هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🇮🇷 نصف قیمت ایران 🤝 به #قیمت_تعاونی
🔴 ارزانتـرین فروشگاه تعاونی لوازم التحریر
🔹خودکار کیان ۱۹۸۰ / دفتر ۴۰برگ ۵۳۰۰ /
🔹برگه کلاسور ۱۳۹۰۰ / ماژیک فسفری ۷۷۰۰ /
🔹چسب ماتیکی ۴۸۰۰ / مداد مغزی ۶۹۰۰ /
🔹مداد رنگی ۱۲تایی ۱۴۵۰۰ /غلط گیر ۵۹۰۰
🔹تراش و پاکن/ خطکش/ پوشه/ آبرنگ/و...
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
✅ 50 تا 80٪ تخفیف✅ تک بخر به قیمت عمده
✨⇜مــرد فقیـــرى بـــود
ڪه همســــــرش از ماست ڪره مى گرفت و او آنرا به یڪى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن ڪره ها را به صورت توپ های یڪ ڪیلویى در می آورد. مرد آنرا به یڪى از بقال های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
✨⇜روزى مـــرد بــقال
به انــدازه ڪـــره ها شڪ ڪرد و تصمیم گرفت آنها را وزن ڪند. هنگامى ڪه آنها را وزن ڪرد، اندازه هر ڪره 900 گرم بود.
✨⇜او از مـرد فقیــر عـصبانــــى شد
و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو ڪره نمى خرم، تو ڪره را به عنوان یڪ کیلو به من مى فروختى در حالى ڪه وزن آن 900 گرم است.
✨⇜مرد فقیر ناراحت شد
و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یڪ ڪیلو شڪر از شما خریدیم و آن یک ڪیلو شڪر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
↫از ماسـت ڪه بر ماسـت؟؟؟؟؟؟ ↬
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔆 #پندانه
✍ قبل از اینکه شروع به حرکت کنی، خودت را اصلاح کن
🔹پیر سالکی روزی دو شاگرد برای تربیت گرفت. یکی را اصول معرفت میگفت و دیگری را همیشه خطایش تذکر میداد.
🔸شاگرد روزی از کثرت ایراد و خطاگرفتن استاد خسته شد و بر استاد خود شکوه کرد که در تعلیم خود فرق میگذارد.
🔹پیر مرشد شاگرد را جلوی آینه برد و گفت:
به آینه نگاه کن و روبهروی خود بنگر.
🔸شاگرد گفت:
جز دیدن خود و پشتسر خود، چیزی در آینه نمیشود ببینم.
🔹استاد گفت:
برای تو که بسیار خطای نفس داری، استادت باید همچون آینه باشد، و حال و پشتسر تو را نشانت دهد که رفع و ترک خطا کنی.
🔸آنگاه که چنین شدی، استادت سیماب (جیوه) از پشت آینه برخواهد داشت که شیشهای در مقابل خود بینی و از آن شیشه امام و راه مقابلت برای پیمودن، نشانت خواهد داد.
🔹این مَثَل بدان ذکر کردم تا بدانی بسیاری از ما بهجای تلاش برای رفع عیوب و خطاهای خود میخواهیم راهی نشانمان دهند که فقط جلو برویم، آنگاه به خیال خود جلو میرویم. در حالی که در حال و گذشته خود کلی خطا و اشتباه داریم که نیاز به اصلاح آن است.
🔸امام سجاد (علیهالسلام) میفرمایند:
خداوند کسی را که به آنچه میداند، عمل نمیکند ولی در جستوجوی دانستن بسیار است، دوست ندارد.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روایت شنیدنی و عجیب شفاعت امام حسین در عالم برزخ
🔸یکی از بزرگان در رویا عالم بزرگی رادیدندکه به ایشان گفتند
هرقدمی که برای ابی عبدالله برداشتم هرکاری که برای امام حسین ع کردم به محض ورود به برزخ هنوز قیامت نیامده دارند برای من تلافی میکنند
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده VIP
💜خانم ها و دخترهاتون و دیوووونه کنید 💛
❤تمام مدل های بالا 👆باقیمت استثنایی
💚هدیه ای که همه خانم ها عاشقش اند😍
🅰به دنیای گل سرهای فانتزی خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/4162256906Cf6468159e5
✳️ ارسال به سراسر کشور👇
https://eitaa.com/joinchat/4162256906Cf6468159e5
😍از دختر ۶ ساله تا خانم ۶۰ ساله عاشق این اکسسوری ها هستن😍
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🌺 وظیفـه مـا جمع کردن موهای پریشونه😁
🌼 کیفیت کارها عالی
🌼 مناسب موهای کم حجم و زیاد
🌸 کوتاه و بلند با هر سلیقه ای
🌸 کافیه انتخاب کنید
💥با یه انتخاب ساده زیباتر به نظر بیایین
https://eitaa.com/joinchat/4162256906Cf6468159e5
https://eitaa.com/joinchat/4162256906Cf6468159e5
گل دختراتون خوشحال کنید 😍🤩
#یا_صاحب_الزمان_عج 💚
صدها گله پيش يار بردن عشق است
با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است
ای قلب تپنده جهان، مولا جان
يکبار تو را دیدن و مردن عشق است
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از سابقه گسترده کرامت( امام مجتبی ع )
📢 فوری/پوشش زشت و توهین آمیز در مترو تهران 🔞🚷
♨️نوشته های سخیف روی لباس ها چه میکند؟
🔇از شما دعوت میکنیم 🎥 #عکس این لباس ها را #بدون_سانسور ببینید⚠️🚷 ↙️
http://eitaa.com/joinchat/1707147264Cb54b6c0cea
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
⭕️ #افتضاح_سلبریتیها
❌ شوخی شرم آور و #غیراخلاقی رامبد جوان مقابل خبرنگاران و دوربین ها 😐😱
♨️چطور این حرفو زد،برای صدا سیما متاسفیم ‼️‼️
🔇از شما دعوت میکنیم 🎥 #فیلم کامل این حرکت زشت رو #بدون_سانسور ببینید⚠️🚷 ↙️
http://eitaa.com/joinchat/1707147264Cb54b6c0cea
✨﷽✨
🌷میگویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه میرفت و میخواند:
✍هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه میگوید. وقتی شعرش را شنید گفت:من پدر این درویش را در میآورم. زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت:من به این درویش ثابت میكنم كه هرچه كنی به خود نمیكنی.
از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد. گفت:من از راه دور آمدهام و گرسنهام درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت:
زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت:درویش! این چی بود كه سوختم؟درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش میزد و شیون میكرد،
گفت:حقا كه تو راست
گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌸🍃🌸🍃
حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا(ع) روا شد
ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من!
به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم.
غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد!
برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
❣ #طلاق_ناگهانی
🌼🍃با اصرار از شوهرش میخواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.»
از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریهات را باید ببخشی.»
🌼🍃زن با کمال میل میپذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.»
🌼🍃زن میپذیرد. مرد میپرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریهات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی.؟»
🌼🍃زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟»
مرد با آرامی گفت: «آری.»
🌼🍃زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.»
🌼🍃مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامهای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر میکردم احمق باشی ولی نه اینقدر.»
🌼🍃نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟»
🌼🍃پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی. این روزها میتوان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با مهریههای سنگینشان نجات یابند!»
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande