⚠️اسراف را خیلی سخت میگیرند...!
🔹یکی از دوستان میگفت: مادرم را سال گذشته از دست دادم. زنی بسیار مؤمن که فرزندانش را به خوبی تربیت نمود و از لحظات عمرش به خوبی استفاده کرد. ایشان میگفت: مادرم را در خواب دیدم فهمیدم از دنیا رفته. دستش را گرفتم و گفتم مادر مرا نصیحت کن، آنجا چه خبر است؟
🔻نگاهی به من کرد و گفت: اسراف، اسراف را خیلی سخت میگیرند. به خصوص اسراف در وقت و عمر. سعی کن از لحظه لحظه عمرت به خوبی استفاده کنی.
📗 نسیمی از ملکوت
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
❣#سلام_امام_زمانم ❣
به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت کون ومکان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست
قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
عید است و هوا شمیم جنت دارد
نام خوش مصطفی حلاوت دارد
با عطر گل محمدی و صلوات
این محفل ما عجب طراوت دارد
#میلاد_پیامبر_اکرم(ص)🌺
#میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)💫🌺
#بر_همگان_مبارکباد🌺
🔴به آنچه میدانی، عمل کن
شیخی عارف و سخنوری توانا روزی به مغازۀ بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید.
بقال پیمانه را داد و به شیخ گفت:
گردوها را دستت بگیر و سبکسنگین کن و هرکدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن.
شیخ سؤال کرد:
چرا چنین لطفی در حق من میکنید؟! (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران میفروشی!)
بقال گفت:
شما عالم و خطیبی باسواد هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفتهام و به وجود شما افتخار میکنم و میخواهم جبران علم کنم.
شیخ آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد.
سپس گفت:
این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم. بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من میکشیدی نه اینکه اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!
احترام مرا زمانی نگه داشته بودی که آنچه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل میکردی.
مرا نیازی به جبران حقالزحمه علمم با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی مینشینند.
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨
💠▫️روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
♥️•☜حضرت علی(ع) فرمودند:↯
💠▫️خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی
❶ (الحمدلله علی کل نعمه)
📝⇦خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی
❷ (و اسئل لله من کل خیر)
📝⇦واز خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را
❸ (و استغفر الله من کل ذنب)
📝⇦خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
❹ (واعوذ بالله من کل شر)
📝⇦خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها
📚بحار الانوار ، ج۹۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
❤️ بهترین چیز برای زن
محدثین از امام علی ـ علیهالسلام ـ حکایت کردهاند: روزی در جمع عدهی از اصحاب و یاران نشسته بودیم که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله سؤال فرمود: بهترین چیز برای زن چیست؟
و هیچیک از افراد جواب مناسبی برای آن نداشتند. هنگامی که من به منزل، نزد فاطمه سلاماللهعلیها آمدم، موضوع را برای ایشان، مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤالی را بیان نموده است؟
حضرت فاطمه اظهار داشت: آیا هیچکدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟ گفتم: خیر، کسی جوابی نداد.
پس از او اظهار نمود: بهترین چیزی که برای زن سعادتبخش و مفید میباشد، آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی نیز او را نبیند.
امام علی علیهالسلام افزود: چون شب فرا رسید، در جلسهای با حضور اصحاب و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مشارکت نموده و من گفتم: یا رسول اللّه، از ما سؤال کردی: چه چیزی برای زن بهتر است؟
اکنون جواب آن را آوردهام و آن اینکه بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند.
حضرت رسول فرمود: چه کسی این پاسخ را گفته است؟ گفتم: فاطمه زهرا . حضرت فرمود: بلی، دخترم راست گفته است، همانا که او پاره تن من میباشد.
(احقاق الحقّ، ج ۲۵، ص ۳۵۰ و اعیان الشّیعة، ج ۱، ص ۳۲۲).
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان حضرت موسی علیهالسلام و کرم داخل سنگ!
هیچوقت هیچوقت هیچوقت از رحمت خدا نا امید نشو دوست من
اون میبینه و بهت میده ✌️ اونم به موقعش😍
منابع این روایت : تفسير روح البيان، ج 4، ص 96 و 97.
داستان دوستان، جلد 4، حكايت
نشر از تو دوست من ❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚همه امور بدان گونه که می نمایند، نیستند!
دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند.این خانواده رفتار نا مناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند. بلکه زیر زمین سرد خانه را در اختیار آنها گذاشتند.فرشته پیر در دیوار زیر زمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد. وقتی فرشته جوان از او پرسید چرا چنین کار را کرده، پاسخ داد همه امور بدان گونه که می نمایند، نیستند!
شب بعد این دو فرشته به منزل یک خانواده فقیر ولی بسیار مهمان نواز رفتند. بعد از خوردن غذایی مختصر زن و مرد فقیر، رختخواب خود را در اختیار دو فرشته گذاشتند. صبح روز بعد فرشتگان، زن و مرد فقیر را گریان دیدند، گاو آنها که تنها وسیله گذران زندگیشان بود، در مزرعه مرده بود.فرشته جوان عصبانی شد و از فرشته پیر پرسید: چرا گذاشتی چنین اتفاقی بیفتد؟
خانواده قبلی همه چیز داشتند و با این حال تو کمکشان کردی، اما این خانواده دارایی اندکی دارند و تو گذاشتی که گاوشان هم بمیرد!
فرشته پیر پاسخ داد: وقتی در زیر زمین آن خانواده ثروتمند بودیم، دیدم که در شکاف دیوار کیسه ای طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسیار حریص و بددل بودند، شکاف را بستم و طلا ها را از دیدشان مخفی کردم. دیشب وقتی درختخواب زن و مرد فقیر خوابیده بودم، فرشته مرگ برای گرفتن جان زن فقیر آمد و من به جایش آن گاو را به او دادم!
(امام حسن عسگری(ع)می فرمایند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.)
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 با عدالت بر دشمن پیروز شد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
بنا به دستور المعتضد بالله (خلیفه عباسی ) امیر احمد سامانی بر سر عمرولیث از بخارا لشکر کشید هنگامیکه از کوچه باغهای بخارا می گذشت شاخه میوه داری که از باغ بیرون آمده بود توجه او را جلب نمود خواجه نظام الملک در سیر الملوک مینویسد که امیر احمد با خود گفت اگر سپاه دادگری مرا منظور نموده دست به میوه این شاخه نزدند و آنرا نشکستند بر عمرو لیث پیروز خواهم شد چنانچه شکستند از همینجا برمیگردم .
یکی از معتمدان را گماشت و به او دستور داد هر کس این شاخه را شکست او را پیش من بیاور سپاهیکه دوازده هزار سرباز و فرمانده داشت از آن کوچه گذشته و هیچکدام از بیم عدالت امیر احمد به شاخه میوه توجهی ننمودند، گماشته پیش امیر آمده توجه نکردن سپاهیان از بعرض رسانید، امیر از اسب پیاده شده سر بسجده نهاد، نتیجه اش این شد که در هنگام روبروشدن دو لشکر، عمرو لیث با اینکه هفتاد هزار سرباز داشت شکست خورد اسبش او را بمیان لشکر امیر احمد آورد و اسیر گشت .
دادگری امیر احمد بطوری بود که در روزهای برفی سواره بر سر میدان می ایستاد تا اگر بینوائی را در بانان مانع از عرض و نیاز و درخواست در این روز سرد شوند، او را ببیند و تقاضایش را انجام دهد
نقل از تاریخ بحیره ص 20
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بترسید از دل سوزوندن
نانوا_و_مشتری_مسیحی
استاد مهدی دانشمند 🎤
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📣 حاجيان دروغين
مراسم حج بود، ابونصير يكى از شيعيان پاك و شاگردان مخلص امام صادق (علیه السلام ) با آن حضرت در مراسم حج شركت نمود، او با امام صادق (ع ) با هم كعبه را طواف مى كردند.
در اين ميان ابوبصير به امام عرض كرد: آيا خداوند اين جمعيت بسيار را كه در حج شركت نموده اند مى آمرزد؟
امام صادق (ع ) فرمود: اى ابوبصير، بسيارى از اين جمعيت را كه مى بينى ، ميمون و خوك هستند.
ابوبصير مى گويد، عرض كردم : آنها را به من نشان بده ، آنحضرت دستى بر چشمان من كشيد و كلماتى به زبان جارى نمود، ناگهان بسيارى از آن جمعيت را ميمون و خوك ديدم وحشت زده شدم ، سپس بار ديگر دستش را بر چشمانم كشيد، آنگاه آنها را همانگونه كه در ظاهر بودند نگريستم ، سپس به من فرمود: نگران مباش شما در بهشت ، شادمان هستيد و طبقات دوزخ جاى شما نيست ، سوگند به خدا سه نفر بلكه دو نفر بلكه يك نفر از شما در آتش دوزخ نخواهد بود.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📘#داستانهایبحارالانوار
💠کیمیای سعادت
🔹یکی از صحابه ارجمند امام باقر (علیه السلام) میگوید:
روزی در محضر آن حضرت بودم، ناگاه مردی وارد شد که پیاده از خراسان آمده بود. وی دو پایش که پوست انداخته بود را نشان داد و گفت:
به خدا سوگند! مرا چیزی جز محبت شما خاندان پیامبر، از خراسان به مدینه نکشاند.
🔹امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
به خدا سوگند! اگر سنگی هم ما را دوست بدارد، خدا او را با ما محشور میکند، آیا دین جز محبت است؟
📚 بحارالانوار ج ۲۷، ص ۹۵.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
حڪایتۍ ڪوتاه🌹
⇦•فردے نشسته بود و "ياربّ" ميگفت. شيطان بر او ظاهر ميشود و ميگويد: تا به حال اين همه ياربّ گفتهاے فايده داشته است؟
⇦•مرد دلش شڪست و از دعا ڪردن منصرف شد و خوابيد. شب ڪسے به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمی گويے !؟جواب داد :
⇦•چون جوابی نمے شنوم و ميترسم از درگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بڪنم!؟ گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين ياربّ گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست!
⇦•يعنے اگر خداوند نخواهد صداۍ ما به درگاهش بلندشود اصلا نميگذارد "ياربّ" بگوييم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا …صفحه141
📜
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
♦️سلام امام زمانم
🔹ای یوسف فاطمه!
🔹ای یار سفر کرده!
🔹هزاران هزار دیده در فراق تو
🔹یعقوب وار خون میگریند و
🔹فقط با تماشای قامت تو بینا میشوند.
🔹ما درکنار دروازه ی دل هایمان،
🔹شاخه گل های ارادت
🔹بـه دست گرفته و هر آدینه منتظریم
🔹کـه چونان رسول اعظم«ص» کـه
🔹از مکه بـه مدینه النبی هجرت کرد،
🔹از مکه طلوع کنی
🔹و بـه مدینه المهدی دل ها پا گذاری.
...
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خاتَِمَ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ.
سلام بر تو ای خاتم پیامبران، سلام بر تو ای سرور رسولا..
#پیامبرمهربانی
🔆اول هفته پس از گفتن یک بسم الله
از دل و جان تو بگو
حسـین اباعبـدالله
#صبحتون_کربلایی
🔺حمایت مالی یک مرجع شیعه از مجلهی اهل سنت
🎙آیتالله واعظ زاده خراسانی:
🔹رفیق ما آقای میردامادی میگفت یک روز صبح در بازار به نماینده آقای بروجردی برخورد کردم و گفتم: حاجی رسالهالاسلام در مصر توسط چند آخوند الازهری منتشر میشود اما اینها پول ندارند. تو پول بده ما بفرستیم برایشان. اصلاً دارالتقریب پول میخواهد؛ چون دولتی نبود، عنایت داشتند که از دولت هیچ کمکی نگیرند.
🔸 چند روز بعد او را در بازار دیدم. داشت از دور میخندید. گفتم: حاجی چه کار کردی؟ گفت رفتم به آقای بروجردی گفتم. ایشان گفت: هم خودت پول بده و هم از وجوهات بده.
🔹بعد از رحلت آیتالله بروجردی، رسالةالاسلام که در مصر چاپ میشد تعطیل شد. یعنی با پول او منتشر میشد. ما فهمیدیم که حتی آیتالله بروجردی پول رسالةالاسلام را میدهد که در مصر چاپ شود. اینقدر همهاش هم که بحث شیعه نبود؛ بحث وحدت بود؛ افکار اهل تسنن مطرح بود، تعریف خلفا بود همه چیز بود، درباره شیعه هم بود... .
#شیعه_سنت
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
*ـ ↶📗🌱↷
*
روزی برای نادرشاه کبکی آوردند که یکی از پاهایش لنگ بود. فروشنده قیمت کبک را ۳۰۰ سکه طلا تعیین کرده بود که موجب تعجب همگان گردید! نادر علت قیمت بالای کبک را پرسید و فروشنده چنین پاسخ داد:
“این کبک با سایر کبکها تفاوت دارد! هنگامی که برای کبکها دام پهن میکنیم، این کبک را نزدیک دام رها میکنیم تا با صدای خوشی که دارد سایر کبکها را به سوی دام بکشد. تا امروز توانستهایم با کمک این کبک، کبکهای بسیاری را شکار کنیم”
نادر دستور داد تا کبک را بخرند! هنگامی که کبک را به دست نادر دادند ناگاه تیغی بر گردن کبک زد و سر از تنش جدا کرد! فروشنده که شاهد این ماجرا بود با شگفتی علت را پرسید. نادر پاسخ داد “هرکس دوستان خود را بفروشد باید سر از تنش جدا کرد...”
*ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 تقید در نخوردن لقمه حرام
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله درچه ای را! ایشان را برای نهار سر سفره ای دعوت کرده بودند. وقتی نهار تمام شد، صاحب مجلس یک سندی آورد و گفت: آقا این سند محل دعوا و نزاع است. من میگویم ملک من است، بعضی می گویند: وقفی است. می خواهم شما آن را برای من امضا کنید.
آقا فهمید آن غذا برای نمک گیر کردن ایشان و نوعی رشوه بوده است. به قدری ناراحت شد که پرخاش کرد و گفت بی انصاف مگر من چه بدی به تو کرده بودم که این زقوم را وارد شکم من کردی.
مرحوم استاد جلال الدین همایی می گوید: من همراه آقا بودم آمد کنار حوض مدرسه و دست در گلوی خود می کرد و همه آن غذا را برگرداند تا هیچ در معده اش نماند.
❌ منبع :صراط وشفاعت استاد عالی ص۴۵
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
#داستان_آموزنده
🔆محبت سرشار پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) به شاعراهل بيت (علیه السلام )
دعبل خزاعى از شاعران آزاده بود كه با اشعار خود از حريم امامان (ع ) دفاع مى كرد و ياد آنها را در خاطره ها زنده مى نمود.
پسرش علىّ بن دعبل مى گويد: لحظات آخر عمر پدرم دعبل فرا رسيد ديدم در حال جان دادن است ، در آن حال رنگش تغيير كرد و صورتش سياه شد و زبانش گرفت و با اين حال مرد، من درباره حقانيت مذهب او (مذهب تشيّع ) در شك افتادم كه آيا حق است يا نه ، اگر حق است پس چرا پدرم در حال جان دادن اين گونه بد حال گرديد؟ (كه نشانه عاقبت بد است )، همچنان اين شك و ترديد در من بود و حيران بودم تا اينكه پس از سه روز پدرم را در عالم خواب ديدم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، گفتم : اى پدر، خدا با تو چه كرد؟
گفت : پسرم ! آنچه را هنگام جان كندن از من ديدى كه صورتم سياه شد و زبانم گرفت به خاطر آن بود كه من در دنيا شراب خورده بودم ، و همچنان در آن حال بودم تا اينكه رسول خدا (ص ) ملاقات نمودم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، به من فرمود: تو دعبل هستى ؟
گفتم : آرى اى رسول خدا.
فرمود: از اشعارى را كه در شاءن فرزندان من سروده اى بخوان ، من اين دو شعر را خواندم :
لا اضحك اللّه سنّ الدّهر ان ضحكت
و آل احمد مظلومون قد قهروا
مشرّ دون نقوا عن عقر دارهم
كانّهم قد جنوب ماليس يغتفر
اى دندان روزگار، خداوند تو را نخنداند، اگر روزى خنديد، با اينكه آل محمّد (ص ) مظلوم واقع شده و توسط دشمنان مورد خشم قرار گرفتند.
آنها طرد شده و از خانه هاى خود تبعيد گرديدند به گونه اى كه گويا گناه نابخشودنى نموده اند.
پيامبر (ص ) فرمود: احسنت ، سپس از من شفاعت كرد و لباس و كلاه خود را به من داد، همين لباس و كلاهى كه مى بينى ، اهدائى آنحضرت است .
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✍#تلنگر❗️
روزی شیطان همه جا اعلام کرد
قصد دارد از کارش دست بکشد و
وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل :
غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این نا امیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است
⚠️مراقب "اميدمان" باشيم...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 با عدالت بر دشمن پیروز شد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
بنا به دستور المعتضد بالله (خلیفه عباسی ) امیر احمد سامانی بر سر عمرولیث از بخارا لشکر کشید هنگامیکه از کوچه باغهای بخارا می گذشت شاخه میوه داری که از باغ بیرون آمده بود توجه او را جلب نمود خواجه نظام الملک در سیر الملوک مینویسد که امیر احمد با خود گفت اگر سپاه دادگری مرا منظور نموده دست به میوه این شاخه نزدند و آنرا نشکستند بر عمرو لیث پیروز خواهم شد چنانچه شکستند از همینجا برمیگردم .
یکی از معتمدان را گماشت و به او دستور داد هر کس این شاخه را شکست او را پیش من بیاور سپاهیکه دوازده هزار سرباز و فرمانده داشت از آن کوچه گذشته و هیچکدام از بیم عدالت امیر احمد به شاخه میوه توجهی ننمودند، گماشته پیش امیر آمده توجه نکردن سپاهیان از بعرض رسانید، امیر از اسب پیاده شده سر بسجده نهاد، نتیجه اش این شد که در هنگام روبروشدن دو لشکر، عمرو لیث با اینکه هفتاد هزار سرباز داشت شکست خورد اسبش او را بمیان لشکر امیر احمد آورد و اسیر گشت .
دادگری امیر احمد بطوری بود که در روزهای برفی سواره بر سر میدان می ایستاد تا اگر بینوائی را در بانان مانع از عرض و نیاز و درخواست در این روز سرد شوند، او را ببیند و تقاضایش را انجام دهد
نقل از تاریخ بحیره ص 20
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 داستانهایبحارالانوار
ذلت گناه و عزت طاعت
یکی از خلفاء عباسی دل درد شدیدی داشت. بختیشوع که خود نصرانی، و از پزشکان ماهر آن عصر بود، برای معالجه به بالین آن خلیفه آمد و پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد ولی خوب نشد بختیشوع که از معالجه او ناامید شده بود، گفت:
آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم.
بنابراین درد تو با برنامه طبی، معالجه نمی یابد و ادامه دارد، مگر شخصی که دعایش مستجاب میشود، برای تو دعا کند.
خلیفه به یکی از نگهبانان خود گفت:
موسی بن جعفر را به اینجا بیاور.
او رفت و امام کاظم (علیه السلام) را آورد.
مأمور شنید که حضرت در بین راه مشغول راز و نیاز شد و دعایی خواند، همان دم درد خلیفه برطرف شد و شفا یافت.
پس از آنکه امام (علیه السلام) به نزد خلیفه وارد شد، به امام گفت:
تو را به حق جدت پیامبر مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) سوگند میدهم، بگو بدانم درباره من چه دعایی کردی؟
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
گفتم: اللهم کما أریته ذل معصیته فأره عر طاعتی. خدایا! همان طور که نتیجه ذلت و خواری گناه خلیفه را به او نشان دادی، نتیجه عزت و شرافت اطاعت مرا نیز نشان بده.
آری، استجابت دعا و نیایش از آثار اطاعت و بندگی است، همچنان که ذلت و گرفتاری معمولا از آثار عصیان و گناه میباشد.
📚 بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۴۰.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•