هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
💠لیست ۳۰ روزه خوراکی های #افطار 👇🌴
https://eitaa.com/joinchat/3898474541C78cd61807a
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💠لیست ۱۵ غذای مناسب برای #سحری چی بپزم؟👇
https://eitaa.com/joinchat/3898474541C78cd61807a
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💠بهترین روش ساختن #زولبیا و #بامیه خونگی👇
https://eitaa.com/joinchat/3898474541C78cd61807a
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌼سلامامامزمانممولایمنسیدی
صاحبالزمان
کی تو میآیی و دنیا را معطّر میکنی؟
عالمی را چون گلستان پر ز احمر میکنی؟
ظلم و جور اشقیا عالم دگرگون کرده است
در کدام روزی بقیع را تو منوّر میکنی؟
لشکر سفیانیان دستش به خون آلوده شد
با یمانی کی نگاه بر یار و رهبر میکنی؟
شیعیان ذکر فرج را روی لب ها بردهاند
بهر تعجیل فرج کی رو به مادر میکنی؟
♡أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج♡
❀🍃✿🌼❀ ❀🌼✿🍃❀
#امام_زمانعج•°🏳•°
#انتظار☀️
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش دسرهای مختص ماه رمضان شروع شد
#حلوا
#مشکوفی
#رنگینک
#ماقوت
#حلیم_کشدار
#زولبیا_بامیه_خانگی
https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329
خیلی به کارتون میاد😍👆غذاهای ۳۰ دقیقه ای ویژه افطار و سحری🤌
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
ترفند شما برای #وا_نرفتن_کوکو وکتلت چیه🤔؟!
راز وا نرفتن کوکو و کتلت اینجاست👇
https://eitaa.com/joinchat/4193976323Cdb50e9d329
اینقد برنج خورشت نپز بیا اینجاا چندمدل #غذای_نونی بدون گوشت یادبگیر ویژه افطاروسحری😍
#السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضا ›
ازمنبُریدهایکهصدایمنمیکنی؟
آقاببخشاگردلتانراشکستهام..(:
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هودت از کثیفی کبره بسته و جرم گرفته ❌
قابلامه هات سیاه شده ❌
دیگه غصه نخور 😄
بیا بهت یاد بدم تو خونه چجوری سه سوته قابلمه سوخته و هود کثیفت و تمیز کنی😍👇
https://eitaa.com/joinchat/3365077283Cd7e8e93d81
💥باترفندای این کانال همیشه ظرف و ظروفت تمیز و مرتبه و برق میزنه😍👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
آموزش خوشمزه ترین غذاهای سحری و افطاری راحت مخصوص #ماه_رمضان😍
♨️ حلوا مجلسی
♨️ عدس پلو
♨️ شله زرد
♨️ زولبیا،بامیه،گوشفیل
♨️ انواع آش حلیم
♨️ شیر برنج
♨️ کشمش پلو و شربت نذری
https://eitaa.com/joinchat/3365077283Cd7e8e93d81
آموزشا همه نیم ساعته و رایگان با هرچی دمه دستته #بدون_گوشتومرغ😍☝️🏻💣
تحدیر_+جزء+دوم+قرآن+کریم+.mp3
4.05M
تند خوانی
🌺جزء دوم قرآن کریم🌺
با صدای استاد معتزآقایی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
هدایت شده از تبلیغات گسترده شتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین توی 6دقیقه با خودش چیکار کرد 😳😱
همه ی ما آدما بصورت غریزی زیبایی رو دوست داریم ولی نباید برای اینکه زیبا دیده بشیم به هر قیمتی به خودمون آسیب بزنیم 🤦🏻♀️
تو این ویدیو یاد میگیری بدون نیاز به تزریق و دردکشیدن لب هات رو خوش فرم و قلوه ای کنی😍🫦
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این فیلر گیاهی با %60 تخفیف عیدانه بزن رو لینک زیر 👇👇👇
https://landing.getz.ir/23Pne
https://landing.getz.ir/23Pne
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبری که حاشیه ساز شد🤦🏻♀️🤦🏻♀️
20 عمل زیبایی بازیگر مطرح سینما 😱
میگه فقط دندونامو سفید کردم و پیشنهاد میکنم شما هم برای سفید کردن دندوناتون فقط از این روش استفاده کنید😁
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این پک سفیدکننده ی دندان گیاهی با 60% تخفیف عیدانه روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.getz.ir/kfG7p
https://landing.getz.ir/kfG7p
🔴 چرا میگن آب گرم در وضو کراهت داره و وضو با آب سرد بهتر از آب گرم است
زیرا میکروب هایی که بر اعضاء وضو قرار دارند و ممکن است نفوذ جلدی پیدا کرده و وارد بدن شوند، فرمانهای آب سرد آنها را نابود میسازد و هر چه آب سردتر باشد اکسیژن آن بیشتر و فعالیت میکروب کشی آن زیادتر است.
وقتی مقداری آب سرد بر اعضای وضو میریزیم، آن عضو سرد شده و جریان خون برای گرم کردن آن قسمت با سرعت و شدت بیشتری به سوی آن قسمت حرکت میکند و باعث طراوت و شادابی پوست و بدن میشود
همانطوری که امروز با ماساژ قلب احیاء انجام میشود و بیمار به زندگی برمیگردد
شستن و دست کشیدن روی اعضای وضو هم باعث تسریع جریان خون در بدن میشود.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته میشود،
اما کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته میشود
زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود، بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس میکند، خود به خود درجه حرارتش بالا میرود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیر پوست میشود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست میرسد و باعث نیرو و نشاط میگردد.
📚بحارالأنوار، جلد۸۰، صفحه۳۱۴، روایت۲، باب۵
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده شتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️هشدار برای افرادیکه اضافه وزن دارند❌❌
💥توی کلیپ بالا ببینید که چاقی زیاد چی به سر آدم میاره😱
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این چربی سوز گیاهی با 50% تخفیف عیدانه روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.getz.ir/9Rtyi
https://landing.getz.ir/9Rtyi
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفای این بازیگر معروف چه غوغایی کرده 😳
واقعا با یه ترکیب گیاهی انقدر جوون شد😍
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این جوان کننده گیاهی با 20% تخفیف عیدانه روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.getz.ir/wrYzL
https://landing.getz.ir/wrYzL
#داستان_آموزنده
🔆گردنبند قيمتى
در زمان حكومت عضدالدوله ديلمى مردى ببغداد آمد و با خود گردنبند جواهرى داشت كه قيمتش هزار دينار بود. آنرا براى فروش عرضه كرد اما خريدارى پيدا نشد. چون عازم حج بيت الله بود تصميم گرفت گردنبند را نزد شخص متدين و مورد اعتمادى امانت بگذارد و در مراجعت از وى بگيرد. نزد عطارى رفت كه عموم مردم او را باايمان مى شناختند و به پاكى و نيكيش ياد ميكردند. گردنبند را به وى سپرد و خود بعزم مكه حركت كرد. پس از مراجعت نزد عطار آمد، سلام كرد، و خواست هديه اى را كه در سفر حج برايش خريده بود تقديم نمايد. ولى عطار او را ناآشنا تلقى كرد و گفت شما كيستى ؟ از كجا آمده اى ؟
چكار دارى ؟ پاسخ داد من صاحب گردنبندم . عطار كه خود را در مقابل اظهارات او بيگانه نشان ميداد چند جمله موهن و تمسخرآميز به وى گفت و دست بسينه اش زد و از دكان بيرونش انداخت . امانت گذار با ناراحتى فرياد زد، رهگذرها گردش جمع شدند، همه از عطار پشتيبانى كردند و به او گفتند واى بر تو كه اين شخص پاك و درستكار را تكذيب ميكنى . بيچاره با حالت بهت و تحير دكان عطار را ترك گفت و روزهاى بعد چندين بار مراجعه كرد و هر بار جز ضرب و شتم چيزى عايدش نشد.
كسانى به وى گفتند جريان كار خود را به اطلاع عضدالدوله برسان شايد با فراست و هوشى كه دارد براى تو راه چاره اى بينديشد. قضيه خود را مشروحا نوشت . عضدالدوله او را بحضور طلبيد و سخنانش را با دقت شنيد. دستور داد از فردا تا سه روز متوالى همه روزه مقابل دكان عطار بنشين ، روز چهارم من از آنجا ميگذرم ، مقابل تو توقف ميكنم ، سلام ميگويم ، تو از جاى خود حركت نكن ، فقط جواب سلام مرا بده . پس از آنكه من از آنجا گذشتم مجددا از عطار گردنبند را مطالبه كن و نتيجه كار به اطلاع من برسان .
امانت گذار، طبق دستور، برنامه را اجراء كرد. روز چهارم موكب عضدالدوله با شكوه و عظمت از آنجا عبور كرد موقعيكه مقابل آنمرد رسيد عنان كشيد، توقف نمود، و به وى سلام گفت . او كه همچنان بى تفاوت در جاى خود نشسته بود فقط جواب سلام داد. عضدالدوله گفت : برادر، بعراق وارد ميشوى نزد ما نميائى و حوائج خود را با ما در ميان نميگذارى ، او با سردى جواب داد نتوانستم بملاقات شما بيايم و ديگر چيزى نگفت .
چند دقيقه اى كه عضدالدوله با وى گفتگو داشت تمام امراء ارتش و افسرانى كه در ركابش بودند نيز توقف كردند. عطار از مشاهده اين منظره سخت نگران شد و خود را در خطر مرگ ديد. پس از آنكه عضدالدوله از آن نقطه گذشت عطار، مرد امانت گذار را صدا زد و گفت برادر چه وقت گردنبندرا نزد من امانت گذاردى و آنرا در چه پارچه اى پيچيده بودى ، توضيح بده شايد بياد بياورم . توضيح داد، عطار در دكان بجستجو پرداخت ، گردنبند را پيدا كرد و تسليم وى نمود و گفت خدا ميداند كه فراموش كرده بودم و اگر متذكرم نميكردى بياد نمياوردم . مرد، امانت خود را گرفت و نزد عضدالدوله رفت و جريان را به اطلاعش رساند. عضدالدوله دستور داد گردنبند را به گردن مرد عطار آويختند و او را جلو دكانش بدار زدند و ماءمورين ندا در دادند اين است مجازات كسيكه از مردم امانت مى پذيرد و آنرا انكار ميكند. سپس امانت گذار، گردنبند را گرفت و رهسپار بلد خود گرديد.
📚ثمرات الاوراق ، صفحه 143
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
💚 دعای رزق و روزی 💚
💚در اولین جمعه ماه رمضان💚
💚 روی سنگ حدید 💚
از آثار و برکات سنگ حدید غافل نشید‼️
اگه میخوای برکت کارت، رزق و روزیت وسیع بشه و چندین برابر بشه بیا آثار سنگ حدید رو بخون بعد سفارش بده 😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1920860161Ce56d8dc149
❤️ سفارش با حکاکی پذیرفته میشه❤️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
با یک بار ضربه روی #انگشتر هر مدل انگشتر که دوست دارید بخرید😍👇
⚫️
🌺 ⚫️
🌺 ⚫️
🌺 ⚫️
⚫️ 🌕
🌕 🌕 🌕 ⚫️ ⚫️
🌕🌕 ⚫️ ⚫️ ⚫️
⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️
⚫️
⚫️
سفارش حدید ویژه ماه مبارک رمضان 😍👆
۱- از کاسبی پرسیدند : چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟! گفت : آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند، چگونه فرشته روزی اش مرا گم میکند !
۲-پسری با اخلاق اما فقیر به خواستگاری دختری میرود ، پدر دختر گفت : تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد ، به تو دختر نمیدهم !
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود ، پدر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید : ان شاءالله خدا او را هدایت میکند ! دخترگفت : پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد !؟
۳- از حاتم طایی پرسیدند : بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت : آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود ، یکی را شب برایم ذبح کرد ! از طعم جگرش تعریف کردم ، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...
گفتند : تو چه کردی؟ گفت : پانصد گوسفند به او هدیه دادم ! گفتند : پس تو بخشنده تری؟ گفت: نه ! چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...
۴-عارفی را گفتند : خداوند را چگونه میبینی؟ گفت : آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم را میگیرد
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
کانال برنامه محفل اینجاست 👇
هیجان های مادر بزرگ در برنامه
میگن شما حافظ کل هستی⁉️
میگه: من حافظ گلم 😍😂👇
https://eitaa.com/joinchat/1636630914C8126fe14d8
https://eitaa.com/joinchat/1636630914C8126fe14d8
خلاصه برنامه را اینجا ببینید👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
💠 کانال زندگی پس از زندگی
🌷 عنایت امام رضا(ع) به کسی که
مرگ را تجربه کرده بود 🕌
مشاهده خلاصه برنامه در کانال زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2871067333C085a2d5abb
https://eitaa.com/joinchat/2871067333C085a2d5abb
🌴 کانال زندگی پس از زندگی اینجاست👆
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد.
روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد.
روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.
به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند.
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande