eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
8 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله علیه؛ 🔸از قول علامه طباطبایی نوشتند که نجف که رسیده بودند، حدود بیست و چهار، پنج سالشان بوده است. با مرحوم آقا سید علی قاضی که استاد اخلاق و خیلی فوق العاده و یکی از اولیای الهی بود، یک خویشی نزدیکی هم داشتند. ایشان نقل می کنند که مرحوم آقا سید علی قاضی، در مدرسه سید به علامه طباطبایی می رسد. 🔸آقا سید علی قاضی، دستشان را می گذارند روی شانه آقای طباطبایی و می فرماید: «سید! اگر دنیا می خواهی، نماز شب بخوان. اگر آخرت هم می خواهی، نماز شب بخوان. اگر علم می خواهی، نماز شب بخوان. هر چه از خدا می خواهی، نماز شب بخوان. به آن می رسی». منظور اینکه نماز شب چیز عجیبی است. از خدا بخواهیم که خدا توفیق نماز شب به همه ما عنایت بکند. 🔻 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند! ✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و می‌گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم. اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ➥. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📚خطر وسواسی زراره و ابوبصیر می‌گویند: به امام صادق علیه السلام عرض کردیم: مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار می‌کند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟ حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.» سپس فرمودند: وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک می‌اندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد. إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک می‌خواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد. آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود. 📚بحار ج 27، ص 8 و 270 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️ آثار تسبیحات حضرت زهرا (س) جلوگیری از تیره بختی امام‌صادق علیه السلام به من فرمود: ای ابو‌هارون،‌ ما کودکان خود را همان‌گونه که به نماز فرمان می‌دهیم،‌به تسبیح حضرت زهرا(س) نیز امر می‌کنیم. پس بر این ذکر مداومت کن؛ زیرا هر بنده‌ای بر آن مداومت کند، تیره بخت نمی‌شود. خشنودی خداوند، دوری کردن شیطان امام باقرعلیه السلام فرمود: ‌هرکس تسبیح حضرت زهرا را بگوید،‌سپس طلب آمرزش کند، آمرزیده خواهد شد. این تسبیح به زبان یک‌صد مرتبه است، ولی در میزان عمل یک هزار تسبیح به حساب می‌آید و شیطان را دور و خداوند رحمان را خوشنود می‌سازد.» آمرزش گناهان امام صادق علیه السلام نیز به فضیلت تسبیح بعداز نمازهای واجب چنین اشاره کرد:‌ « مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ ع قَبلَ أَن یَثنِیَ رِجلَیهِ مِن صَلَاتِهِ الفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَهُ لَهُ ، هرکس بعداز نماز واجب تسبیحات حضرت زهرا(س) را بجا آورد قبل از اینکه پای راست را از بالای پای چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده می‌شود» و در حدیثی دیگر فرمود: « مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ ع فَقَد ذَکَرَ اللَهَ الذِکرَ الکَثِیر ، کسی که تسبیح فاطمه زهرا(س) را بگوید خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» ❤️ بعد از هر نماز ❤️ « اَللهُ اَکْبَر » ۳۴ بار « اَلْحَمْدُلِلّٰه » ۳۳ بار « سُبْحٰانَ الله » ۳۳ بار . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
♨️اخلاص درانفاق ... 🔹حضرت زین العابدین«علیه السلام»، شب‌ها نقاب بر چهره می‌زد و کیسه غذا و پول را بر دوش می‌گرفت و به خانه یتیم‌ها و سادات می‌رفت و آنان را یاری می‌نمود... 🔹گاهی اوقات، وقتی فقرا مرد ناشناس را می‌دیدند، به ایشان عرض می‌کردند که: «خوب است لااقل شما ما را کمک می‌کنید، زیراحضرت زین العابدین (علیه السلام) به فکر ما نمی باشد. » 🔹اما حضرت هرگز خود را معرفی نمی کرد وخود را به آن ها نمی شناساند. تا اینکه امام «علیه السلام»به بستر بیماری افتاد و پس از چندی در اثر زهری که به ایشان داده شده بود، به شهادت رسید. وقتی فقرا و ایتام چند شب، غیبت مددکاری را که هر شب به سراغشان می‌رفت، احساس کردند، فهمیدند که او، همان امام زین العابدین علیه السلام بوده است. 📚ایمان، جلد دوم-صفحه۶۸ ┏ . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنم 🙏دعای سلامتی امام زمان (عج) 💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌼خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى 🌼سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب‌الزمان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پندی از ابلیس!! امام صادق (ع) برای حفص بن غیاث حکایت فرمودند که: روزی ابلیس بر حضرت یحیی (ع ) ظاهر شد در حالی که ریسمان های فراوانی به گردنش آویخته بود، حضرت یحیی (ع) پرسید: این ریسمان ها چیست؟ ابلیس گفت: اینها شهوات و خواسته های نفسانی بنی آدم است که با آنها گرفتارشان می کنم. حضرت یحیی (ع) پرسید: آیا چیزی از ریسمان ها هم برای من هست؟ ابلیس گفت: بعضی اوقات پرخوری کرده ای و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام. حضرت یحیی (ع) فرمود: به خدا قسم، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت: به خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدی را نصیحت نمی کنم. امام صادق (ع) در پایان این ماجرا فرمود: حفص! به خدا قسم، برجعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. (صراط سلوک ص 41) ➥. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️ داستان‌های‌بحارالانوار وصیتهای پیامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌آله مردی محضر رسول خدا رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا وصیتی بفرمایید. حضرت فرمودند: «هرگز به کسی بی جهت خشم مگیر.» مرد گفت: بیش از این بفرمایید. «هر چه برای خود می‌پسندی همان را برای دیگران بپسند.» زیادتر بفرمایید. « هرگز به کسی دشنام مده که نتیجه اش دشمنی است.» افزون بفرمایید. « از نیکی به اهلت خودداری مکن.» بیشتر بفرمایید. « مردم را دوست بدار تا تو را دوست بدارند.» زیادتر بفرمایید. «با برادرانت با چهره ی باز دیدن کن، از بی تابی پرهیز کن که بی تابی مانع بهره ی تو از دنیا و آخرت می‌شود.» 📚 بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۴۷. . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند عــــبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت خدمــت‌ ڪـردن بــه خلـــــق اسـت پرسیدند چگـــــونه؟ گـــــفت: اگـر هر پیـشه‌ای ڪه به آن اشـتغال داری رضـــای خدا و مردم را در نظـر داشته باشۍاین نامش عبـادت‌است پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس.. این‌ها چـه هستنـد؟؟؟ گــفت: این‌ها اطاعـت هستند ڪه باید بنده برای نزدیک شـدن به خــدا انجـام دهد تا انوار حــق بگیرد. . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
‍ 🔴 ماجرای بیعت خواص با امام زمان(عج) آیت الله طهرانی از علامه طباطبایی سوال می‌کند: راجع به حضرت قائم آل محمد حضرت حجه بن الحسن العسکری و کیفیت ظهورش، از مرحوم قاضی چیزی به خاطر دارید؟ علامه فرمودند: در روایت است که چون حضرت قائم ظهور کنند، اول دعوت خود را از مکه آغاز می‌کنند. بدین طریق که بین « رکن» و « مقام » پشت به کعبه نموده و اعلان می‌فرمایند و از خواصّ آن حضرت سیصد و شصت نفر در حضور آن حضرت مجتمع می گردند. 🔹مرحوم استاد ما قاضی می‌فرمود که: در این حال حضرت به آنها مطلبی می گویند که همه آنها در اقطار عالم متفرق و منتشر می‌گردند و چون همه آنها دارای طیّ الارض هستند، تمام عالم را تفحّص می‌کنند و می‌فهمند که غیر از آن حضرت کسی دارای مقام ولایت مطلقه الهیّه و مامور به ظهور و قیام و حاوی همه گنجینه‌های اسرار الهی و صاحب الامر نیست. در این حال همه به مکّه مراجعت می‌کنند و به آن حضرت تسلیم می‌شوند و بیعت می‌نمایند. 🍃مرحوم قاضی می‌فرمود: من می‌دانم آن کلمه‌ای را که حضرت به آنها می‌فرماید و همه از دور آن حضرت متفرق می‌شوند چیست!! و من در روایت دیده‌ام که حضرت صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: من آن کلمه را می‌دانم. 📚مهر تابان، ص 331 – 332. کتاب: اسوه عارفان – ص 108 ‌‌‌‌✅. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
تکلف‌های زندگی، سهم ما را از معنویات نابود می‌کنند!» ✍️ در باز شد و با آغوش باز آمد داخل اتاق! جنس آمدنش گواه میزان دلتنگی‌اش بود. نشست و دو تا چای آوردم و باهم خوردیم و کمی گپ زدیم. • گفت خیلی دلم می‌خواهد همه‌ی بچه‌های اینجا را با خانواده‌هایشان دعوت کنم منزلمان، تا فارغ از دغدغه‌های کار شبی کنارمان باشید. گفتم : خیلی هم عالی، چند روز دیگر شهادت حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیهاست. خوب است که یک روضه کوچک در منزلتان برپا کنید، هماهنگی مداح و سخنرانش و شامش با ما، شما فقط منزلتان را مهیا کنید برای یک روضه ساده در حد نفراتی که مدّنظرت هست. • ناگهان ترس‌ها سرازیر شدند... فضای خانه‌مان بیشتر سنگ است، ابزارآلات و تزئینی‌جات زیاد داریم، ببریم روضه را داخل حسینیه کنار پارکینگ‌مان چه؟ بچه‌ها کوچکند و نمی‌دانم می‌توان جمع و جورشان کرد یا .... • دیدم این آمادگی هنوز وجود ندارد گفتم : حالا مناسبت‌های دیگر هم هست، برای آنها برنامه‌ریزی می‌کنیم بعداً... این روضه را اگر خدا بخواهد همین‌جا داخل دفتر برپا می‌کنیم تا ان‌شاءالله ببینیم قسمت چه باشد. آرام شد و قبول کرد. • ملاقات کوتاهمان تمام شد. من با خودم فکر می‌کردم اما، یک روضه ساده قابلیت این را دارد که بی‌نهایت برکت و نورانیت را وارد یک خانه کند، و بی‌نهایت انرژی‌ها و تمرکزهای شیطان را از خانه خارج کند! نتیجه‎هایی که همه ما بعد از روضه‌های خانگی دفترمان شفاف و واضح دریافتش میکنیم. از روضه‌ای که نهایتاً دو سه ساعت بیشتر طول نمی‌کشد و تمام می‌شود و برای همه آن ترس‌ها راهکار وجود دارد، همینقدر ساده می‌گذریم و همینقدر ساده خیراتش را از دست می‌‌دهیم. «عشق با تکلف، یک جا جمع نمی‌شوند!» اساساً «عشق» به معنای یکی شدن دو وجود است و برای یکی شدن باید تمام موانع از میان برداشته شوند، که یکی از آنها همین ترس‌های ریز و درشت در ملاقات‌هاست. • یادش بخیر آن وقت‌ها که قابلمه‌ی سوپ و آش و اشکنه و کشک بادمجان‌مان را می‌زدیم زیر بغل‌مان و می‌رفتیم خانه‌ی هم و از وجود یکدیگر «عشق» ارتزاق می‌کردیم و سبک و بانشاط برمی‌گشتیم خانه ! • دنیا به ما که رسید چقدر مسخره شد! . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند. پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم. برچرخ فلک مناز که کمر شکن است بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است مغرور مشو که زندگی چند روز است در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📚عدالت علی (ع)، مرد مسیحی را مسلمان کرد در زمان خلافت امام على (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندى در نزد یک مرد مسیحى پیدا شد. على (علیه‌السلام) او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته‏‌ام و نه به کسى بخشیده‏‌ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته‏‌ام. قاضى به مسیحى گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى‏‌گویى؟ او گفت: این زره مال خود من است و درعین‌حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمى‏‌کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضى رو کرد به على (علیه‌السلام) و گفت: تو مدعى هستى و این شخص منکر است، علی‌هذا بر تو است که شاهد بر مدعاى خود بیاورى. على (علیه‌السلام) خندید و فرمود: قاضى راست مى‌‏گوید، اکنون مى‌‏بایست که من شاهد بیاورم، ولى من شاهد ندارم. قاضى روى این اصل که مدعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد. مرد مسیحى که خود بهتر مى‏‌دانست که زره مال کیست، پس‌ازآنکه چند گامى پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از على (علیه‌السلام) است. طولى نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم على (علیه‌السلام) در جنگ نهروان مى‏‌جنگد. •┈. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🌱 قهرمان ۱۲ ساله! مرحمت بالا زاده در ۱۷ خرداد سال ۱۳۴۹ در روستای چای گرمی شهرستان گرمی دیده به جهان گشود... او در سن ۱۲ سالگی با اصرار خودش به جبهه رفت و پس از ۳ سال حضور در جبهه در ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید... مرحمت در یکی از عملیات ها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می شود و این در حالی بوده است که آن شهید قهرمان اسلحه ای هم در اختیار نداشته است، ولی ناگهان متوجه شیئی می شود و آن را بر می دارد و به عربی می گوید: "قف" یعنی "ایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او می شوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر می آورد. افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی می گوید: می خواهم از شما یک سوال بپرسم. من خودم در چند کشور دوره چریکی دیده ام ولی تا به حال اسلحه ای که سرباز شما به دست داشت را ندیده ام! نگو مرحمت که به دستشویی رفته بود و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودر می شود که به زمین افتاده و آن را بر می دارد و عراقی ها هم از خوفی که خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحه ای پیشرفته می بینند و مرحمت برای اینکه نیروهای دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینکه اگزوز را بیاورد آفتابه را می آورد و می گوید: من با این اسلحه شما را اسیر گرفته ام! این حرف باعث انفجار خنده در بین رزمندگان و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود. 📚 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ ✅همه می‌توانند از اولیاء خدا باشند؛ خودت را ارزان نفروش! نگو «من که نمی‌توانم مثل آقای بهجت بشوم!» ✍فردی به‌نام «حاج عیسی» پیش حضرت امام(ره) خدمت می‌کرد و چای می‌آورد. امام(ره) گاهی با گریه، دعا می‌کرد که «خدایا، من را با حاج عیسی محشور کن.» روز قیامت یک‌دفعه‌ دیدی، حاج عیسی هم رفت پیش امام(ره)! چون او هم مثل امام، در حدّ توان خود، وظایفش را درست انجام داده و کارهای خوب کرده است. هیچ‌کسی حق ندارد مأیوس شود و خودش را از تمنّای وصال محروم کند. نگو: «همه که مثلِ آقای بهجت(ره) نمی‌شوند!» خیلی‌ها با اصرار و سماجت، به خیلی جاها رسیده‌اند؛ چون در پُشت این سماجت، امید و ایمان هست. همه می‌توانند به همه‌جا برسند و از اولیاء خدا باشند؛ یأس ابلیسی را نابود کن! منتظرِ کشف و کرامت یا اتفاق خاصی هم نباش. شاید برایت بهتر بوده که جلوه و کرامتی ندیده‌ای، چون اگر می‌دیدی، خراب می‌شدی(دچار عُجب می‌شدی) شاید توفیق نماز شب نداشته باشی؛ اما واقعاً ناراحت باشی از اینکه توفیق پیدا نمی‌کنی. خُب، این ناراحتیِ خودت را حفظ کن و ادامه بده. یک‌وقت دیدی با توفیق‌ندادن به نماز شب، تو را به همه‌جا رساندند! اهل دل می‌گویند: بعضی از اولیاء خدا، هم خودشان می‌دانند که از اولیاء خدا هستند و هم دیگران. بعضی‌ها خودشان می‌دانند اما مردم نمی‌دانند. بعضی‌ها خودشان هم نمی‌دانند! شاید شما هم از اولیاء خدا باشی؛ خودت را ارزان نفروش. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد آیت‌الله بهجت(ره)- ۹۷.۹.۳۰ ↶. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✍(خزیمه ابرش) پادشاه عرب، بدون مشورتِ پادشاه روم که از دوستان صمیمیش بود کاری انجام نمی‌داد. او پیکی را به نزد دوست خود فرستاد‌ و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست. او در نامه‌اش نوشت: من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟ پادشاه روم جواب فرستاد که: ثروت، معشوق بی‌وفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که، آنان را از مکارم اخلاق و خویهای پسندیده برخوردار کنید، تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄ . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ ✍یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط سیدی بود که همسرش او را بسیار آزار داده بود. همسرش مرد. هنگام دفن‌اش شیخ حضور داشت. گفت: این زن وقتی می‌مرد گفت: چیزی نشده و اتفاق خاصی نمی‌افتد. زمان دفن‌اش دید اعمال‌اش به طور سگ سیاه درنده‌ای در‌آمده‌ و می‌خواهد با او وارد قبر شده و همراه او بماند و کنار او دفن شود. پس به تمنا و خواهش و التماس عجیبی افتاد. شیخ این صحنه را دید و از سید خواست او را ببخشد و چون سید بخشید، سگ درنده از او دور شد. بهتر است بدانیم عذاب‌های برزخی که برای پاک کردن گناهان است، مانند عذاب جهنمی که بعد از قیامت می‌شود و آتش است، نیست، از آن سبک‌تر است. مانند عذاب‌هایی چون حبس در انفرادی وتاریکی و هم‌نشینی با سگ درنده. 💥اگر بخواهیم حالت و درد آن زن در قبر را تصور کنیم، بدانیم اگر در خواب سگ درنده سیاهی را ببینیم چه اندازه می‌ترسیم و بعد از بیداری می‌ترسیم؟!! بدانیم بعد از مرگ دیگر بیداری مانند دنیا و رها شدن از دست آن سگ سیاه نیست. ‌. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
❤️احترام به پدر و مادر شیخ باقر نجفی، از شیخ صادق که دلاک بود، نقل می کند: ایشان پدر پیری داشت و در خدمتگزاری او کوتاهی نمی کرد حتی کنار دستشویی برای او آب حاضر می کرد ومنتظر می ایستاد تا او را به مکان استراحتش ببرد و کوچک ترین کوتاهی در خدمت به پدر نمی کرد. مگر در شب های چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت. پس از مدتی رفتن به مسجد را هم ترک نمود. از او پرسيدم:چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، هفته ی چهلم وقت گذشته بود که حرکت کردم. اتفاقاً آن شب مهتاب نمایان بود.مقداری از راه را رفته بودم که مرد عربی سوار بر اسب بود دیدم او به سمتت من آمد وقتی به من رسید سلام کرد وپرسید: به کجا میری؟ گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه داری؟ گفتم: نه فرمود: دست در حسب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار کرد، من هم دست خودم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم که برای فرزندم خریده بودم ولی فراموش کرده بودم بهت او بدهم. آنگاه آن مرد اسب سوار به من فرمود: «اوصیک بالعود»یعنی تو را نسبت به پدر پیرت، سفارش می کنم. و این عبارت را سه بار تکرار کرد و از نظرم غایب کردید. متوجه شدم ایشان حضرت مهدی(عج) بوده است و همچنین فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی در شب های چهارشنبه نیست. به همین خاطر دیگر به مسجد سهله نرفتم. منبع: بحار الأنوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۴۵ ➥. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد. ابلیس گفت: آیا می‌توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی. ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی؟ . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
خطر سلامتی و آسایش «آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.» . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴 احترام ميهمان حضرت امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: دو نفر كه يكي پدر و ديگري پسر او بود به عنوان مهماني به خانه علي عليه السلام آمدند حضرت از جاي خويش براي آنها حركت كرد ايشان را در بالاي مجلس نشانيد و خود در مقابل آنها نشست ، آنگاه دستور داد غذا بياورند پس از صرف خوراك قنبر طشت و آفتابه و حوله آورد خواست دست پدر را بشويد علي عليه السلام از جا بلند شد و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشويد ولي آن مرد خويش را به خاك افكنده عرض كرد يا علي تو مي خواهي آب بر دست من بريزي خداوند مرا بدان حال ببيند؟ فرمود: بنشين خدا مي بيند ترا در حاليكه يكي از برادرانت كه با تو فرقي ندارد مشغول خدمت تو است . نشست علي عليه السلام فرمود: قسم مي دهم به حق بزرگي كه بر گردنت دارم طوري . آرام و آسوده بنشين چنانكه اگر قنبر بر دستت آب مي ريخت آسوده بودي . هنگاميكه دست او را شست آفتابه را به محمد بن حنفيه داد فرمود: اگر اين پسر تنها آمده بود دست او را مي شستم ولكن خداوند دوست ندارد بين پدر و پسريكه در يك محل و مجلس هستند تسويه باشد اكنون پدر دست پدر را شست تو هم پسر جان دست پسر را بشوي محمد بن حنفيه دست او را شستشو داد. امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: هر كس علي عليه السلام را پيروي كند در اين كار شيعه حقيقي خواهد بود 📚 داستانها و پندها نوشته مصطفي زماني وجداني ➥. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande