✨﷽✨
✅ نامه سید بن طاووس به فرزندش
✍️سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد: مبادا فکر کنی امام زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، این که میگویم برای او دعا کن.
فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای.
ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
📚 فلاحالسائل، سید بن طاووس
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 عاقبت جوانی که به #امام_زمان بدبین بود و جشن های نیمه شعبان را مسخره میکرد.
🎙 #استاد_امینی_خواه
#کلیپ_مهدوی
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#کلام_بزرگان🌱
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا معین شیرازی (پدرخانم مرحوم علامه طهرانی) نقل میکردند:
روزی به استادم آیت الله محمد جواد انصاری همدانی گفتم:
آقا من از شما میخواهم مقاماتی را که خودتان به آن رسیدید، به من هم عنایت کنید.
پرسیدند: طاقتش را داری؟ مشکلاتش را تحمل میکنی؟
گفتم: نمیدانم!
فرمودند: من یک نمونه برایت نقل میکنم:
پس از فوت عیالِ بنده، در همدان در محله ما شایعه شد که من علتِ فوتِ او بودم، با اینکه من در این رابطه هیچ تقصیری نداشتم.
بالاخره پلیس به منزل ما آمد و ما را دست بسته به پاسگاه برد.
وقتی من به همراه پلیس از درِ منزل بیرون آمدم، دیدم دو طرف کوچه تا انتها مردم منتظر ایستادهاند و از نفر اول تا آخر از جلوی هرکس که گذشتم، یا آب دهان به صورت من میانداخت و یا ناسزایی نصیب من میکرد و من همه را تحمل میکردم و در دل خوش بودم.
حال بگو ببینم آیا تو تحمل این را داری؟؟
گفتم: نه آقا! من که تحمل ندارم. آن مقامات، مال خودتان باشد، من که کشش ندارم!
سیر و سلوک، ص128، سید فرید موسوی
🔻
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
▪️داستانهایی از حضرت زهرا س
🌹▪️حرمت سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
چند روز پس از رحلت پیامبر صلی اللّه علیه و آله مردی به محضر فاطمه علیه السلام مشرف شد و عرض کرد: ای دختر رسول اللّه چیزی نزد شما به یادگار گذاشته است تا مرا از آن بهره مند سازی؟
فاطمه علیه السلام به کنیز خود فرمود: آن نوشته رابیاور.
کنیز بدنبال نوشته رفت اما آن را پیدا نکرد.
فاطمه علیه السلام فرمود: آن را پیدا کن که ارزش آن برای من برابر حسن و حسین است.
کنیز به جستجو پرداخت تا آن را پیدا کرد و به خدمت آن حضرت آورد. در آن نوشته آمده بود:
از مومنین نیست کسی که همسایه اش از آزار او در امان نیست و کسی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد سخن خوب می گوید یا سکوت می کند.
خداوند انسان خیره، بردبار و عفیف را دوست دارد و انسان بدزبان، کینه توز و گدای اصرار کننده را دشمن می دارد. حیا از ایمان است و ایمان سبب ورود در بهشت می باشد و فحش از بی شرمی سبب ورود در جهنم است.
📚بحار النوار، ج 43، ص 82و 83.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌱داستان کوتاه
حاج ناصر تو بیمارستان بستری بود. 15 نفر از اهالی محل تصمیم میگیرند که به عیادتش برن.
خلاصه یک مینیبوس دربست گرفتن و با راننده توافق کردن که نفری ۵ تومن بدن؛ راننده گفت یک نفر دیگه هم بیارید که صندلیها تکمیل بشن میریم.
بهش گفتن نه دیگه کسی نیست فقط ماییم، خواستن حرکت کنند که یه نفر از دور بدو بدو اومد طرف مینیبوس، راننده گفت آها یک نفر هم جور شد!
بهش گفتن ولش کن این جاسم نحسه، اگه باهامون بیاد حتما نحسیش مارو میگیره و یک اتفاقی میفته!
راننده گفت: نه این حرفا همهش خرافاته و من به خرافات عقیدهای ندارم! مهم اینه که صندلیها تکمیل بشن و 5 تومن بیشتر گیرم بیاد.
خلاصه وایساد تا جاسم رسید، در مینیبوس رو باز کرد و گفت پیاده شید؛ حاج ناصر مرخص شد... نمیخاد برید بیمارستان...😁😁
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
⭕️گم شده ای که آرزویش برآورده شد
🔸داستان پسری که دوست داشت موکب داشته باشد
نگرانی توی صورتش موج می زد. میشد به وضوح آثار ترس توی چهره اش دید، به سختی خودش رو کنترل می کرد که گریه نکند اما اشکش روی صورتش میلغزید. تمام خودش را در چند کلمه حرف جمع کرد و گفت: دوست داشتم نیمه شعبان بیام و موکب ها رو ببینم اما نمیخواستم گم بشم ...
تا نیمه راه بلوار پیامبر اعظم آمده بود و به عمود ۶۸ رسید متوجه شد که مادرش را نمیبیند. پشت سرش را نگاه کرد و در این شلوغی فقط تنهایی خودش را دید...
وقتی کسی بهش توجه نکرد، درون موکب می آید و با بغضی که راه گلویش را بند آورده بود، گفت: مامانم، مامانمو گم کردم ...
روی صندلی نشست و وقتی دید تحویلش میگیرن کمی آروم شد. آدرس خونه را داد اما موبایل پدر و مادرش را فراموش کرده بود. از آدرس خونه، تلفن خانه را پیدا کردند و با پدرش حرف که زدند، خیالش راحت شد و شیرینی و آبمیوه اش را خورد و از آرزویش گفت.
از آرزوی داشتن موکب که میگفت متوجه شد که آرزویش هم برآورده شده و درحال باد کردن بادکنک است و بادکنک های باد شده را به بچه های همسن خود هدیه میدهد. امیرعباس، پسری که گم شد؛ پیدا شد و به همین زیبایی آرزویش در نیمه ماه برآورده شد.
برای مهدی(عج) آمده بود و او آرزویش را هم برآورده کرد.
چه کسی میتواند منکر لطف و توجه شما باشد آقا.
شما گفتید من رو دوست دارید اما وقتی فقط و فقط یک بار احساس تنهایی کرد در فاصله پیدا شدن خانواده اش، آرزویش را برآورده کردید. دستش را گرفتید ...
اگر چه شب نیمه شعبان، موکب سازمان فرهنگی شهرداری قم و صحبت های سید با امیرعباس خاطره تلخ و شیرینی برایش میشود اما این ماجرا تمام نشده و این، تازه آغاز ماجرا است...
آغاز موکب امیرعباس در نیمه شعبان ۱۴۰۲ و موکبی کنار موکب شهرداری بنام موکب امیرعباس.
#میلاد_امام_زمان🌸 ...|
✍پادشاهی را وزیر عاقلی بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دیگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
گفتند از وزارت دست برداشته و به عبادت خدا مشغول است
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید
از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب:
اول: آنکه تو نشسته می بودی و من به حضور تو ایستاده می ماندم
اکنون بندگی خدایی می کنم که مرا در وقت نماز حکم به نشستن می کند
دوم: آنکه طعام می خوردی و من نگاه می کردم
اکنون رزاقی پیدا کرده ام که او نمی خورد و مرا می خوراند
سوم: آنکه تو خواب می کردی و من پاسبانی می کردم
اکنون خدای چنان است که هرگز نمی خوابد و مرا پاسبانی می کند
چهارم: آنکه می ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد
اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید
پنجم: آنکه می ترسیدم اگر گناهی از من سر زند عفو نکنی
اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می کنم و او می بخشاید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم 💚
این روزها ،خیابانها روشن ترند!
▫️ببین یوسف؛زهرا ..
▫️اِسم تو که به میان می آید
حالِ کوچه هایمان نیز خوش میشود!
▫️چه رسد به روزیکه
صدای گامهایت،درگوش زمین بپیچد.
شبهایمان،🌟نورنگاه تو رامی خواهند!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
🌿 داستان روح الامین و مرد بت پرست
🧚♂روح الامین روزی از پیشگاه خدا بانگ لبیک شنید. نمیدانست کدام بندهٔ مخلص، او را خوانده است. در زمین و آسمان گشت تا او را بیابد، اما پیدایش نکرد.
رو به سوی خدا آورد و گفت: راهی نما تا او را بیابم.
حضرت حق : به روم به فلان دير برو و بنگر۔
جبرئیل به آن دیر رفت و دید مردی به پای بتی افتاده و با حالی زار و با اخلاص تمام بت را صدا میزند.
برگشت و به خدا گفت: چگونه است که این مرد در دیر از بت یاری میجوید و تو پاسخش میدهی ؟
حضرت حق: او از راه راست دورافتاده است به غلط بت را صدا میکند؛ ولی میدانم که در قلب او چیست و در باطن چه میخواهد؟ او جز من کسی را ندارد. اکنون زبانش را هم به راه می آورم.
جبرئیل شنید که آن بت پرست زبانش هم به خدا خدا، گشوده شد.
پس ای مرغ ناتوان و نومید،بدان که درگاه او بارگاه نیازمندی است.
نه همه زهد مسلم میخرند
"هیچ" بر درگاه او، هم، میخرند
🔰داستانها و پیامهای عطار در منطق الطیر و الهی نامه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان_آموزنده
🔆چه كنم با شرم؟
🍃مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله عليه و آله آمد وگفت: (( يا رسول الله!گناهان من بسيار است . آيا در توبه به روى من نيز باز است؟
🍃 پيامبر (ص) فرمود: آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نيز از آن محروم نيستى .
🍃مرد حبشى از نزد پيامبر (ص)رفت . مدتى نگذشت كه بازگشت و گفت:
🍃يا رسول الله!آن هنگام كه معصيت مىكردم، خداوند، مرا مىديد؟
🍃پيامبر (ص) فرمود: آرى، مىديد مرد حبشى، آهى سرد از سينه بيرون داد و گفت:
🍃 توبه، جرم گناه را مىپوشاند؛ چه كنم با شرم آن؟
👈 در دم نعرهاى زد و جان بداد
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
#کلام_بزرگان🌱
✅ #شبها_را_صرف_ابدیت_خود_کنید
🌷 #آیةاللّهالعظمىبهاءالدینیره
✍ جوانى را در راه #حق صرف کنید ،
اعضا و جوارح را در راه خدا صرف کنید .
👈 بیدارى شبها را صرف حیات ابدى خود کنید.
✨ به اندازه خودتان که مىتوانید حرکت کنید ، کسى نمىتواند بگوید: ما که پیغمبر و #علىعلیهالسلام نیستیم ، نباشید ؛
👌 ولى یک موجودى هستى که تا اندازهاى مىتوانى باید از حیوانات جدا شوى و تکانى بخورى...
#آیت_الله_بهاءالدینی
🕋