eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 داستان زن ازغدی که در حرم امام رضا ع از دست امام رضا پول می گرفت! نقل استاد عالی از مقام معظم رهبری اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
💥💥 💞 عنوان داستان : استاد طریقت از عارفی پرسیدند: استاد تو در طریقت چه كسی بود؟ او پاسخ داد: یك سگ! روزی سگی را دیدم كه در كنار رودخانه ای ایستاده بود و از شدت تشنگی در حال مرگ بود. هربار كه سگ خم میشد تا از آب رودخانه بنوشد، تصویر خود را در آب می دید و می ترسید، زیرا تصور میكرد سگ دیگری نیز در رودخانه است. در نهایت پس از مدتی طولانی سگ ترس خود را كنار گذاشت و به درون رودخانه پرید. با پریدن سگ در رودخانه تصویر او در آب نیز ناپدید شد، به این ترتیب سگ متوجه شد آنچه باعث ترس او شده، خودش بوده است. در واقع مانع میان او و آنچه به دنبالش بود به این شكل از میان رفت. من نیز وقتی به درون خود فرو رفتم متوجه شدم مانع من و آنچه در جستجویش می باشم خودم هستم. ‌═ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✅نگین ماندگار ✍پادشاهی نگین انگشتری داشت که می خواست روی آن نقشی ماندگار بگذارد که در روزهای غم افسرده نشود و نا امیدی به سراغش نیاید و به خاطر داشته باشد بعد از هر رنج و دردی، درسی نهفته است و در هنگام شادی که موجب امید و انرژی است، گرفتار غرور نشود و خدا را از یاد نبرد. تمام دانشمندان اندیشیدند اما فکرشان به جایی نرسید تا اینکه یک فرد فقیری آمد و گفت روی نگین فقط یک جمله بنویسید که یادآور هر دو زمان باشد. جمله این بود: این نیز بگذرد! پادشاهی دُر ثمینی داشت بهر انگشتری نگینی داشت خواست نقشی باشدش دو ثمر هر زمان که افکند به نقش نظر گاه شادی نگیردش غفلت گاه اندوه نبایدش محنت هر چه فرزانه بود در ایام کرد اندیشه ای ولی همه خام ژنده پوشی پدید شده آن دم گفت: بنگار« بگذرد این هم» • اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✍داستان اعطای هدیه حضرت زهرا به سلمان فارسی ...! عبد اللَّه بن سلمان فارسى از پدر خود نقل کرده است که گفت: ده روز بعد از رحلت رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله از خانه خود بیرون آمدم و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «اى سلمان! از ما دور شده‌‌‌‌‌اى و به نزد ما نمى‌‌‌‌‌آیى؟» سلمان گفت: «اى حبیب من، یا ابا الحسن! از مثل شخصى چون شما چگونه مى‌‌‌‌‌توان دوری نمود؟ بلکه به خاطر حزن و اندوه براى رحلت رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله نتوانستم خدمت برسم». امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «اى سلمان! برو به منزل فاطمه علیها‌السلام که بسیار مشتاق دیدن تو است و اراده دارد تحفه‌‌‌‌‌اى به تو دهد؛ تحفه‌‌‌‌‌اى که از بهشت براى او آمده است». من گفتم: «یا على! آیا براى فاطمه بعد از رحلت رسول خدا از بهشت تحفه نیز مى‌‌‌‌‌آید؟» حضرت فرمودند: «بله، دیروز تحفه‌‌‌‌‌اى آمده است». به سرعت شتافتم و به خانه فاطمه علیها‌السلام دختر رسول خدا رسیدم. آن حضرت را دیدم نشسته و پارچه عبایى بر خود پیچیده است. پس چون نظر مبارکش بر من افتاد، فرمود: «اى سلمان! بعد از فوت پدرم رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله از ما دورى اختیار نموده‌‌‌‌‌اى؟» من در جواب گفتم: «حاشا که من از شما دورى جویم اى حبیبه من!» حضرت فاطمه علیها‌السلام فرمودند: «خوش بنشین و متوجّه باش سخنى را که به تو مى‌‌‌‌‌گویم. دیروز در همین موضع نشسته و درِ خانه را بسته بودم. با خود در فکر بودم که بعد از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله وحى الهى از ما قطع گشته است و فرشتگان از منزل ما منصرف شدند. در این فکر بودم که در خانه گشوده شد بدون آن که شخصى آن را بگشاید و سه نفر خانم، داخل خانه شدند که در حُسن و جمال و تازگى صورت و خوش‌بویى، هیچ بیننده‌‌‌‌‌اى مثل ایشان را ندیده است. چون ایشان را دیدم، با آنها مهربانى نمودم و گفتم: «شما را به پدرم قسم مى‌‌‌‌‌دهم که بگویید از اهل مدینه‌‌‌‌‌ هستید یا از اهل مکّه؟» گفتند: «اى دختر رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله ما نه اهل مدینه و نه اهل مکه و نه اهل زمینیم؛ بلکه کنیزانیم از اهل حور عین از دارالسّلام بهشت. پروردگار عالمیان، ما را به سوى تو اى دختر رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله فرستاده است و ما بسیار مشتاق دیدار تو بودیم». از یکى از ایشان که به گمانم بزرگ‌تر بود، پرسیدم: «نام تو چیست؟» گفت: «مقدوده»‌‌‌‌‌. گفتم: «از چه جهت، نام تو را مقدوده‌‌‌‌‌ گذاردند؟» گفت: «براى آن که من از جهت مقداد بن اسود کندى، مصاحب رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله خلق شده‌‌‌‌‌ام». از دیگرى پرسیدم: «نام تو چیست؟» گفت: «ذرّه»‌‌‌‌‌. وقتی علّت آن را سؤال کردم ، جواب داد: من برای ابوذر غفاری آفریده شده‌ام . و هنگامی که نام نفر سوّم را جویا شدم ، گفت : سلمی هستم ، و چون از علّت آن پرسیدم ، اظهار داشت : من از برای سلمان فارسی مهیّا گشته‌ام . و پس از آن مقداری خرمای رطب که بسیار خوش رنگ و لذیذ و خوش بو بود به من هدیه دادند. سپس حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمود: ای سلمان ! این خرما را بگیر و روزه خود را با آن افطار نما، و هسته آن را برایم بیاور.. 📙چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
مردی 4 پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد پسر اول در زمستان دومی در بهار سومی در تابستان و پسر چهارم نیز در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فرا خواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده پسر دوم گفت: نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن. پسر سوم گفت درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و با شکوهترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام. پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار و میوه هایی پر از زندگی و زایش مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هریک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید. شما نمی توانید دربارۀ یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. اگر در زمستان تسلیم شوید امید شکوفایی بهار و زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست داده اید، مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل، زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند. زندگی را فقط با فصلهای دشوارش ببین در راههای سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند 🏡 اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 اللهم عجل لولیک الفرج 📝 مرحوم آسید مهدی قوام رحمت الله علیه 🎙 🔸🔶 و عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ کِتابٍ مُبينٍ 💠 ترجمه: کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آنها را نمی داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می داند هیچ برگی ( از درختی ) نمی افتد، مگر اینکه از آن آگاه است و نه هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [ در کتاب علم خدا ] ثبت است 📗 آیه 59 سوره انعام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 كرامت امام رضا(ع) به جوان فقير 🎼با روایت گری صابر خراسانی 🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ 🌼داستان عاشقانه ی زیبا و قشنگ مرا بغل کن ✍زنی روستایی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد، براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت:مرا بغل کن. زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند. شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.» زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.» شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است. عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید. ↶ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴علی کریمی تحت تعقیب پلیس اینترپل!؟ 🚨اطلاعیه/پس از تشویش اذهان عمومی،تحریک به آشوب و توهین آشکار به سربازان امنیت، پویش بزرگ درخواست مجازات علی‌کریمی در ایتا با بیش از ۱۰۰ هزار امضا راه اندازی شد! ✅برای امضای این پویش اینجا کلیک کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4043833365C3d3968f492
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔴نظرسنجی فوری/با توجه به‌ حوادث اخیر، موافق محاکمه برخی از سلبریتی ها و ورزشکاران وطن فروش هستید؟ 1⃣ بله👍 2⃣ خیر👎
یاعلےبن موسےالرضا ع❤️ دستی که خورده بر حرمت بال می شود هر دل شکسته پیش تو خوشحال می شود هر گاه می روم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال می شود (ع)🍂🖤 تسلیت باد 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا