eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆دوستيى كه بريده شد شايد كسى گمان نمى برد كه آن دوستى بريده شود و آن دو رفيق كه هميشه ملازم يكديگر بودند، روزى از هم جدا شوند. مردم يكى از آنها را بيش از آن اندازه كه به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفيقش ‍ مى شناختند. معمولاً وقتى كه مى خواستند از او ياد كنند، توجه به نام اصليش نداشتند و مى گفتند:((رفيق ...)). آرى او به نام ((رفيق امام صادق )) معروف شده بود، ولى در آن روز كه مثل هميشه با يكديگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند، آيا كسى گمان مى كرد كه پيش از آنكه آنها از بازار بيرون بيايند، رشته دوستيشان براى هميشه بريده شود؟! در آن روز او مانند هميشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند. غلام سياه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت مى كرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه كرد، غلام را نديد. بعد از چند قدم ديگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را نديد. سومين بار به پشت سر نگاه كرد، هنوز هم از غلام كه سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود خبرى نبود. براى مرتبه چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند، غلام را ديد، با خشم به وى گفت :((مادر فلان ! كجا بودى ؟!!)). تا اين جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب ، دست خود را بلند كرد و محكم به پيشانى خويش زد و فرمود:((سُبْحانَ اللّه ! به مادرش دشنام مى دهى ؟ به مادرش نسبت كار ناروا مى دهى ؟! من خيال مى كردم تو مردى باتقوا و پرهيزگارى . معلومم شد در تو، ورع و تقوايى وجود ندارد)) . يابن رسول اللّه ! اين غلام اصلاً سندى است و مادرش هم از اهل سند است . خودت مى دانى كه آنها مسلمان نيستند. مادر اين غلام يك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم ! ((مادرش كافر بوده كه بوده . هر قومى سنتى و قانوى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانونى رفتار كنند، عملشان زنا نيست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمى شود)). امام بعد از اين بيان به او فرمود:((ديگر از من دور شو)). بعد از آن ، ديگر كسى نديد كه امام صادق با او راه برود تا مرگ بين آنها جدايى كامل انداخت  📚كافى ج 2 (باب البذاء) ص 24 و وسائل ، ج 2، ص 477. . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
21.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️رابرت مورداک؛غول رسانه ای غرب سالها قبل چه نقشه ای برای زنان ایرانی را فاش می کند؟؟
داستان آموزنده 📝
.✳️ دختری که با یک #پیامک مسیر زندگی‌اش تغییر کرد فامیل پدری‌ام از وضعیت حجاب من در جمع‌شان گله‌من
سفر به اصفهان و تهران خواهرم پس از ازدواج، ساکن اصفهان شده بود و بعضی از اقوام مادرم نیز ساکن تهران بودند. من اغلب به بهانه دیدن خواهرم به اصفهان و گاهی هم به بهانه دیدن دایی‌ام به تهران می‌رفتم. بودن در اصفهان یا تهران، باعث می‌شد راحت‌تر و آزادتر رفتار کنم؛ زیرا دیگر در محیط بسته شهرستان نبودم که همه اهالی یکدیگر را بشناسند و زیر ذره‌بین بقیه باشم. کسی نبود بگوید روسری‌ات را جلو بکش یا روسری سرت کن. زن­دایی‌ام را خیلی دوست داشتم. هر بار تهران پیش او می‌آمدم، حداقل یک‌ ماه در خانه‌شان می‌ماندم. با وجود اینکه خانم‌های چادری از نوع پوشش من ایراد می‌گرفتند و با من برخورد خوبی نداشتند، اما زن­دایی‌ام را که زن مؤمن و محجبه‌ای بود خیلی دوست داشتم؛ زیرا علی‌رغم حجاب نامناسبم، با من رفتار مهربانی داشت. وقتی می‌دید که من حجابم را رعایت نمی‌کنم، با مهربانی می‌گفت: «نیلوفر جان! دختر نازم! تو قلب پاکی داری، روسری‌ات را سر کن عزیزم». من هم به حرف‌هایش گوش می‌کردم. حتی وقتی خانه آنها بودم، گاهی اوقات نیمه شب بیدار می‌شدم و با زن­دایی نماز شب می‌خواندم. به پیشنهاد زن­دایی گاهی تنها و گاهی همراه با او بیرون می‌رفتم و گشتی در خیابان‌های اطراف می‌زدم. این رفتار زن­دایی باعث شده بود تا با او راحت‌تر باشم. ادامه دارد . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 ماجرای جالبی را مشاهده می‌کنید از شهیدی که پس از گذشت 17 سال از شهادتش، زنده می‌شود و به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا کمک می‌کند تا مشکلاتش حل شود. 🔷 مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🟡 ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📛 کوچکترین ظلم به مردم را باید جواب بدهیم...! همه چیز در پیشگاه خداوند دقیق بود. هیچ عمل ناپسند یا کوچکترین ظلمی در آن سوی هستی بی جواب نمی‌ماند. حتی اگر کسی فقط بر اساس شنیده ها یا به دلایل دیگر از ظالمی حمایت کرده باشد، این کار او یک ظلم است و باید جوابگو باشد. یکی از چیزهایی که من در آن لحظات دیدم، مربوط میشد به ظلمِ هر چند کوچک من به مردم. چیزی که ما هر روزه با آن روبه رو هستیم و به سادگی از کنار آن می گذریم. مدتی قبل میخواستم ماشین را در یک خیابان باریک پارک کنم و به بیمارستان پیش همسرم بروم. می‌توانستم کمی جلوتر بروم که جای پارک زیاد بود، اما گفتم همین جا لا به لای خودروها پارک میکنم. در این فاصله چند بار جلو و عقب رفتم تا ماشین در جا پارک قرار بگیرد. حدود یک دقیقه این ماجرا طول کشید. هفت دستگاه خودرو منتظر بودند تا من داخل جا پارک بروم و راه برای آنها باز شود. این صحنه را در مرور زندگی ام دیدم من هر چند کوتاه اما وقت آنها را گرفته و اعصاب آنها را خراب کرده بودم. دو نفر از آنها مرتب بوق می زدند. خیلی عجله داشتند اما به محل کارشان دیر رسیدند. من تا حدودی مقصر این ماجرا بودم. در مرور اعمال میخواستم بگویم که خیابان باریک بود و پارک کردن سخت. اما به من فهماندند که کمی جلوتر جا بود و تو میخواستی نزدیک تر باشی. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم به من گفتند که در وادی حق الناس از این هفت نفر باید حلالیت بطلبی! با خودم گفتم پس این همه آدم هایی که با توقف نابجا و پارک دوبل و مسائل دیگر مزاحم مردم می‌شوند، وای... عجیب جایی است این وادی حق الناس! 📕 کتاب تقاص . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 مرحوم نخودکی و گریه بر امام حسین علیه السلام یکی از علمای ربّانی و صاحب کرامات آیة الله « شیخ حسن علی اصفهانی نخودکی» است. وی در نیمه ی ذیقعده سال 1279 هجری قمری درمحله ی جهانباره اصفهان دیده به جهان گشود و در 17 شهریور شعبان سال 1361 در سن 82 سالگی در مشهد رحلت نمود، قبر او در صحن عتیق بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام می باشد. مرحوم آیت الله اصفهانی (ره) این عالم ربّانی از شیفتگان خاندان رسالت و امام حسین علیه السلام بود. هر سال دهه ی محرم در منزل خود مجلس روضه برپا می کرد و شب شام غریبان نیز مجلس روضه داشت و بسیار گریه می کرد و یاد مصائب امام حسین علیه السلام بسیار برایش جگر سوز بود، به طوری که امام حسین علیه السلام او را گریان می کرد. نقل کردند وقتی که از دنیا رفت یکی از بزرگان او را در عالم خواب دید و احوال او را پرسید، او گفت: وقتی که مرا در قبر نهادند دو فرشته نکیر و منکر برای سوال و جواب آمدند از توحید و نبوت سوال کردند، جواب دادم تا این که از امامان علیه السلام پرسیدند: نام امیر مومنان علی علیه السلام را به زبان آوردم که امام اول من است، سپس از امام حسن علیه السلام نام بردم؛ ولی وقتی که نام امام حسین علیه السلام را به عنوان امام سومم به زبان آوردم بی اختیار گریه کردم، آن دو فرشته نیز منقلب شده، گریه می کردند سپس به یکدیگر گفتند: آزادش کنیم کار این آقا (نخودکی) با امام حسین علیه السلام است دیگر نیازی به سوال نیست مرا آزاد نمودند و رفتند و اینک می بینی که شاد و خرسند در جایگاه خوبی هستم 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 مردی که با ذکر صلوات ارث مخفی پدرش را پیدا کرد و از فقر نجات یافت!! 🔸تسبیح را در دستش گرفته بود و پشت سر هم صلوات می‌فرستاد: اللهم صل على محمد و آل محمد. دوستش که مدتها از او بی خبر بود به دیدنش آمده و از دیدن این صحنه و مداومت او بر صلوات بسیار تعجب کرد و گفت: چرا اینقدر صلوات میفرستی؟ - مگر بد است؟ - نه، اتفاقاً خوب است اما چه خبر است هر چیز حد و اندازه دارد. خسته نمی شوی؟ اگر من باشم خسته می‌شوم - نه من خسته نمی‌شوم با خود عهد کرده ام که زیاد صلوات بفرستم زیرا نتیجه ها گرفته ام. - چه نتیجه ای؟ 🔸مرد صلوات گو حکایت خود را چنین تعریف کرد: مدتی پیش فقر و نداری و مشکلات زندگی به حدی فشار آورده بود که نمی دانستم چه کنم به کجا پناه ببرم و از چه کسی قرض بگیرم. از آن همه پول و ثروتی که پدر خدا بیامرزم داشت اثری نبود. هیچ کس خبر نداشت کجا پنهانشان کرده! هرچه جستجو کردم اثری از آنها نبود. زیر کدام سنگ و پای کدام درخت معلوم نبود. کم مانده بود تک تک آجرهای خانه را بکنم. به دنبال راه علاج می‌گشتم تا این که فکری به خاطرم رسید. به حضور امام جواد (ع) رفتم و گفتم: ای بزرگوار پدرم آدم پولداری بود و مال و ثروت زیادی از خود باقی گذاشت اما جای آن را نمی دانم. - مگر هنگام مردن وصیت نکرده بود؟ - او صحیح و سالم بود و سابقه بیماری نداشت و ناگهان فوت کرد. این بود که فرصت نکرد وصیت نماید. - خدا رحمتش کند چند وقت است که فوت کرده؟ - هفته بعد چهلمین روز درگذشت اوست. شما را به خدا کمکم کنید من از دوستداران شما هستم. دعا کنید تا با پیدا شدن محل این ارث هنگفت مشکل من حل شود. امام فرمود: امشب که نماز عشا را خواندی و خواستی بخوابی بر جدم و خاندانش زیاد صلوات بفرست. آن گاه پدرت را در خواب میبینی و او از محل پولها آگاهت می کند. 🔸آن شب بعد از نماز عشا شروع به فرستادن صلوات کردم حتی در رختخواب آن قدر صلوات فرستادم تا خوابم برد. در خواب پدرم را دیدم و او محل پولها را گفت و از من خواست که بعد از یافتن آنها را نزد امام جواد (ع) ببرم. صبح که از خواب برخاستم مدتی هاج و واج بودم اما با یادآوری خواب شب گذشته به جست و جو پرداختم و همان گونه که گفته بود عمل کردم و پولها را یافتم و نزد امام جواد (ع) بردم و امام آنها را به من بازگرداند. خدا را شکر میکنم که محمد (ص) و فرزندانش را برگزید و آنها را چنین گرامی داشته که به واسطه آنان مردم از بدبختی و گرفتاری نجات پیدا می کنند.🌷 📘کتاب نسیمی از ملکوت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
👇بخونید💞 💠 سخن عزراییل بسیار تکان دهنده... ✍مرحوم شهید (ره) در کتاب“داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت آورده اند که خلاصه آن 😊 چنین است:🍃 💞 یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟☘ 💢ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.💫 🌿شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است⁉️ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ.🍁 خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.🌿 💕آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است‼️☘ 💢فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.🍃 🌟نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.😊 . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎داستان کوتاه💎 💎حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود مردی میان سال در زمین کشاورزی خودش مشغول کار بود .حاکم تا او را دید بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت بهترین قاطر به افسار و پالان خوب به او بدهید بعد حاکم از تخت پایین آمد و آرام آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت . همه حیران از آن عطا و بی اطلاع از حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم پرسید : مرا می شناسی؟ بیچاره گفت : شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید. حاکم گفت: آیا قبل از این همه مرا میشناختی؟ مرد با درماندگی و سکوت به معنای جواب نه سرش را پایین انداخت . حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل با هم دوست بودیم و در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود دوستت گفت خدایا به حق این باران رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی. فقط می خواستم بدانی که برای خداوند دادن حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد.... از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست! اگر به خواسته ات ایمان وباور داشته باشی. خدا منشا انرژی جهان است 🙏 💎💎. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا