرم گفتم من نمیتونم ببینم که پدر ومادرم روی پا بایستند ودر را باز نکنم.شوهرم سکوت کرد .و من در را برای پدر مادرم باز کردم.
بعد از گذشت چند سال وقتی باردار شدم فهمیدم همسرم.....🚷🤯😞👇
https://eitaa.com/joinchat/909705397C3167bea91b
کپی در تمام پیامرسانها حرام ❌
💠خدایا شکرت مقدس اردبیلی نشدم....
🌙 در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می اندازد و بالا می کشد می بیند پر از طلا است.
خداوند می خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی گرداند و رو به آسمان می کند که خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم.
دوباره سطل را بالا می کشد می بیند طلاست. می گوید خدایا من طلا نمی خواهم من آب می خواهم. بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود. برای او طلا قیمت نداشت.
در جریان دیگری مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می شد دید این حمام دار آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می کند.
خدایا تو را شکر می کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می شدم می دانم مسئولیتم زیاد می شد و ظلم می کردم. خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی.
خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم. چون من گول می خوردم و مال مردم را می خوردم. خدایا شکر که من وزیر نشدم خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم. خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم.
مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد. (گفتم ریا و شرک خیلی ریز و دقیق است مثل مورچه ای سیاه که روی سنگ سیاه در شب تاریک ظلمانی راه برود.) مقدس اردبیلی داخل می رود و سلام می کند و گرم می گیرد او هم نمی شناخت که این مقدس اردبیلی است.
مقدس می گوید از چند دقیقه ی قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می شنیدم که دعای می کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این ها نشدم این دعاهایت خوب بود اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم.
می خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم. حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست.
مقدس گفت: چطور؟ گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد. گفت: یک داستانی برای مقدس اردبیل نقل می کنند می گویند یک شب نصف شب بلند شد می خواست نماز شب بخواند دلو را داخل چاه انداخت طلا درآمد سه بار طلا در آمد داخل چاه سرازیر کرد گفت خدایا من از تو آب می خواهم من با این چیزها گول نمی خورم.
این طور چیزی می گویند درست است؟ مقدس گفت: درست است. (حمام چی نمی دانست این خود مقدس است.) حمامچی گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود. گفت: اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد. حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است. یک حمامچی مچ مقدس اردبیلی را می گیرد. حواستان جمع باشد ریا اینقدر ریز است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده VIP
🍏 خدایا شکرت 😍 بدون گرسنگی هم میشه وزن کم کرد
🍎 در ۲ ماه ۱۵ کیلوگرم کم کنید، غذا بخورید و کم کنید 😍
🍳 آشپزی رژیمی مبحثی هست که جدیدا خیلی مورد توجه قرار گرفته،
برای همین تصمیم گرفتیم این مبحث و باهم شروع به یادگیری کنیم، همراهمون باشید ❤️👇
https://eitaa.com/joinchat/2897215624Ce6ba1987d9
https://eitaa.com/joinchat/2897215624Ce6ba1987d9
بزگترین کانال آشپزی رژیمی درایتا
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
❌ به نامزدم گفتم من آشپزی بلد نیستم، گفت فدا سرت دوتایی باهم یادمیگیریم🙁 گفت ایتا نصب کن و بعد هم منو عضو این کانال کرد
🛑 هفته ای چند روز به همین بهونه میاد پیشم😛 ولی انصافا با آموزش های این کانال دوتاییمون داریم آشپز میشیم😍 شما هم اگه دنبال یادگیری علمی واصولی آشپزی هستید حتما یه نگاه به اینجا بندازید 👇
https://eitaa.com/joinchat/2897215624Ce6ba1987d9
https://eitaa.com/joinchat/2897215624Ce6ba1987d9